آری…
آری دوباره می شود به آغوش ملت بازگشت…
آری دوباره می توان نسیم رهایی از استبداد آهنین حاکم بر روابط سازمان را حس کرد…
آری دوباره میتوان خلق واقعی را در آغوش گرفت…
آری… می توان و می توان…
سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۴۴/۶/۱۵ توسط بنیانگذاران اولیه خود که عشق به وطن و داغ ستم بر دل داشتند به عنوان نیروی موحدِ مسلمان و انقلابی در مصاف با رژیم پهلوی تاسیس شد.
از آن زمان تا کنون سازمان دچار فراز و فرودهای فراوانی بوده، با نگاه به سیر این گذار شاهد شیب منفی رو به انحطاط در کلیه رویکرد های آن بوده ایم که مرزهای شرافت و انسانیت را در هم تنیده وتا حد مزدوری بیگانه به قهقراء برده است ؛ در حال حاضر نه از منابع مالی سازمان اطلاع مشخصی وجود دارد و نه از ساختار تشکیلاتی آنها ؛ همه چیز بسیار پیچیده و مرموز و شبیه سازمانهای فراماسونری شده است!
سازمان در ادعای مبارزه برای آزادی و رهایی ملت ایران به چنان چاه ویلی سقوط کرده که حتی صدای شکسته شدن استخوانهای بنیانگذاران آن در گور هم به گوش می رسد، در سقوط آزاد سازمان دیگر ذره ای از احساس مسئولیت تاریخی و ایدئولوژیکی قابل مشاهده نیست، چون آنها تحت ستم و ظلمِ چنگالهای اختاپوسی فردی بیمار و روانی به نام مسعود رجوی بوده اند او با قراعت های ماورایی و غیر واقعی و خود ساخته از اسلام و ارائه فناتیزم دینی سازمان را به یک فرقه مخوف تبدیل کرده است.
رجوی با تبدیل سازمان به فرقه بر آن است تا اعضاء وهواداران را نه تنها از فشار و محدودیتهای” داخلی”، مانند قوانین ناعادلانه و سرکوبگرانه، تبعیض و سرکوب قوه تعقل واندیشه ؛ تحمیل ستم های تغییر ایدئولوژی، محدودیتهای فرهنگی و اجتمایی و تکنولوژی، و غیره دور کند، با اعمال محدودیتهای”بیرونی” نظیر باورها و نگرشهای خود برتر بینی در مقایسه با دیگران آنها را به موجودات مکانیکی تبدیل کند، اعضاء ستمدیده هم در نهایت بدون نگاه انتقادی و نا آگاهانه- هر آنچه را که بر او امر می شود را به منزله حقیقت محض پذیرفته و بدین ترتیب اذهان شان برای رهایی از یوغ استبداد تشکیلاتی کور می شود.
اکنون بقاء به هر عنوان استراتژی رهبران پوشالی و اعضایی است که دوران پیری خود را پشت سر می گذارند ؛ سازمانی که روزی مبارزه با سرچشمه ارتجاع مذهبی در ایران را رسالت خود اعلام کرده بود هم اکنون به عنوان ارتجاعی ترین گروه دست نشانده امریکا واسرائیل در منجلاب نکبت دست وپا می زند؛ در همین راستا و برای خروج نیروهای اردوگاه لیبرتی رادیو فردا اعلام نمود:
“وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد برای کمک به انتقال واسکان مجاهدین خلق به خارج ازعراق یک میلیون دلار به سازمان ملل می دهد.”
پر واضح است که امریکا این بذل و بخشش را برای رضای خدا انجام نمی دهد، بلکه طبق نقشه از قبل طراحی شده است، والا امریکا اگر دلش برای مردم میسوخت به همه پناهجویان سرگردان که درقایق های درهم شکسته راهی افقهای نامعلوم می شدند و دراخرهم جنازه هایشان طعمه کوسه ها در دریا گردید کمک میکرد!!؟؟
و هرروز از گزینه نظامی روی میز داد سخن نمی داد
سازمانی که اسلام مترقی دست ساز خود را یگانه راه نجاتبخش خلق قهرمان می دانست اکنون بعد از این رسوایی ها معتقد است”عمیقأ معتقد به جدایی دین از دولت می باشیم” و انتخاب دولت موقت جمهوری دمکراتیک اسلامی را نیز به همین نیت تاریخی برگزیده شده است.
حال باید بنیان گذاران سازمان در قیامتی زودرس سر خاک قبر بر دارند و بر میراث خواران ناصواب ِ ناصالح خود بگویند شرمتان باد.