داعیان بی اصل و نصب از حقوق بشر کوروش کبیر

تاریخ ایران مشحون از انقلاب و قیام و رشادت و پاکباختگی است و البته که کوروش کبیربعنوان اولین پادشاه هخامنشی پارسی ؛ سلحشور و پیروز بر تارک آن ازتلالو ودرخشش ویژه ای برخورداراست.
امروز7آبان است که روز جهانی کوروش نام گذاری شده است که از دیر باز ملل مشترک المنافع آن را گرامی می دارند.
این روز به مناسبت تکمیل تصرف امپراتوری بابل به دست ارتش ایران (اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد) و پایان دوران ستمگری در دنیای باستان برقرار شده است.
در چنین روزی، کورش بزرگ پس از گشودن دروازه‌ی شهر بابل، اندر آن شهر بزرگ و با شکوه و بسیار کهن شد. مردم بابل گمان می کردند که اکنون با چپاول و کشتار و دست درازی به جان و دارایی و زنانشان روبرو خواهند شد و سپس فرمانروایی زورگو و ستمگر بر آنان حکمرانی خواهد کرد ولی کورش بزرگ و سربازانش نه تنها چنین نکردند بلکه کورش فرمان آزادی و برابری داد.
فرمانی که در سال ١٩٧١ میلادی از سوی (سازمان ملل متحد) نخستین (منشور) آزادی مردم در جهان شناخته شد.
این ابرمرد بشردوست با گفتار و پندار و کردار نیک منشانه خویش منشور حقوق بشر را به رسم و راهش مزین کرده است که امروزه شغالان زشت خوی وجاه طلب وضد مردمی وتروریست های سلطنت طلب و رجوی خواهان لمیده درآخوربیگانگان امپریالیسم وصهیونیسم وآل سعود؛ بواسطه آویزان شدن برآن درصدد موج سواری هستند که بویی ازمنشورمندرج در حقوق بشر نبرده اند.
مدعیان حقوق بشر بحران زی به بهانه 7 آبان که ایرانیان فهیم و قدرشناس در ستایش از شوکت کوروش آنرا پاس میدارند و سالیانه دراین روز در پاسارگاد شیراز اجتماع میکنند ؛ بدنبال بهره وری ازاحساس وعواطف مردمی ؛ نابخردانه موج سواری را هدف خود قرارداده و از قعرافکار متحجر و درعین حال جاه طلبانه خود ازحقوق بشرکوروش بزرگ دم میزنند!
راستی کوروش کبیرکیست و کیس بشردوستانه اوچیست ومدعیان دروغین آن ازسلطنت طلبان مغلوب تا رجویهای متواری ازوطن چه موجوداتی هستند.
کوروش بزرگ کسی است که معابدی که توسط فاتحان با خاک یکسان گشته اند را از نو بازسازی کرد و در چنین دنیایی بود که پرچم آزادی ادیان را برافراشت و مردم ازدسته جات وطوایف وقبایل وعقاید مختلف را در انجام فرائض دینی خود آزاد گذاشت و حتی معابدی را که در جریان جنگهای مختلف آسیب دیده بودند را از نو ساخت که بهترین نمونه های این جوانمردی را در جریان تسخیر بابل می بینیم.
در حالی که مردم بابل خود را برای دیدن صحنه های ویران شدن معابدشان به دست سپاهیان پارسی آماده می کردند، کوروش در میان آنان حاضر شد و در مقابل چشمان حیرت زده ی آنان، مردوک خدای خدایان بابل را به گرمی ستود و فرمان آزادی مذهبی را در سراسر کشور بابل صادر کرد. این فرمان از جمله شامل یهودیانی می شد که بختنصر همه چیزشان را گرفته بود، کشورشان را در شعله های آتش ویران کرده بود و خودشان را به اسارت به بابل آورده بود. اندکی پس از ورود به بابل، کوروش به یهودیان اجازه داد تا پس از هفتاد سال زندگی در اسارت و بندگی به فلسطین بازگردند و درآنجا به بازسازی اورشلیم بپردازند.
کوروش به خزانه دار خود « مهرداد » دستور داد تا هر چه از ظروف طلا و نقره و اسباب و اثاث مذهبی که در دوره ی بختنصر از معابد اورشلیم غارت شده و در معبد های بابل باقی مانده است را به یهودیان بازگرداند و او نیز همه ی آن اثاث را که مشتمل بر پنج هزار و چهارصد تکه بود به آنان مسترد داشت. سپس کوروش از مردمانی که یهودیان در میان آنان می زیستند خواست تا آذوقه و خواربار و مواد لازم برای سفر را برایشان فراهم آورند و آنان نیز چنین کردند. باری! هزاران یهودی پس از صدور فرمان آزادیشان از جانب کوروش، به سوی شهر و دیار خود روانه شدند و با کمک ایرانیان موفق شدند شهر خود را از نو بسازند و حیات ملی خود را احیا کنند.
به خاطر این محبت بزرگ و ستودنی بود که از کوروش در کتاب های مقدس یهودیان به نیکی یاد شده است. این ستایش چنان است که تورات کوروش کبیر را « مسیح خدا » نامیده است. بدین صورت از دیر باز کودکان یهودی از همان نخستین روزهای زندگی خود از طریق کتب مذهبی با این ابر مرد بشر دوست آشنا گشته و مردانگی و فتوت او را می ستایند. مسیحیان نیز که به گمان بسیاری پایه و شالوده ی دینشان، تورات یهود است، کوروش را فراوان احترام می کنند و مقامی بالاتر از یک پادشاه و یک کشورگشای بزرگ برای وی قائلند. در قرآن مجید نیز از کوروش کبیر (یا همان ذوالقرنین) به نیکی یاد شده و بدین ترتیب کوروش تنها پادشاهی است که در هر سه کتاب آسمانی مورد ستایش پروردگار قرار گرفته است.
حال ببینیم ؛ رجویهای فرقه گرا با داعیه حقوق بشری چه مختصاتی دارند و کجای این نقشه مسیر قرار دارند.
حقوق بشرازنگاه فرقه گرایانه رجوی
– توسل به تروریسم کوروشیطانی وبه قربانگاه فرستادن 12 هزارازاقشارمختلف جامعه ایران درآغازین دهه شصت که زنان وکودکان را نیز شامل میشود.
– ابداع جنایت درمحراب وبه شهادت رساندن آیت های خدا ازبرای پیروزی وبه قدرت رسیدن واعمال خیره سرانه دیکتاتورمابانه بریک ملت درهیاهوی انقلابی نوپا که هنوزنیازمند ترمیم ودوران نقاهت داشت.
– فرار رجوی ازمهلکه جنگ خودساخته تروریستی به فرنگ و بلاتکلیفی هزاران تن ازهواداران احساسی وساده لوح خوشبین به”پیروزی” در داخل کشور در محاصره زندان و اعدام.
– عزیمت خائنانه به عراق وهمدستی وهمگامی با دشمن متجاوزدرمقابله با یک ملت.
– عملیات خرابکارانه مشترک با نیروهای صدام در کشتار مرزبانان غیور ایرانی در نقش خائنانه ستون پنجم.
– ابلاغ و اجرای حکم شکنجه واعدام درحق اعضای ناراضی با سیاست های دیکتاتورمابانه مافیای رجوی.
– سرکوب عریان اعضای ناراضی وبه بند کشاندن شان در زندانهای اسارتگاه اشرف مضمحل شده ومواردی قابل توجه تحویل اسرا به صدام و زندان ابوغریب دهشتناک.
– ابداع یک دوجین ازبندهای انقلاب درونی (فشار) درمناسبات بسته تشکیلاتی بمنظورایجاد خیمه سرکوب وکنترل مخرب برمغزهای تهی ازمنطق اعضای دربند خود.
– رواج نابخردانه” نه به زندگی” وکانون گرم وپرمهرخانواده با به اجرا گذاشتن طلاق اجباری درمقابله با عرف اجتماع و سنن انبیاء.
– عمل جراحی اخراج رحم زنان درقطع النسل آشکار درانظارعصر ارتباطات وتکنولوژی برتر و فوران آگاهی عمومی توده ها وایجاد حرم سرای ویژه درکادر رقص رهایی برای ارضای هوسها وغرایز حیوانی وشیطانی رجوی به روایت زنان جداشده ازطیف شورای رهبری.
– برگزاری جلسات مغزشویی واغفال واسارت در کادرعملیات جاری وغسل هفتگی وبعضا روزانه ودرلحظه.
– راه افتادن امر”خودکشی” دربیزاری و تنفر از مناسبات فرقه گرایانه دربین اعضای ناراضی.
– مقابله با خانواده های چشم انتظار متقاضی دیدار با اسرای خود با سنگ وقلوه سنگ و تیر و افترا و تهمت و ناروای در خور شایسته خود و فرقه ضد خانواده خویش.
– آویزان شدن به دشمنان ومعاندان خارجی ازآمریکا وصهیونیسم وال سعود درکادرتصاحب وطن فروشانه قدرت به قیمت جنگ خارجی وتحریم وفشاربرعلیه هموطنان فهیم وشریف ایران زمین.
– به اسارت کشاندن اعضای آلبانی درعدم برخورداری از آزادی عمل وعدم دسترسی به رسانه واهرم های ارتباطات با دنیای آزاد و خانواده و………
این است مشتی از خروار ازنگاه عقب افتاده رجوی و اعوان و انصارش به” حقوق بشر” و آزادی وعدالت که کوروش بزرگ مبلغ و مروج آن بود.
پوراحمد

خروج از نسخه موبایل