خروج از عراق بمنزله ی نوشیدن”جام زهری” برای مسعود رجوی!

جذام بدخیم”ریزش”، خونریزی تشکیلاتی جاری و جدائی یومیه در تشکیلات فروریخته مجاهدین رجوی،امری است که سران فرقه را دچار بحران شدید موجودیت نموده و خواب را از چشمان آنها ربوده است.

قانون بحرانهای فروبرنده هم این است که  بحران زده هر چقدر بیشتر دست و پا بزند،بیشتر فرو می رود!

پس اگر قانونمند فکر کنیم باید منتظر ریزش های بیشتر و بیشتر در درون تشکیلات باشیم.

حیات ننگین، خفیف و خائنانه مجاهدین رجوی رو به افول است و در سراشیب سقوط  قرار گرفته و این امر، راه را برای رسیدن اعضاء فرقه به دنیای آزاد هموار کرده است.

اگر جریانی مثل فرقه مجاهدین، زایندگی نداشته باشد و ابتر و دم بریده باشد،نباید انتظار نوآوری و بن بست شکنی از آن داشت.اگر به” میتینگ خانوادگی”  و همنشینی سالانه فرقه با سایر حامیان تروریستها که چند روز پیش در حومه پاریس برگزار شد دقت کنیم، مشاهده میکنیم که تکرار نمایش سال قبل بود وبه عبارت دیگر هیچ جذب جدیدی از سوی فرقه در یکسال گذشته صورت نگرفته بود.

اگر در یک فرقه، فردی به جمعشان اضافه نشود، این نمود بارزی از شکست در درون  فرقه است! اسامی همیشگی و تکراری و القاب” پیشین” و” سابق” سخنرانان باجگیر، تکرار مکررات بود.(نمیدانم وقتی ما در اشرف، در انفرادی بودیم و بساط شکنجه و سرکوب برقرار بود، این مدعیان خارجی حقوق بشری! چه غلطی می کردند؟)

اما سخاوتمندی سازمان به سخنرانان و مزد بگیران  چیزی نبود که  بخواهند حرفی بنفع اش نزنند.

ضیافت” ورشکستگان سیاسی”  و”  بازنشسته های دولتی” – یا بهتر – روسپیان سیاسی- دیگر کشورها درحالی در پاریس برگزار شد که ساعاتی پیش از شروع  این مهمانی، وزیر خارجه ایران وارد خاک فرانسه شده بود.

وزیر خارجه کشورمان دراین خصوص اشاره کرد:” دولت فرانسه و سردمدارن آن،باید این”  نقطه ابهام”، در روابط خود با دولت و مردم ایران را روشن نمایند”.

این اقدام مماشات گرایانه دولتمردان فرانسه،  با تروریستها مغایر با موازین بین المللی است و باید مورد نقد جدی قرار بگیرد.

دول قربانی تروریسم حق دفاع مشروع در برابر عملیات مسلحانه گروه های مخالف غیر دولتی  مستقر در سرزمین کشور ثالث را دارند و میزبانی دولت فرانسه از چنین گروه های رسوائی که سوابق تروریستی و شکنجه و زندان و روابط بشدت سکتاریستی و فرقه ای دارند،جای سئوال و اولتیماتوم جدی به دولت فرانسه رادارد و این” نقطه ابهام” دیگر نیست و به یک” نقطه اتهام”  در  روابط  بین الملل  باید تبدیل شود.

در این نمایش از پیش رسوا، اکثر سران فرقه مدعی برگزاری انتخابات آزاد در ایران بودند! چطور است، سازمانی که خود حتی سابقه دادن یک حق انتخاب ساده را برای اعضایش ندارد، امروز  بیشرمانه مدعی انتخابات و آزادی در ایران شده است!!!

بهر حال زمان به شدت بر علیه مجاهدین رجوی در حال گذار است و اگر حساب دو دو تا چهار تا کنیم و روند جداشدن اعضاء ناراضی از سال 1393 را در کشور آلبانی بررسی کنیم، در یک روند عادی و بدون دخالت عنصر ریشه ای و کاتالیزوری “خانواده ها” و”  جداشده ها” تقریبا هر دو روز یک نفر از فرقه جدا شده است!

و اگر هر ریزش را یک ضربه به پیکر سازمان و تشکیلات حساب کنیم، ضربات پی در پی به” تشکیلات”  که بنیان فرقه رجوی محسوب می گردد شکافی بزرگ در فرقه بوجود آورده که نوید بخش سقوط محتوم رجوی هاست.

مسعود رجوی در خروج فرقه اش ازعراق و ورود به آلبانی”  جام زهر”  را نوشیده است و هر روز که می گذرد اثرات” جام زهر”  بیشتر و بیشتر عمل می کند! ومحتملا امسال  بنیان تشکیلاتی در سازمان فرو خواهد ریخت!

اما تازه کار جداشده ها از اینجا شروع می شود، و باید سران فرقه مجاهدین را به دادگاه بکشانند و همه جدا شدگان شکایت خود مبنی بر مورد تجاوز ذهنی قرار گرفتن  و بیگاری در دمای بالای 50 درجه وزندان و شکنجه وطلاق اجباری… در فرقه را مطرح و  در یک دادگاه بین المللی جنایی، سران فرقه را به پای میز محاکمه بکشانند.

شهادت فعالین ضد فرقه دراین دادگاه، ثابت خواهد کردکه چگونه عملکرد فرقه و نحوه رفتار سرکوبگرانه با اعضاء، آنقدر برایشان  در پروسه حضور اجباری در درون فرقه، خرد کننده و دارای عواقب تخریبی بوده که اغلب در زندگی شخصی و بازگشت به متن زندگی از تاثیرات غم انگیز آن – تجربه ی خواب های وحشتناک، عدم اعتماد بنفس و… رنج می برند.

فرید

خروج از نسخه موبایل