ازدید فرقه ی رجوی شکست تروریست ها درحلب، مردم ایران را خشمگین کرد!

سرمقاله ی وبسایت رسمی باند رجوی، به بررسی اوضاع حلب پس از شکست مفتضحانه ی گروه های تروریستی- تکفیری و یا وابسته به امپریالیزم، پرداخته و طی آن می نویسد:
" غریو نفرت‌انگیز شادی که رژیم آخوندی بر ویرانه‌های حلب و بر روی اجساد تکه‌پاره کودکان و مردم بی‌دفاع حلب سر داده بود، خیلی زود، در فریادهای خشم و نفرت مردم ایران و سراسر منطقه و جهان، محو و نابود شد و جای خود را به ناله‌های جلادان از منفوریت و انزوا داد ".
هیچ رسانه ی بیطرف وخارج از چهارچوب رسانه ای صهیونیزم- امپریالیزم، هیچ سندی ومدرکی نشان ندادند تا ثابت شود این کودکان فرضی چگونه وبدست چه کسانی کشته شدند وحرف رسانه های مسلط جهانی که باند رجویه هم خود را به آنها چسبانده وصد درصد بنفع تروریست ها عمل میکنند، بطور طبیعی قابل استماع نیست.
البته این مسئله که تروریست ها مردم شرق حلب را گروگان گرفته بودند ودرپناه سنگر گوشتی مهیا شده از این گروگان ها، مواضع ارتش سوریه و خانه های مردم غرب حلب را (اکثریت مردم حلب را) به موشک و خمپاره می بستند، مسلما کودکان و… هم کشته می شدند که این رسانه ها ابدا حرفی ازآن به میان نیآورده وجان آنها برای رجویه واربابان بزرگتر، پشیزی ارزش نداشت!
مسلم است که ارتش سوریه هم دردفاع ازخود و اکثریت مردم حلب، دست به اقداماتی میزد وامکان داشت که غیر نظامیانی هم درجنگ کشته شوند!
اما ارتش اسد، درزیرزمین خانه های مردم، ودربیمارستان ها، مدارس ومساجد سنگر نگرفته بود که تروریست ها اینگونه اماکن را به توپ ببندند و سلاح شیمیایی بسوی آنها شلیک کند!
دولت سوریه مدارک کافی برای ثبوت استعمال  این سلاح ها ازطرف تروریست ها دراختیار دارد وآنها را دراختیار سازمان ملل متحد قرار داده است!
دیگر اینکه خوشحالی مردم ودولت ایران ازبابت شکست استراتژیک تروریست هایی که دنیای غرب ومرتجعین منطقه با تمام توان درپشت اش بودند وهستند، امری طبیعی است وآنهم طبیعی است که دراین درگیری ها، افراد بیگناهی درشرق حلب کشته شوند وافسران ناتو درزیر زمین های خانه های مردم شرق حلب دستگیر شوند!
اما تظاهرات کوچک وبی اهمیت متعاقب شکست تروریست ها، آنچنان کم فروغ بود که آبی هم ازآن گرم نشد!
درادامه:
"… جدای از بازتابهای سیاسی منطقه‌یی و بین‌المللی، واقعه حلب که اکنون به‌صورت آواری از خشم و نفرت اجتماعی و انزوای سیاسی بر سر رژیم آوار شده، در روی زمین هم از فتح‌الفتوحی که رژیم در شیپورهای آن می‌دمید، خبری نیست. زیرا آنچه اکنون به تصرف رژیم اسد و حامیانش از پاسداران و شبه‌نظامیان رژیم آخوندی و نظامیان روسی در آمده، نه شهر حلب، بلکه زمینی سوخته و شهری به‌کلی ویران است؛ اما در این شهر ویران، اراده مقاومت و نبرد، هم‌چنان استوار و پابرجاست و خود را در نمادهای بی‌شمار، نشان می‌دهد؛ از نقش بستن شعارهای ایستادگی بر سینه هر دیوار نیمه‌ویران، تا مشتهای گره کرده زنان و مردان داغدار و مجروح، تا آیات قرآنی که آن کودک 5ساله سوری برای تحمل درد جانفرسای عمل جراحی بدون بیهوشی می‌خواند…".
نفرت پراکنده شده از طرف کسانی مانند سفیر آمریکا درسازمان ملل متحد بود که ازفرط خشم، قادر به استعمال کلمات دیپلماتیک نشد ودرعوض به فحاشی پرداخت وضربه ی مهمی به سیستم آمریکا وارد کرد!
سئوالی ازشما می پرسم:
آیا مایل نیستید که این حلب سوخته را دوباره به تروریست ها بازگردانند یا جریان گربه ایست که دستش به گوشت نمی رسد وآنرا " اخ " میداند؟!
همچنین:
" تاآنجاکه به رژیم برمی‌گشت، خواستش آن بود که رزمندگان سوری تماماً تسلیم شوند و پس از ابراز ندامت و تحویل کلیه سلاحهای خود، تا نفر آخر سر بریده شوند. همان رؤیای شومی که همواره در مورد مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادیبخش در سر می‌پروراند؛ اما این رؤیا، این بار هم به صخره مقاومت رزمندگان سوری برخورد کرد و به کابوس تبدیل شد. رزمندگان، با تضمینهای بین‌المللی که مسکو هم به آن تن داد، با در اختیار داشتن سلاحهای سبک خود، حلب را ترک می‌کنند و به مناطق امن تحت کنترل رزمندگان منتقل می‌شوند ".
روسیه چندین ماه پیش، پیشنهاد بیرون رفنن از حلب را باین رزمندگان؟! کرده بود که باور نکرده بودند که تناسب قوا برعلیه آنها، دوستان واربابان آنها برهم خورده وآنرا نپذیرفته بودند وبا این پذیرش جدید، دراصل هم چوب را خوردند وهم پیاز را و مسئله را آنقدر کش دادند که دوجینی ازافسران ناتو و صدها تن ازخودشان دستگیر شوند وکار بدتر ازآنچه قبلا بود، گردد!!!
ونیز:
" به این ترتیب، به نظر می‌رسد واقعه حلب، در پرتو مقاومت مردم و رزمندگانش، با تکان و شوکی که به وجدان جامعه بین‌المللی وارد آورد، چرخهای جدیدی را به نفع مردم سوریه و به زیان رژیم جنایتکار اسد و حامیانش به حرکت در آورده است. اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، در یک کنفرانس مطبوعاتی در پاسخ به سؤالات مکرر خبرنگاران درباره نتایج وخیم بی‌عملی در قبال بحران سوریه، گفت: «من خود را در مقابل این وضعیت همواره مسئول می‌دانم». وی با اشاره به گزارشهای تکان‌دهنده از جنایاتی که در سوریه جریان دارد، آنها را برعهده رژیم اسد و متحدان آن روسیه و رژیم ایران دانست و ضمن تأکید بر ضرورت تخلیه هماهنگ و منظم مردم از طریق معبرهای امن و دسترسی کامل به کمکهای انسان‌دوستانه افزود: «در دراز مدت، اسد نمی‌تواند با قتل‌عام مشروعیت کسب کند ".
این تنها اوباما نبود که با  شکست سیاست های نئولیبرالی اش – که یکی هم دراین شکست حلب چهره نمود- به خشم آمد!!
تمامی رهبران  غرب که تحلیل ناروشنی ازاوضاع داشتند، دچار این خشم ها و و درشت گویی ها شدند که البته نوش داروئی است بعد ازمرگ سهراب!
بازهم:
"… اما فراتر و مؤثرتر از همه اینها، بایستی به بروز خشم و نفرت مردم ایران از رژیم آخوندی و پاسداران جنایتکارش در سوریه و حمایت و همدردیشان با حلب مظلوم و خونچکان اشاره کرد که فضای مجازی را که تنها محل ظهور و بروز افکار و آرای مردم ایران می‌باشد، اشباع کرده است؛ نقطه اوج این شور و شعور مردمی را در استادیوم الغدیر اهواز و در فریادهای مردم و جوانان این شهر شاهد بودیم که فریاد می‌زدند «ای حلب ما همه با تو هستیم» و «بشار! برو گمشو!".
من البته ازوجود معدودی هموطن عامل عربستان سعودی در جنوب غربی کشورمان اطلاع دارم ومیدانم که قبلا هم این نوع افراد برسربرخی خرابکاری ها گرفتنار شده و مجازات شده وبه خوراک حقوق بشری شما- که زندگی تشکیلاتی وموضعگیری های جهانی تان نشان میدهد اعتقادی باین چیزها ندارید- تبدیل شدند و ازقضا این خوراک بر گرسنگی مدام شما افزود!!
ازاین نوع پدیده ها درسراسر جهان زیاد اتفاق میافتد و چند نفر پلاکارد بدست واقعی یا جعلی، هیچ مسئله ای را درهرکجای جهان حل نکرده ونخواهد کرد!
 برعکس ادعای شما، درجریان گشت وگذار در مکان هایی که مردم ایران درآنجا ها حضور چشمگیرتر دارند، معلومم شد که اغلب از شکست تروریست ها درحلب خوشحالند و کسی به داستان اربابان شما دایر بر اعدام کودکان  و… توجهی ندارد!
صابر

خروج از نسخه موبایل