یعنی درمناسبات رجوی، دموکراسی برقرار شده؟!

باوجود اینکه درنامه ی کذائی منتشره از طرف رسانه های باند رجوی معلوم نشده که رابطه ی بین محمد کریمی واسماعیل کریمی  چیست اما ازمتن مبهم نامه ی منتسب به محمد کریمی چنان بر میآید که آقای اسماعیل کریمی باید برادر او باشد وساکن احتمالی سویس که  برای دیدار این برادرش ونیز خواهرش حکیمه (از اردوگاه نشینان وگروگان های رجوی) به آلبانی آمده ودرخواست ملاقات نموده که مامورین رجوی اورا دست به سر کرده و شماره تلفن و… ازاو گرفته اند تا به برادر وخواهر این مراجعه کننده  قول بدهند که کسانش با او تماس خواهند گرفت!
کاری که با مراجعین به اشرف میکردند وآخر سر به درخواست کننده ی ملاقات میگفتند که عضو اسیر خانواده ات، تمایلی برای ملاقات با شما ندارد واین تقصیر رهبر سازمان و مامورین گوش بفرمان آن نیست!
برای نشان دادن فریب بکار رفته که شیوه ی کار دیرینه ی رجویه دربرخورد با خانواده است، متن  " نامه دریافتی از محمد کریمی از آلبانی " مندرج در سایت های رجوی عینا آورده می شود:
" پنج شنبه شب ۹دی ۳ شماره تلفن اسماعیل کریمی توسط روابط عمومی مقر به شرح زیر در اختیار من محمد کریمی و خواهر مجاهدم حکیمه کریمی قرار گرفت و اصرار کردند با مخاطب تماس بگیرم: HOTEL EDER"  – تلفن هتل: ۰۰۳۵۵۴۲۲۳۹۱۷۰ – تلفن سوئیس: ۰۰۴۱۷۶۲۴۸۷۰۹۲- شماره تلفن در آلبانی: ۰۰۳۵۵۶۶۶۱۶۳۳۹۳- از جانب خودم و حکیمه که حتی نوشتن این یادداشت را قبول نداشت گفتم و تکرار می کنم و به هر کس دیگری هم می گویم و می نویسم و اعلام می کنم که مشاور حقوقی ساکنان آقای بهزاد صفاری حق ندارد ما را به تماسی که تمایل نداریم وا دار کند. من ۴۶ساله هستم و حکیمه ۵۳ است و ما قصد هیچگونه رابطه و تماس با اسماعیل کریمی را نداریم. دلایل آنرا خودش بهتر از هر کس می داند. محمد کریمی – رونوشت به آقای بهزاد صفاری – رونوشت به روابط عمومی مقر"
پس حکیمه اصلا قبول داشت که چنین یادداشتی نوشته نشود!
اصرار روابط عمومی مقر و آقای بهزاد صفاری بعنوان مشاور حقوقی؟؟!! واقعا هم بیجا بوده وچرا نمیدانستند که این گروگان های رجوی ازآزادی کامل برخوردارند وکسی قادر نیست به آنها بگوید بالای چشمتان ابروست!
اصلا این روابط عمومی واین مشاور، کند ذهن تر ازگروگان های رجوی ها هستند وتحولات بزرگ فرقه را درک نکرده اند!
اصلا کار بیخودی کرده اند اینها!
اصلا شخص بنده ازهمین حالا احساس وظیفه کردم که ازحقوق این گروگان ها که در نفی روابط خانوادگی خلاصه میشود، وارد میدان شوم!
بله سازمان حق ندارد به کسی بگوید که با خانواده اش ملاقات کند وحتی نباید اسم کسی از خانواده ی آنها ببرد!
این ازاین!
اما هنوز نمیدانم که آیا وظیفه ی دفاع از سازمان را که دایه ی دلسوزتر از مادر برای این گروگان ها شده و انسانیت وعواطف شدیدی دراین مورد بنمایش میگذارد، دارم یا نه!
فعلا به مسئولین سازمان توصیه میکنم که زیاد اصرار نکنید عزیزان!
می بینید که نامه ی سر گشاده علیه تان مینویسند وشما بزرگوارانه به انتشار آنها همت میگذارید!!
فداکاری تاچه حد؟!
صابر
 

خروج از نسخه موبایل