نامه تکاندهنده آقای پوراحمد به عاصمه جهانگیر – قسمت دوم و پایانی

4- این مادرهم سی واندی ساله که چشم انتظاره. صفیه رنجبر82 ساله که ازفراق جگرگوشه اش دوبارسکته روپشته سرگذاشته و زمانی که تازه از بیمارستان مرخص شده بود ؛ بنا به وظیفه به عیادت شون رفتم.

و درحلقه خانواده بسیارصمیمی حسن زاده که مادر پیر و بیمار و چشم انتظار را چونان نگینی دردلهای خود داشتند ؛ نشستم وضمن ادای احترام و دستبوسی ؛ صمیمانه پای درد دل مادر صفیه رنجبرگوش شدم:” اول اینکه خیلی ممنونم پسرجان که اومدین به دیداروعیادتم. با حضورتون انگاری بوی رضا آن دلبند وجگرگوشه ام به مشامم رسیده ویک طوری احساس آرامش به من دست داده. ولی خدا شاهده که چشم انتظاری سی ساله برای یک مادرخیلی سخته. خیلی طاقت فرسا است. خیلی کشنده واسفباره. درسته که شش تا فرزند دیگه هم دارم وهمه شونو بسلامتی سروسامان دادم وحاصلش دادمادها وعروس های خیلی خوب ومهربون دارم با یه عالمه نوه و نتیجه. ولی تواین سی سال هیچوقت جای رضای اسیرم روخالی نکردم. فراموشش نکردم ودائم تو ایوون خونه نشستم شاید که رضا ازراه برسه وزنگ خونه روبزنه وبگه مامان اومدم ….(توام با گریه)

5- خانم شهربانو مرندی ازدیگرمادران دردمند وچشم انتظاردیگری است که فرزندش خسروسلیقه دار را با رنج ومشقت بزرگ کرد وبا هزارویک امید جهت ادامه تحصیل به کشورآلمان فرستاد تا با کسب تخصص واخذ دکترای پزشکی به کشوربازگشته ودرخدمت مردمان وطنش قراربگیرد ولیکن دریک چشم زدنی طعمه رجویها شد و خواسته وناخواسته درمقابل مردمان خود قرارگرفت.

این مادرفعال وکوشا که برای نجات دلبندش بارها وبارها به عراق واشرف سفرکرد وتمامیت رجوی را به چالش کشید ؛ معلم قرآن هم هستند ودردیداری با من به کلام خدا قسم یاد کردند که تا رهایی جگرگوشه اش درجنگ با رجوی دمی ازفعالیت کوتاه بیا نیستند ونخواهند بود ودراین دیدار اخیر که عکس یادگاری اش را مشاهده میکنید میگویند” با این دعوت وپذیرایی ناچیزازشما خواستم که دورهم باشیم وبا حضورسبزوخوشایند شما وهمسرهمگام ومهربان تان جای خالی دلبندم خسرو را سبز و جاودان نگهدارم تا که انشاءالله به یاری خدا ومساعدت جنابعالی وسازمانهای حقوق بشری ؛ بتوانیم با یک دورهمی بزرگتر جشن رهایی و بازگشت نورچشمم به وطن و کانون خانواده را به کوری رجوی داشته باشیم.”

6- زهرا حسینی ازاعضای اسیردیگری است که درتیرانا تحت کنترل شدید رجوی است که اجازه ندارد نه تنها با مادروخواهرانش درایران درارتباط باشد ؛ بلکه حتی ازبرقراری تماس واطلاع ازیگانه فرزندش که به اتفاق همسرجداشده اش درآلمان زندگی میکند ؛ بشدت محروم است ورنج می برد. دردیداری که با خواهرانش داشتم تنها درخواست شان این بود که مادرشان بنام حاجیه خانم نجمه عبدی 88 ساله که در بستر بیماری انتظارمی کشد بتواند تنها وتنها یک بارصدای دخترش را ازلابلای دردآلود سیم تلفن بشنود همین وبس.

خواهرانش میگویند” خدا میداند که ما خانواده ها خیلی ازجانب رجوی آزارواذیت شدیم وبالغ بر30 سال است که ازخواهرمان خبری نداریم وحتی برای دیدار با ایشان پشت سیم خاردار مقرشان دراشرف رفتیم وتحصن کردیم ولیکن نه تنها امر ملاقات میسر نشد بلکه با فحش وناسزای سران تشکیلات آنان مواجه شدیم وبا چشمان گریان به وطن عزیزمان ایران برگشتیم.ازآن تاریخ به بعد حقیقت خیلی چشم انتظاری کشیدیم و منتظر یک تماس تلفنی زهرا بودیم تا حداقل پدرومادر پیر و مریض مان بتوانند بعد سالیان دوری و بیخبری با دخترشان صحبتی داشته باشند و به آرزویشان برسند. حقیقت امروز هم خدمت رسیدم که بگویم که حال و احوال پدرومادرم اصلا خوب نیست وبشدت مریض و بستری شده اند. پدرومادرم مدام اسم زهرا را زمزمه میکنند ودارند اذیت میشوند مگر میشود که رجویها اینقدر بی رحم وسنگ دل باشند که اجازه ندهند این رابطه عاطفی حتی درحد یک تماس تلفنی بین پدر و مادر بیمار با دختر اسیرشان برقرارشود!؟”
خانم عاصمه جهانگیر محترم
آنچه که ازشرح غم واندوه جانکاه مادران وپدران چشم انتظارکه حقوق حقه شان بتوسط فرقه رجوی ضایع شده ؛ برایتان گفتم تنها وتنها شمه ای ازکتاب درد آلودی است که تاکنون فریاد رسی بخود ندیده است وهم اکنون درانتظاروساطت انساندوستانه شخص سرکارخانم هستند که درموضع رسیدگی به امررعایت حقوق بشردرایران گمارده شدید.
ازاین جنس انسانهای ستمدیده از ظلم وجور رجوی بسیار هستند که با چشم انتظاری ومشقت درقید حیات هستند وروزگارمی گذرانند تا ببیند جامعه حقوق بشری ازجمله شخص شما چه اقدامات خیرخواهانه درامر برقراری ارتباط فی مابین آنان با اعضای اسیر در اسارتگاههای رجوی درآلبانی صورت میگیرد.
سرکارخانم محترم
بعنوان نماینده این دست ازخانواده های چشم انتظارمیخواهم با نشان دادن عکسهایی ازمادران که خودم آنان را” مادران ؛ منتظران بدرود یافته” نامیدم ؛ بتوانم احساس انسانی شما را بیش ازپیش برانگیزانم شاید که درامرحمایت جانانه ازبازماندگان آنان ؛ به سراغ رجویها بروید وبرای رهایی آنان همتی درخورتحسین وشایسته انجام بدهید.
این مادران بدرود یافته بی آنکه عزیزشان را ببینند ودرآغوش بفشارند ؛ رخ درخاک کشیدند و چشم انتظاربه آرامش رسیدند که برای هریک من میتوانم یک کتاب به رشته تحریر درآورم ولیکن خوب است آستین ها را بالا زده و با به چالش کشیدن مجاهدین آن داعش های دگر؛ به کارزارانسانی خود جامه عمل بپوشانیم واسیران را ازچنگال رجوی نجات بدهیم.
خانم عاصمه جهانگیر محترم
نقض حقوق بشر مندرج در منشور ملل متحد در فرقه تمامیت طلب رجوی موسوم به سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت که هم اکنون بالغ بر2000 تن از انسانهای اغفال شده را درآلبانی جای داده است ؛ بیداد میکند وخانواده های دردمند آنان درانتظاراقدام کارآمد شما مبنی بر مدد رسانی اسرای مذکور و مورد مواخذه قراردادن سران تشکیلات مافیایی رجوی هستند.
شخصا دراین خصوص ودرامرنقض حقوق بشردرفرقه تروریستی رجوی حرفهای مستند و مستدل بسیاردارم وامیدوارم درفرصتی مناسب و رو در رو و بلاواسطه باهم دیدار و ملاقات داشته باشیم.
به امید رهایی اعضای اسیر در اسارتگاه رجوی درآلبانی
ارادتمند – علی پوراحمد

 

خروج از نسخه موبایل