تشکیلات رجوی، فرقه‌ای برای همیشه – تمام فصول

بعد از انقلاب 57 فرقه تروریستی رجوی به مدت بیش از دو سال در ایران آزادانه فعالیت می‌کرد و تنها در پی جذب پول، نیرو، سلاح و امکانات بود، مسعود رجوی یک سخنرانی (که بعداً به‌صورت کتاب منتشر شد) تحت عنوان حکومت علی(ع) برگزار نمود و ضمن تفسیر یکی از خطبه‌های نهج‌البلاغه به تشریح دیدگاه خود در خصوص حکومت پرداخت که آن را برگرفته از اندیشه و گفتار و روش حضرت علی عنوان می‌کرد. این سخنرانی موجب جذب خیلی‌ها شد و رجوی یک الگوی بسیار عالی و ایده آل از نحوه حکومت و رهبری ارائه داد اما در عمل آنچه او به اجرا درآورد، عکس تمامی آن حرف‌ها بود. یک مقایسه بین کتاب حکومت علی، نوشته مسعود رجوی و سیستم اداره افراد از قرارگاه اشرف تا تیرانا به‌خوبی تفاوت بین حرف تا عمل یک فرقه مخرب را نشان می‌دهد که دقیقاً از زمین تا آسمان است.


اینکه فرقه تروریستی رجوی چه می‌گوید مهم نیست چون هر چیزی که به نفعش باشد، می‌گوید و به هر شکلی در می‌آید. آنچه در عمل به اجرا در می‌آورد مهم است که تلاش برای حفظ و کنترل هرچه بیشتر افراد برای مصارف خود است. دیکتاتوری در فرقه تروریستی رجوی حدومرز ندارد و بدتر اینکه این دیکتاتوری نه‌تنها به‌صورت عینی بلکه به‌صورت ذهنی است یعنی در ضمیر و اعتقادات افراد وارد می‌شود و به‌صورت سیستماتیک عمل می‌کند. افراد فرقه می‌آموزند که در روابط درونی با رهبر کاملاً صادق باشند و همه‌چیز را درباره خود و دیگران اعتراف کنند ولی در مناسبات بیرونی بسته به مصالح دروغ بگویند. یعنی اینکه عضو فرقه یاد می‌گیرد ظاهر و باطنی متفاوت داشته باشد و سر تا پا به دیگران دروغ بگوید (علی‌الخصوص در مورد وضعیت حال حاضر خود در آلبانی).
اعضای یک فرقه مخرب از جمله فرقه تروریستی رجوی همانند اسیرانی هستند که با حصارهای ذهنی و روانی زندانی و گرفتار شده‌اند و بدون کمک فعال و جدی افراد خارج از فرقه (خانواده‌ها، اعضای جداشده و فعالان حقوق بشر) راه نجات و رهایی آن‌ها فوق‌العاده پیچیده است. آنچه حائز اهمیت است این است که فرقه رجوی به افراد فرقه‌اش مثل طعمه‌هایی نگاه می‌کند که باید برای رسیدن به هدف به مصرف برساند و در این ارتباط خانواده و مناسبات و عواطف خانوادگی را سد راه اصلی خود می‌داند همچنان که مریم رجوی به‌صراحت اعلام کرد: «خانواده لانه فساد است» و به افراد خود دستور داده تا آن‌ها را دشمن خود و تشکیلات بدانند. فرقه رجوی تلاش دارد تا روابط خانوادگی را از هم بگسلد و آن را از بین ببرد تا بتواند فرد را از لحاظ عاطفی در اختیار خود گیرد اما بدانید در همه حال و در هر شرایطی نهاد مقدس خانواده باطل‌السحر جادوی فرقه رجوی است. بنابراین دیدگاه فرقه رجوی دو جنبه دارد یکی آنچه به ماهیت فرقه‌ای مربوط می‌شود که صرفاً برای فریب است و هیچ‌گونه اعتقادی به آن وجود ندارد و می‌تواند متناسب با زمان و مکان و بسته به مخاطب تغییر کند و هر زمان که به صلاحش نبود کتمان و حاشا نماید و دیگر آنچه واقعاً رهبر فرقه به آن معتقد است و عمل می‌کند که آن جز تلاش برای رسیدن به مال و نفوذ و قدرت چیز دیگری نیست.
برگرفته از کتاب”یک نفر، یک روز، سی سال” نوشته: محمد ابراهیم خدابنده

خروج از نسخه موبایل