شب یلدا در سازمان مجاهدین

در فرقه مجاهدین همه چیز و همه چیز حول محور مسعود و مریم خلاصه میشد. خواه عزا باشد و یا جشن و مراسم ملی یا دینی! یکی از آن مراسم ها شب یلدا بود. همه ساله در سازمان شب یلدا در تمامی یگانها مراسمی برگزار میشد که مسئولین سازمان این مراسم را آنقدر بد برگزار میکردند که حال آدمی بهم میخورد! افرادی  که سرآ پا متناقض از حضور بی مورد و بی ثمرشان در عراق لحظه شماری میکردند که کی این دور باطل به پایان میرسد٬ بایستی در برنامه های لوس و سبک فرقه شرکت میکردند و خودشان را هم بسیار خوشحال و خوب نشان میدادند! سرودهایی برای مریم و مسعود توسط دستمال بدستان فرقه ساخته  و توسط گروهی بصورت جمعی یا بعضا انفرادی خوانده میشد! هیچکس حق خواندن ترانه ای جز آنچه که سازمان آنرا تایید میکند٬ نداشت! نمایشنامه هایی هم اجرا میگردید که حقیقتا تحمل دیدنش سخت و عذاب آور بود. اما مسخره تر از همه٬ برنامه های مصور تلوزیونی توسط گروهی که در کار تلوزیون بودند ساخته میشد و از تلوزیون فرقه پخش میگردید. ترانه های خواننده های لس آنجلسی مثل منصور از بلندگوها پخش میگردید و تصاویر مریم و مسعود از لابه لای گلها و سبزه ها بیرون میآمد و همین برنامه ها بودکه بیشتر اعصاب بچه ها را بهم میریخت! انسانهایی که سالیان سال در بیابانهای عراق بلاتکلیف و سرخورده از همه جا مانده اند بجای اینکه زودتر تکلیف زندگی شان معین شود٬ بایستی از این مزخرفات را هم تحمل کنند! و جالب اینجا بود که مسعود و مریم بشدت روی این جمله که آنها خودخواه هستند و بدنبال کیش شخصیت میباشند را قبول نداشتند و از شنیدنش عصبی میشدند! در صورتیکه آنها متخصص اینکار بودند.
بطور خلاصه تمامی مراسم ها درسازمان٬ بصورت فرمالیتی بود و هیچکس خاطره خوبی از این برنامه ها نداشت.شب یلدا هم از این ماجرا جدا نبود.
مراد
 

خروج از نسخه موبایل