تروریسم، از دیروز تا امروز

ترورهای روز چهارشنبه ۱۷ خردادماه که در مجلس شورای اسلامی و مقبره آیت الله خمینی، اتفاق افتاد مسایل زیادی را از هر حیث رو کرد که یکی از آنها مهمتر و پر اهمیت تر است و آن فرق مابین کارکرد ترورهای دیروز و امروز، است.

در این روز که تروریستها در تهران حمله کردند و خون ۱۷ تن از مردم بی گناه را بر زمین ریختند و بیش از ۴۲ تن از مردم زخمی شدند، هیچ فایده نظامی حتی سیاسی نصیب تروریستها نشد بلکه این نیروهای نظامی و امنیتی و مردم بودند که چشم و گوش شان از مسایل و اتفاقات پشت پرده بازتر شد و النهایه برنده ترورهای روز چهارشنبه تهران شدند.

واکنشها و محکومیتها نسبت به ترورهای تهران، آنچنان گسترده و جهانی بودند که می توان در این رابطه فصل جدیدی از تروریسم در ایران و جهان، را مورد نقد و بررسی قرار داد اگرچه تاییدها نیز کم نبودند، اما تاییدها جملگی کسانی بودند که از نزدیک یا دور، دستی در آتش داشته و راهکار ترور و جنگ را هنوز قبول دارند. رییس جمهور آمریکا دونالد ترامپ، اسراییل، عربستان سعودی و مجاهدین خلق، کسانی بودند که در ارتباط با ترورهای تهران، قند در دل شان آب شد و باصطلاح از ذوق نالیدند و ظاهراً تکذیب شان از هر تایید و تشویقی تاییدتر بود. به هر حال هر کسی از ظن خود یار و یاور مردم یا دشمنان مردم است. اینجا نیز دوست و دشمنان مردم و ایران و حقوق بشر و دموکراسی، اگرچه مشخص بود اما مشخص تر شد.

ایران کشوری است که قرنها مصیبت جنگ و ترور را تحمل کرد و تاوانش را پرداخت اما این بار ترورهای روز چهارشنبه ۱۷ خردادماه، چیزی را به عیان در جمع مردم ایران و جهان، ثابت کرد و آن مذموم بودن این گونه راه حلها نسبت به گذشته است. مردم ایران و جهان، هم اکنون نگاه و نگرش شان نسبت به جنگ و ترور با سالهای قبل فرق اساسی دارد.

در گذشته ای نه چندان دور، ترور و خشونت یکی از راههای مبارزه و مقاومت بود که در بین بعضی از محافل و مجامع کم و بیش مشروعیت داشت و قابل بحث و فحص بود. اما امروز کمتر کسی است که بتواند از حربه ترور و خشونت به نفع خود و علیه دیگران، استفاده کند و بهایش را نپردازد. در گذشته، فضای داخلی چنان ناامید کننده بود و فضای جهانی آنچنان مغشوش و دو قطبی، مبارزه و مقاومت بدون این که همه راههای سیاسی و حقوق بشری را پیش پایش مسدود ببیند، جهت ابراز وجود و بقاء و عبور از راههای کوتاه مدت و جذب نیرو و بیداری مردم، آسانترین راه یعنی خشونت را انتخاب می کرد. در نیم قرن قبل در داخل ایران گروههای چریکی مختلفی خلق شدند که مهترین آنها گروههای چریکی چپ و مجاهدین مارکسیست بودند که اتفاقاً هر دو طی دهه چهل پا به عرصه سیاسی و تروریستی گذاشته و در رقابت هم وارد میدان خشونت شدند منتها با بروز انقلاب در سال ۱۳۵۷ هر دو گروه دریافتند که خشونت راهکار پر هزینه ای است و هرچه بوده، مربوط به دوران خودش بود و نمی توان راه حل خشونت را که با اقبال عمومی مواجه نبوده را به هر کجا و هر زمان تسری داد. متاسفانه گروه دوم مجاهدین خلق، در ارتباط با خشونت و خشونت کور تا آنجا پیش رفتند که خشونت بدل به آرمان و جانمایه دستگاه شان شد و بدون خشونت قادر به ادامه بقاء نزد محافل قدرت نیستند. لذا آزموده را همچنان می آزمایند، چون بدون خشونت و جنگ، قادر به خروج از بن بست نیستند و مفری نخواهند یافت و در این رابطه همه ی توش و توان و تجربه و سرمایه شان، از خشونت است و بدون این، حرف تازه ای برای گفتن ندارند. بنابراین، مرغ شان همچنان و در همه میادین یک پا دارد، در اپوزسیون یا در قدرت، دیروز و یا امروز و فردا، خشونت یگانه سوخت دستگاه خشونت پرداز آنان است و دیگر هیچ.

سود و زیان ترورهای چهارشنبه ۱۷ خردادماه تهران، آن هم پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۹ اردیبهشت ماه در ایران، کاملاً مشهود است. داعش و داعشیان، همچنان در مظان اتهام و انزجار و محکومیت جهانی، متقابلاً نیروهای امنیتی این حق را برای خود قائلند تا همه گزینه ها را روی میز جهت سرکوب داعش قرار دهند و این یعنی اقدام و عملکرد داعش در عمل بر علیه خود و اربابانش، تمام شد.

شاید هنوز هم داعش و داعشیان ندانند، سالها بود که راهکار غیر خشونت آمیز در جامعه کار می کرد و حتی علیه داعش و داعشیان، از جنبه های مختلف سیاسی و فرهنگی، چون موریانه عصای پوسیده متشکل از جهل و تباهی و بر جای مانده از اعصار بربریت، را خورده بود که با اولین تلنگر چون ترورهای روز چهارشنبه ۱۷ خردادماه در تهران، خشونت و ترور با موجی از محکومیت و انزجار عمومی مواجه شد که در گذشته اساساً چنین چیزی نبود. چند دهه قبل، در همین تهران ترورها و انفجارات بسیار بزرگتری اتفاق می افتاد که مانند امروز محکومیت و منفوریت جهانی را به دنبال نداشت. فضای جهانی به گونه ای بود که هم ارگانهای تروریستی و هم اربابان شان مسئولیت اقدامات تروریستی خود را به عهده می گرفتند و به آن مباهات می ورزیدند اما امروز هر کسی هر عمل ضد بشری که مرتکب می شود آن را به گردن داعش می اندازد، داعشی که اصل و نسب ندارد و می تواند نقش طفره رفتن از مسئولیت سازمانها و دولتهای تروریستی را بازی کند.

 در گذشته، خشونت و ترور آن قدر اهمیت و کارایی داشت که گروه تروریستی مجاهدین خلق، ضمن ترور شهروندان غیر ایرانی منجمله آمریکایی ها، به این تحلیل و مشی چریکی رسیده بودند که اگر آنان بتوانند در تهران هر روز یک ترور موفق داشته باشند، به پیروزی دست خواهند یافت. بازتاب جهانی و داخلی ترورهای چهارشنبه ۱۷ خردادماه تهران، ثابت کرد کسانی که هنوز فکر خشونت و جنگ، به عنوان راه حل در سر داشته باشند، بدون شک با انزجار و منفوریت داخلی و جهانی، روبرو خواهند شد و قبل از هر دستاوردی خود به شکست نزدیکتر خواهند شد.

کانون سیاسی/ فرهنگی ایران فانوس

خروج از نسخه موبایل