مرده خواری، از نوع رجوی

چندی است که مریم قجر همسر ایدئولوژیک رهبر خودخوانده و فراری فرقه و عروسک خیمه شب بازی آقای مسعود رجوی! نمیدانم از کجا؟ اما یاد گرفته که جلوی عکسهای کشته شده ها در فرقه می ایستد واشک تمساح می ریزد! یا در برابر عکس کشته ها موزیک می نوازند و مریم چون یک حمار مادینه، به عکس کشته شده ها زل می زند!


گاهی هم یک شاخه گل روی هر عکس می چسباند! لابد در دل هم می خندد که تعداد کشته ها را موفق شده بالاتر ببرد و از خون آنها هم مظلوم نمایی کرده و هم ارتزاق سیاسی نماید!
البته می دانید که در فرقه رجوی هر بار که کسی کشته می شود، رجوی بسیار شادمان می شود! به دو دلیل، اول آنکه تمامی جنایاتی که آن فرد طی سالیان در فرقه دیده است همراه با او به خاک سپرده می شود! دوم نیز به این دلیل که از او یک قهرمان پوشالی برای او ساخته می شود!
تا نفر زنده است، انواع آزار و اذیت ها و شکنجه های روحی و روانی در مورد او اعمال شده و هر روز به صلابه کشیده می شود که مثلا مفت خور است و هر روز حق رهبری را می خورد! اما به یک باره پس از مرگ تبدیل به گوهر بی بدیل و قهرمان ملی و… میگردد!
مثلا وضعیت آقای مهدی افتخاری برای همه در درون تشکیلات مشخص بود! در اعتراض به تشکیلات، از سطل زباله نان خشک بر می داشت و می خورد! درزندان های مخفی رجوی آنقدر شکنجه شده بود که نای ایستادن نداشت، هیچ کس سالها حق نداشت با او صحبت کند! تشکیلات به شدت او را در آچمز کرده بود تا به خواسته های رجوی تن بدهد! اما مهدی افتخاری حسرت یک تایید با سر را هم به دل رجوی گذاشت! لازم به توضیح است که او از فرماندهان ارشد سازمان در داخل و همچنین عملیات فروغ بود! یک مورد اینکه فرمانده عملیات و فرمانده هواپیمای حامل رجوی از ایران به فرانسه بود! همسر اول مهدی افتخاری، افخم السادات میرزائی در عملیات چلچراغ کشته شد! همسر دومش دراشرف، محبوبه جمشیدی رئیس ستاد و فرمانده ارتش اسارت بخش رجوی بود!
اما به ناگاه پس از مرگ مهدی افتخاری در اشرف بر اثر سکته، از او در سیمای کذاب رجوی، یک قهرمان ساخته شد، فتوحات او در صدر اخبار قرار گرفت! و از وفاداری های او به رهبری یاد شد!
در نمونه ای دیگر آقای سیامک نادری که یکی از سمبل های مقاومت در برابر زورگوئی های سازمان بود و سران فرقه به دستور شخص رجوی در صدد مرگ او بودند و شبانه روز تلاش می کردند که اورا سربه نیست کنند! که همواره با هوشیاری سیامک قهرمان به شکست انجامید!
سیامک در اشرف بر اثر فشارهای فرقه، دچار سکته مغزی شد و به کمک عصا راه می رفت! سالها در تنهایی و سکوت دراشرف و لیبرتی و آلبانی سر کرد و ایستاد! بارها در اشرف و العماره مورد ضرب و شتم بسیار شدید قرار گرفت اما هرگز تسلیم نشد!
سیامک نادری یک شانس آورد و اینکه خواهرانش از کانادا و اروپا با همتی وصف ناشدنی پی گیر آزادی سیامک با دست آویز بیماری وی شدند! فرقه هم نمی توانست موضوع بیماری اورا پنهان کند! بالاخره سیامک نادری بر اثر تلاش بی وقفه خواهرانش عاقبت در آلبانی موفق شد زنده از دست سازمان رهایی یابد! این نمونه یکی از نادرترین نمونه ای بود که موفق شد از دست سازمان نجات یابد و امروز شاهد افشاگری های دلیرانه او در سایت حقیقت مانا هستیم!
اما بسیاری از دوستان که در تشکیلات مخالف بودند مثل: بهروز ثابت، فریدون عینی، محمدرضا یزدان دوست، حسین برزمهری و…صدها نمونه دیگر در آغوش خاک خاموش ماندند!
رجوی هم سوار بر این موج خون ها که به راه انداخته، قهقهه مستی سر داد!
سالهاست که در سازمان،رجوی روی حقایق را با خاک مردگان می پوشاند و این خبر تازه ای نیست!
اما حقیقت ناپوشیدنی است و هر طور شده به بیرون درز خواهد کرد! سایت حقیقت مانا هم از آن جمله است! سالها آقای سیامک نادری را شکنجه دادند و می خواستند او را هم در یک مرگ تدریجی بکشند، اما دست روزگار یکی از هزاران اسیر را بیرون فرستاد تا صدای خاموش شدگانی باشد که در سیاهی فرقه رجوی مظلومانه و با بدن های شکنجه شده، در خاک آرمیدند!
بله فرقه رجوی مدفن کسانی است که مظلومانه، آزادی را فریاد زدند، اما رجوی با سنگدلی تمام آنها را به قربانگاه برد و در زندان های فرقه جسم آنها را از روح تهی کرد…
فرید

خروج از نسخه موبایل