شبنم مددزاده، کفش کهنه ای که به کار رجویه آمد!!

درست گفته اند که کفش کهنه دربیابان نعمت خداست اما این ضرب المثل را دررابطه با مجاهدین رجوی که درنظر بگیریم، باین نتیجه ی منطقی می رسیم که این باند ورشکسته، خود را دربیابانی می بیند وحضور سیاسیون کوتوله ای مانند شبنم مدد زاده را، نعمتی برای خود دانسته که میباید از این مسئله درراستای تسکین دادن به درد شکست بزرگ حلب استفاده کند!
به قراری که مطلعین قضیه آگاهند، این دختر جویای نام درسال 1387 باتهام وابستگی به جریان برانداز رجوی دستگیر ومحکوم به تحمل 5 سال زندان شد.
این خانم درزندان ازآزادی های وسیعی مانند انتشار نامه های سرگشاده – که بسرعت با ساده لوحی اصلاح طلبان زرد حمایت میشد  و مانند برق وباد ازطرف باند رجوی رسانه ای میشد- برخوردار بود!
نوشته های او اغلب جنبه ی شعر وشعار داشت وخواننده بسادگی در می یافت که او ازاستحکام فکری لازم برخوردار نیست، دراصل خود نیز نمیداند چه میگوید وتنها میتواند با آوردن عبارت های استعاره ای و با شرح آزادی پرندگان، خزندگان وچرندگان، توجه کسانی مانند خود را که نمیدانند چه بر چیست، جلب کند!
بنظر می رسد این طرز تفکر و نوشته های بدون مفهوم او بود که جمهوری اسلامی ایران اورا جدی نگرفت و انتشار این نوع نامه ها را بی اهمیت تلقی کرده ودرموعد قانونی اورا اززندان آزاد کرد.
او مدتی بعد ازآزادی به خارج رفت ودریکی دوکنفرانس مریم شرکت کرد و با حمله بر اصلاح طلبان  و… نشان داد که درته دلش هوادار باند ضدآزادی رجوی بوده برسر این ساده اندیشان کلاه گذاشته وازامکانات رسانه ای انها برای اشتهار خودش بهره برداری کرده است!
بلی! وقتی دست او به مریم رجوی وجلسات او باز شد، با صراحت تمام اعلام کرد که عاشق رجوی ومرید مریم بوده وبه عشق آنها بود که توانسته زندان را تحمل کند وبا این کار خود بر درستی اتهامات قضائی خود صحه گذاشت که قبلا نمی پذیرفت و میخواست ازامکانات هردو استفاده  کرده وبه رکلام خود بپردازد!!
باند رجوی دراستیصال، ازاین حضور شبنم خانم ما، تا میتواند استفاده میکند که البته ثمری برایش نخواهد داشت ولی چه باید کند که " بینوا همین دارد "!
باری هدف ازآوردن مقدمه ی بالا، نگاهی به نوشته ای دررسانه های رجوی بنام " چرا مقاومت ایران از حلب حمایت می کند " وبنقل از الوطن عربی میباشد که چنین آورده شده است:
" شبنم مددزاده ”دانشجوی ایرانی که بعد از گذراندن 6سال در زندان مخوف اوین که خواهرش و همچنین برادرش در آنجا کشته شده اند، اخیرا از ایران فرار کرده است. در اولین سخنرانی در کنفرانس اپوزیسیون ایران این دختر با جثه نحیف ولی با اراده عظیم بعد از بزرگذاشت روح خواهر و برادرش، سلامش را برای مقاومت کنندگان در حلب فرستاد…".
شرح زندان او بصورت واضح تر ازطرف من مطرح شد ودیگر اینکه الوطن دروغ میگوید که برادر و خواهر اودرایران کشته شده اند!
راست آنست که برادر وخواهر نامبرده به همراه نزدیک به یک دوجین ازاعضای خانواده اش در تشکیلات رجوی در عراق حضور داشتند وخواهر وبرادر مورد ذکر، دربرابر تعرض به ارتش عراق که با اطلاع اولیه و پیرو جند بار اخطار دادن دولت عراق وارد کمپ اشرف شده بود، کشته شدند.
قصد ارتش عراق بازپس گرفتن زمین هایی ازمردم عراق با حکم دادگاه  بود که رجوی آنها را دراختیار خود گرفته بود و باز نمیگرداند!!
پس این خانم به تبعیت ازمقاومت (یکی از نام های مستعار فرقه ی رجویه) که طرفدار سرسخت استقرار گروه های تکفیری وضد ملی درسوریه است، نمیتواند برای ارتش ومردم سوریه که مقاومت کنندگان اصلی دربرابر تجاوزات خارجی وگروه های وابسته ی آنهاست، سلام بفرستد واینگونه سلام فرستادن ها نقض غرض وشارلاتان بازی است که مریم رجوی یاد این دختر ماجراجو انداخته است!
این تشبثات سخیفانه ی باند رجوی تنها نشان میدهد که جه ضربه ی بزرگی به باند رجوی در بازپس گیری حلب وارد شده است!
درادامه:
"… براستی که درد, دردکشیدگان در ایران و دردکشیدگان در حلب را گرد هم آورد,… همانروز خانم مریم رجوی برای حلب موضع گرفت و آنچه را که اتفاق می افتد سیاهترین جنایت در عصر جدید توصیف کرد و به نیابت از مردم بزرگوار ایران از آنچه که رژیم تهران در سوریه مرتکب می شود, برائت جست…".
این نوع حمایت از مردم حلب، نشان می دهد که مریم رجوی و بچه مرشدش شبنم، تروریست ها، تکفیری ها وصهیونیست ها را که دشمنان اصلی واساسی مردم سوریه هستند، بجای این مردم مورد تجاوز ظالمانه واقع شده، گرفته وشکست آنها را نقطه ی سیاهی درسرنوشت خود واین تروریست ها واربابان جهانخوار و مرتجعین منطقه میداند!
واقعیت موجود عبارت از آنست که خلاصی حلب، ضربه ی بزرگی به جهان تک قطبی وارد آورد و مریم که خود را عضو این دنیای تک قطبی و ریزه خوار گردانندگان آن میداند، همچنان مثل مارزخم خورده ای بدور خود خواهد پیچید واین تقلاهای او البته برای سلامتی اش خوب نیست و شبنم ها را هم درراه بی افتخاری فدا میکند!
 صلاح شبنم مددزاده درک این موضوع وبالا کشیدن خود ازباتلاق متعفنی است که درآن فرورفته است!
یک فعال مدنی اهل جلفا  
 

خروج از نسخه موبایل