نظام برده داری در فرقه رجوی – قسمت اول

کنیزان و غلامان رجوی

برده‌داری در بندگی بودن اختیاری یا غیر اختیاری یک شخص در دست شخص دیگر است.

یک تحقیق تازه نشان می‌دهد که نزدیک به ۴۶ میلیون نفر در سراسر جهان در اشکال مختلف بردگی مدرن به سر می برند.

در فارسی برای بردهٔ زن، کنیز و برای برده مرد، غلام اطلاق می‌شود، برده به مثابه کالایی که حقوق انسانی ندارد قابل خرید و فروش است.

در فرقه برده دار رجوی هم، از همان ابتدا برای همه جاانداخته می شد که همه کلفت دوم و نوکر دوم هستید. فرقه رجوی هم یک صاحب بیشتر نداشت و به این طریق همه از همان نخست،رسما  برده رجوی می شدند.

چگونه میتوان رابطه بین رهبر یک فرقه و کنیزان و غلامان  آنرا تعریف کرد؟ آیا میتوان گفت که این رابطه همانند رابطه رئیس یک شرکت و یا یک اداره با کارمندان است؟ و یا رابطه رئیس و صاحب یک کارخانه با کارگران آن؟

همانند رابطه رئیس یک حزب با اعضأ آن حزب ا ست؟ یا همانطور که بسیاری از فرقه ها مدعی هستند همچون رابطه اولیأ با فرزندان است. و باصطلاح رابطه خانوادگی در آنجا حاکم می باشد؟ در مجاهدین هم متداول ترین عنوان برای مسعود رجوی برادر و برای مریم قجرخواهر بود، گرچه اینجا و آنجا از آنها بعنوان پد ر و مادر عقیدتی هم یاد میشد…

بطرز شگفت آوری چنین ادعا در برده داری گذشته هم گاها از طرف برده داران عنوان می شد.گاها آنها نیز مدعی می شدند که برده ها فرزند خوانده آنان هستند. حتی برده ها نام خانوادگی برده دار ها را به خود می گرفتند.

شالوده مناسبات تولیدی در دوران برده داری عبارت بود از مالکیت برده دار بر وسائل تولید و بر برده. برده به عنوان شیء قابل خرید و فروش بود و برده دار صاحب جان برده نیز بود.

در سازمان برده دار رجوی هم جان کنیزان و غلامان در اختیار رهبر (برده دار) بود. او بود که تعییین می کرد چه کسی و به چه عملیاتی برود و بمیرد.

رجوی پس از محاسبات فراوان به این نتیجه رسیده بود که می تواند به برده داری مدرن در عراق دست یابد. او همه چیز را حساب کرده بود. سفره آماده عراق هم پهن بود و آماده.

پس ظهور برده داری  رجویسم، مستلزم رسیدن به درجهٔ معینی از تکامل شرایط اجتماعی بود وشرایطی و مکانی که به  درجه‌ای از  بهره‌کشی از کار برده اجازه می‌دهد. برده داری فرقه ای، یک رابطهٔ ای است که ظهور آن بیانگر آغاز تقسیم در درون فرقه  به طبقات است. مثل لانه مورچگان. یک عده کارگر هستند و باید کارکنند و بمیرند، یک تعداد اندک هم شامل ملکه و کادر رهبری می شوند که دستور می دهند و در تمام امور از جمله امور جنسی آزاد هستند.

در شرایط سخت هم این لایه پایین و برده های فرقه هستند که باید بمانند و مقابله کنند و رهبرو اعوان و انصارش باید به یک جای امن منتقل شوند.

همه برده ها در فرقه رجوی به عنوان دارایی او محسوب می شدند، این نوع برده داری فرم اصلی برده داری است که بردگان به عنوان دارایی مالکانشان تلقی و استفاده می‌شوند! بیگاری کشیدن از برده های فرقه هم آزاد بود و فراوان! نیروی کار همه به رایگان در اختیار رهبر بود! مدت زمان و تاریخ انقضاء هم ابدا وجود نداشت!
همه یک نیروی کار اجباری در اختیار مسعود و مریم بودند! آزادی های شخصی هم در حد صفر بود!
تجرد اجباری برده ها هم علی رغم میل خود، در فرقه رجوی امری رایج و جاافتاده است!
همه این ها، از مظاهر برده داری مدرن می باشد که نمونه هایش هم در جهان امروز طبق امارهای رسمی حدود 50میلیون نفر دراین شرایط زندگی نکبت باری میکنند!
اما تعجب از این است که مقابله ای جدی و کلاسیک با این نوع برده داری وجود ندارد! عزمی برای برچیدن چنین برده داری وجود ندارد! دولت ها در مماشات با این پدیده های خطرناک به حیات خود ادامه می دهند! فرقه انحرافی رجوی هم دراین میان مشغول برده داری خودش است…
ادامه دارد…
فرید

 

خروج از نسخه موبایل