جامعه بی طبقه توحیدی در فرقه رجوی

با سلام خدمت خانواده های محترم و دوستان عزیز
امروز می خواهم به زوایای پنهانی از جامعه بی طبقه توحیدی در سازمان مجاهدین خلق بپردازم که شعار آن ظاهرا صداقت و قداست و رجوی مدعی است که تابلوی آنرا بر سر در فرقه اش نصب کرده اند.
من نمی خواهم خیلی طولانی بنویسم و فقط اتفاقات را می نویسم و قضاوت با خودتان.


گرمای تابستان در عراق بعضا به ۶۰ درجه می رسید و به طور خاص زمانی که در لیبرتی بودیم زندگی در بنگالها (کانکس ها) بسیار سخت و طاقت فرسا بود چون بنگالها فلزی بودند و تمام گرما را به داخل منتقل میکردند.
هر هفته نشستهایی تحت عنوان نشستهای توجیهی بود که تمامی موارد از صرفه جویی و کاهش مصرف برق و آب و… در آن مطرح می شد.
حتی در گرمای تابستان ما فقط به دنبال این بودیم که کی خبر میرسد که شما می توانید مثلا در طی روز یکساعت کولر را روشن کنید و هوای خنک استفاده نمایید تا بتوانید کمی استراحت کنید و خستگی کار از تنتان در برود. اما با کمال تاسف و تاثر عمیق هر هفته توجیه این بود که می خواهیم زمان روشن کردن کولر را کم کنیم.
توجیه به طور ثابت این بود که در طی روز تنها کولرهایی که استفاده می کنیم یکی مربوط به انبار مواد غذایی و یکی مربوط به اتاق خواهر مسئول آن قسمت و یکی هم متعلق به بیماران آن مقر بود که بعضا همان کولر هم قطع می شد.
حالا بعد از نوشتن موضوعات بالا می خواستم بگویم که چرا در این جامعه بی طبقه توحیدی مسعود رجوی، آن مسئول مقر حق دارد که در تمام طی روز از کولر استفاده کند اما ما حق نداریم حتی یک ساعت کولر داشته باشیم. البته دلیل آن مشخص است و دلیلش این است که آنها هستند که شستشوی مغزی را از جانب رهبری این سازمان روی اعضا انجام می دهند و از این بابت خیلی زحمت می کشند.
البته موارد زیادی وجود دارد که می شود به آنها پرداخت. از توزیع ناعادلانه مواد غذایی (تبعیض در کیفیت برای شورای رهبری) تا اتاقهای کار و کامپیوتر و… اما فعلا مجال نیست به آنها اشاره کنم، فقط میخواهم یک سوال بکنم و آن هم اینکه این جامعه بی طبقه توحیدی مسعود رجوی، در کجا متبلور می شود و شاخص و بینه آن چیست؟
سعید داوودی – نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی

خروج از نسخه موبایل