شبنم مددزاده در مرداب فرقه رجوی

با نام و یاد خدایی که انسان را آزاد آفرید که خود بیندیشد و خود انتخاب کند
داشتم سایت ها را نگاه می کردم که چشمم به مطلبی تحت این عنوان که شبنم مددزاده به مجاهدین پیوست افتاد و بعد سخنرانی او در مقابل مریم رجوی، خیلی ناراحت شدم که چطور می تواند در حالی که این گروه در حال فروپاشی است و اعضای قدیم و جدیدش دارند از آن جدا می شوند شبنم مددزاده با انگیزه مبارزه برای آزادی به این گروه می پیوندد.
فیلم حرفهای شبنم  را دیدم و تکرار کلمات زیبایی چون آزادی و می توان و بایدیش را نیز شنیدم.بسیار بسیار برایش متاسف شدم که با پای خودش آزادیش را لگد مال کرد چون واقعاًخودش خواست و توانست به آن چیزی که از نظر ما اسارت بود بپیوندد. البته این مسئله را بعد از گذشت چندین سال اسارت در فرقه درک خواهد کرد.
یادم است در سال 65 خواهرم صدیقه نیز در همین سن و سال شبنم گول حرفها و مزخرفات مسعود خائن را خورد به دام او افتاد. اکنون سی سال است که در بند او اسیر است و هیچ راه گریزی ندارد. الا فطرت پاک انسانیش را پیدا کند و قدرت رهایی از اسارت فرقه رجوی را کسب کند.
حالا خطاب به شبنم مددزاده که خود را مدافع حقوق بشر و آزادی می داند می گویم:
ایا تحقیق کرده ای که فرقه رجوی در این سی سال چه پیشرفتهایی داشته اند که اکنون بخواهند تو را به اوج برسانند؟ آیا این همه واقعیت های تکان دهنده درون فرقه را که توسط جداشده ها این فرقه بیان شده خوانده ای؟! کدامیک از اعضای فرقه رجوی به آن اوجی که تو فکر می کنی رسیده اند؟ آیا جز افول چیز دیگری دیده می شود؟حرف هایی که می گویی در تمام کشورهای دنیا وجود دارد و فقط مختص ایران نیست.تو می خواهی ایرانی که حدود 80 میلیون نفر جمعیت دارد را با فرقه ای کذایی که 3000 نفر اسیر دارد را در یک ردیف  قرار دهی و مریم رجوی را داروی همه دردهای ایران به این عظمت معرفی کنی؟ او اگر می توانست در طول این سی سال حداقل مشکل همان اسرای خودش را حل می کرد و دردهای آنها را درمان می کرد تا پیر و فرسوده و بیمار و درمانده نشوند  و از دنیا نروند.او برای درمان دردهای فرقه اش عاجز شده و به بن بست رسیده است.
ای شبنم مدزاده: که یک شبه مریم رجوی را کشف کردی خواهشا سیمرغ رهاییتان را برای خودتان نگهدارید و از مغز و افکار قرون وسطایی اش برای زندگی و گرداندن فرقه دروغینش استفاده کنید تا مبادا از اوج بیفتید.
ما زنان ایرانی هیچگاه  نیازی به مریم  و افکارلجنش نداشته و نخواهیم داشت. ما خانواده های اسرای فرقه نیز از حق خود و عزیزانمان نخواهیم گذشت و صدایمان را به گوش تمام آزادیخواهان واقعی دنیا خواهیم رساند. باید سران این گروه پوچ و واهی در دادگاههای حقوق بشری محاکمه شده و به سزای اعمال ننگینشان که همانا اسارت وبردگی و دزدیدن بهترین فرزندان ایران بوده است برسند.ما نیز تا انتقام نابودی زندگیِ عزیزانمان را از رجوی نگیریم از پای نخواهیم نشست.
ای شبنم: اصلا تو می دانی مجاهد یعنی چه؟ مجاهد یعنی کسی که در راه خدا جهاد کند و برای رسیدن به هدفش که همانا خداست تلاش کند.آیا کسی که در راه رسیدن به مسعود خائن و مریم تلاش می کند مجاهد است؟ تو از درون و باطن آنها چه می دانی؟ چرا نعوذ بالله آنها را در مقابل خدا قرار می دهی؟ متاسفم برایت که اینقدر کوته فکر هستی.
ای شبنم: اگر تو چندین سال از عمرت را در زندانهای ایران سپری کرده ای و به قول خودت حقت ضایع شده وعمرت بیهوده سپری شده است دولت ایران به خاطر خدا وانسانیت تو را آزاد کرد تا شاید سپاسگزار خدا بوده و به زندگی عادیت ادامه دهی نه اینکه با پای خودت پای در زندان و قفسی بگذاری که حدود سی سال است امثال تو را در درون خود دارد. اکنون باید مقایسه کنی که آزادی واقعی در کجاست و همچنین اعمال خودت را که به یک فرد منافق بیشتر شبیه است یا یک مجاهد واقعی؟
تو با پیوستن به این گروه نابکار همان آینده ناچیزی را هم که داشتی نابود کردی.فکر می کنی با دست زدن ها و هورا کشیدن ها بهترین آینده و پست مقامها را برایت ثبت خواهند کرد؟ زهی خیال باطل.
ای شبنم ای فعال باصطلاح حقوق بشر: اکنون به تو توصیه می کنم که سری هم به زندان تیرانا در آلبانی بزنی و گزارشی نیز از وضع زندگی اسرای آنجا تهیه کنی و در اختیار عموم قرار دهی تا بفهمی که زندگی واقعی به یک اتاق ویک دستگاه میز و صندلی و احیانا یک کامپیوتر و موبایل خلاصه نمی شود آنجاست که با چشم خودت معنی حرف هایی را که گفتی  بهتر می فهمی و به اشتباه بزرگی که کرده ای پی خواهی برد.متن سوالات را برایت می نویسم که از تک تک افراد حاضر در زندان تیرانا بپرسی و جواب آنها را بنویسی تا گزارشت کامل شود.
-کدامیک از آنها از حق تشکیل خانه و خانواده که حق مسلم هر انسانیست بر خوردار هستند؟
-کدامیک از آنها به میل و خواسته خودشان کار می کنند و شغل مشخصی دارند؟
-کدمیک از آنها خوراک و پوشاک دلخواه خود را دارند؟
– کدامیک از آنها در مقابل کارهای سخت و طاقت فرسا وبیهوده و خسته کننده مزد مشخصی می گیرند؟
-کدامیک از آنها به میل ورغبت خود به گردش و تفریح  می روند؟
-وبالاخره کدامیک از آنها صحیح و سالم و جوان مانده اند؟
وچگونه از چنین افرادی می توان ارتش باصطلاح آزادیبخشی آفرید که بتواند خواسته های واهی مسعود مرحوم و مریم جانی را بر آورده کند؟
واکنون آخرین حرفم اینست که ملت بزرگ ایران به آدم هایی چون تو و سران فرقه رجوی نیازی ندارند. طبق گفته خودت تو باید مجاهد قلابی بمانی و مجاهد پشیمان از دنیا بروی. و مطمئن باش با انتخابی که کرده ای راه نجاتی جز نابودی و فنا نخواهی داشت.
متاسفم برای فعال حقوق بشری که با پای خودش حقوق بشر را پایمال کرد و به جایی پای گذاشت که اصلا اثری از حقوق بشر وجود ندارد.
زهرا کریمی خواهر صدیقه کریمی اسیر فرقه در البانی
 

خروج از نسخه موبایل