ملاقات با خانواده ابراهیم کفایتی دردفترانجمن نجات گیلان

تشکیلات مافیایی رجوی وطن فروش ونان به نرخ روزخورکه به اقتضای شرایط زیستی خفتبارش ؛ برای اجنبی دم تکان میدهد ودرراستای نوکری واستخوان لیسی دشمنان مردمان وفادارایران زمین بمنظوردستیابی به مطامع جاه طلبانه خویش ؛ازاعضای زیادی به همراه خانواده هایشان قیمت هنگفت گرفته است وبه قربانگاه فرستاده است.
ابراهیم کفایتی اهل پایین رودپشت لنگرود ازجمله افرادی است که بواسطه رجویها اغفال شد ودرسال 1364 به اتفاق همسروفرزند خردسالش روانه ناکجاآباد عراق شد وشروع یک زندگی فرقه ای را ناگزیراستارت زد. این زوج اغفال شده وقتی به خودشان آمدند که رجویها زیرقولشان زدند وآنان را که درخواست شان اعزام به اروپا بود؛ درپایگاههای کاراجباری وقت عراق (سلیمانیه – کرکوک) ونهایتا اسارتگاه مضمحل شده اشرف به اسارت کشاند.
دقیقا بخاطردارم آنزمان که خودم مسؤول پشستیبانی ومالی پایگاهی درشهرمرزی رانیه عراق بودم؛ ابراهیم کفایتی درموضع خرید یکسالی را تحت مسولیتم بود ودراین چارت تشکیلاتی متوجه حضورهمسروفرزند خردسالش درتشکیلات شدم. ابراهیم وهمسرش بیسواد بودند ومطلق سواد خواندن ونوشتن را نداشتند چه برسد به اینکه بخواهند درحوزه مسایل سیاسی سره را ازناسره تمیزوتشخیص بدهند. درهمان وانفسا متوجه سردی وبی انگیزگی ابراهیم درکارومسولیت سپرده شدم ودرجلسه تعیین تکلیف با مسول بالای دستگاه بنام حسین شهید زاده (کاک حسام) مشخص شد که همسرابراهیم بنام ایران آقایی پوراعلام بریدگی کرده است واصراردارد زودی با همسرویگانه فرزندش به اروپا اعزام شود.
ابراهیم کفایتی به اتفاق همسرآن دوران پرتلاطم را کج دار و مریزطی کردند تا اینکه ابراهیم دربهار1366دریک عملیات مرزی ازناحیه فک مورد اصابت گلوله تک تیرقناسه قرارگرفت وبشدت آسیب دید وچهره اش بکلی تغییرپیدا کرد ومحدودیت جدی درتغذیه داشت طوریکه همواره فقط میتوانست با نی سوپ آبکی بخورد. اندک زمانی بعد خانم ایران آقایی پوربه اتفاق فرزند خردسالش که هم اکنون درآلمان مردی شده است وتحصیلات عالیه دارد؛ با اصرارخودش ازفرقه رجوی نجات پیدا کرد وبه کشورآلمان پناهنده شد وارتباطات خودش با خانواده اش را نیزدارد.
درملاقات با ناصر برادرزاده  ومحمد پسرعموی ابراهیم کفایتی وقتی پای صحبتهای من نشستند وازخاطرات خودم ازابراهیم برایشان گفتم خیلی متاثرومتالم شدند وگفتند "خیلی ما رو ببخشید که دیرخدمت رسیدیم. توشهرومحله ما خانواده های مشابه ما مدام ازجنابعالی تعریف میکردند ومیگفتند که سالیان هست که با شما وانجمن نجات گیلان ارتباط فعال ولاینقطع دارند.  
حقیقت اینست که پدرومادرابراهیم بابای یک شهید هم هستند وعزیزشان درجریان جنگ تحمیلی عراق به شهادت رسیده است و آندودرچشم انتظاری دیگرفرزندشان که فریب رجویها را خورده بودند ؛ دق مرگ شدند وبی آنکه ولویکبارصدای فرزند شان را بشنوند دارفانی را وداع گفتند. ولیکن عروس خانواده مان متعاقب جدایی ازرجویها مدام با خانواده درتماس هستند وازاین بابت مشکلی نیست ولی ازابراهیم سالیان متمادی خبری نداریم وخیلی دوست داریم ولویکبارهم شده بتوانیم با وی تلفنی صحبت بکنیم وشادمان شویم والان هم آمدیم شاید شما بتوانید دراین زمینه انسانی وخداپسندانه کاری برایمان بکنید."
مسول انجمن ضمن همدردی با این خانواده مصیبت دیده ازظلم وجوررجوی ؛ قول مساعد دادند که ازهیچ کمکی درراستای برقراری ارتباط فی مابین عضواسیررجوی درآلبانی با خانواده اش دریغ نکنند وبرای رهایی تمام اسرای نگون بخت رجوی دعا کردند
 

خروج از نسخه موبایل