شلیک های ناخواسته

شلیک ناخواسته، یکی از قبیح ترین و مرموزترین اقدامات مسئولین سازمان تروریستی رجوی در تشکیلات و درون مناسبات فرقه ای و یکی از شیوه های کشتار و حذف عناصری بود که فقط با بیان خواسته ای کوچک با ناخواسته ای غم انگیز به نام ” شلیک ناخواسته ” روبرو می شدند و در این شیوه ناجوانمردانه فرقه سه هدف را دنبال میکرد: 1.خلاص شدن از دست نیروهای معترض  2. گرفتن زهر چشم 3. سیاست شهید سازی

همه اعضای فرقه اعم از اعضای قدیمی و چه عضو جدید که تازه وارد تشکیلات شده بودند با این مقوله آشنا و اکثرا شاهد ناپدیدشدن قربانی می شدند که این حقیر یکی از این شاهدها بودم. به خاطر می آورم که سهیل ختار با نام مستعار ساشا که حتی این نام مستعار نیز ناخواسته برای وی از طرف مسئول وقت قرنطینه و ورودی فرقه، مزدور آیدین انتخاب شده بود بعد از مدت کوتاهی درخواست جدایی خود از فرقه را به مسئولین بصورت شفاهی و مکتوب  داده بود من که از تصمیم عجولانه وی تعجب کرده بودند در محفل (گفتگوی دو نفره غیر قانونی در تشکیلات فرقه) از وی پرسیدم چرا آمدی که می خواهی بروی؟

او که در این مدت هم یگانی من و کوبل من بود گفت که به من گفته اند که از عراق برای کار و پناهندگی به اروپا منتقل می شوم ولی فضایی که می بینم بدور از شنیده های من است که در ترکیه برای من تعریف کردند. به این ترتیب ساشا مخالفت های خود را با عدم رعایت قوانین دگم و سرسخت فرقه نشان میداد و مسئولین فرقه نیز با وعده وعیدهای پوشالی و ساعت ها کار توضیحی و اعمال فشار وی را به ادامه و رعایت ضوابط قانع می نمودند تا اینکه حمله آمریکا و نیروهای ائتلاف به عراق به وقوع پیوست، حمله به قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاه ها موجب شد همه افراد برای نجات جان خودشان در یگان های رزمی سازماندهی را بپذیرفتند و تن به پراکندگی و اختفاء در بیابان های عراق و نوار مرزی دادند.

بعد از سقوط صدام با تسلیم شدن در برابر نیروهای ائتلاف به قرارگاه اشرف برگشتیم و با ثبات نسبی حاکم، مسئولین شروع به اعمال فشار نمودند که در همان زمان ساشا مجدد اعتراض های خود را از سر گرفت و در یکروز تلخ و از قبل برنامه ریزی شده برای تنظیف سلاح به صف و راهی محل شدیم و فردای آنروز اعلام کردند که ساشا در حین تنظیف سلاح و مسلح کردن به دلیل” شلیک ناخواسته ” و سهل انگاری شهید شده من و نوید پسرعمه اش و دیگر افرادی که با ساشا از نزدیک به مسئله دار بودن او آگاه بودیم در همان لحظه شنیدن متوجه شدیم که وی را به قتل رساندند و به سرنوشت قربانیانی همچون آلان محمدی دخترکی که در سالهای قبل معترض بود و به این شکل کشته شد مبتلا گردید و جالب اینکه پدر آلان یکی از نفرات فنی در لجستیک و قسمت موتوری و تعمیرات بود که بالجبار این موضوع را پذیرفته بود و اینگونه بود که فرقۀ سفاک به رهبری مسعود ملعون عبارت “شلیک ناخواسته” را در ادبیات خود جا داده و کشتار خود را با نام مقدس شهید توجیه مینمود.

هر کس بدلایلی در تشکیلات به قتل و یا در اثر بیگاری و کار سخت فوت می شد را در لیست شهدا قرار می داد برای مثال؛ مصطفی عبدولی که به دلیل کار و نبود ایمنی در قسمت آپارات و پنچرگیری خودروهای سنگین  با در رفتن بچه رینگ (طوقه فلزی دور رینگ تایر) فوت شد از دیگراین قربانی ها به شمار میرفت. آری شهدای” شلیک ناخواسته “و” شهدای بچه رینگ ” از جمله جنایت های فرقه در قتل عام انسان ها و نیز لوث کردن واژه ها می باشد.

خروج از نسخه موبایل