هم قالب کردن استبداد بجای دموکراسی وهم طلبکاری ازدیگران!

سرمقاله نویس یکی از رسانه های اصلی باند رجوی تلاش ناموفق زیادی کرده که مناسبات برده دارانه واستبدادی موجود در فرقه ی رجوی را عین دموکراسی نامیده و اشخاص دیگری را که این دروغ ها را برنمی تابند، به” نافهمی قوانین حرکتهای اجتماع انسانی” متهم کند!!
در مقاله ی مورد بحث میخوانیم:
” جداسازی مجاهدین از رهبری آن همواره ابزار اصلی ارتجاع برای هموار ساختن راه انهدام آنها بوده‌است. بیش ازآنچه دشمن این موضوع را به‌صورت استدلالی بفهمد، از تجارب ضدانقلابی و درک حسی‌اش از نقش هدایت یک جنبش آن‌را درک کرده‌است. بی‌جهت نیست که از روز نخست حاکمیت خمینی، رهبری مجاهدین، آماج اصلی حملات نشانه‌گیری شده است…”. اطاعت محض تشکیلاتی
البته در جریانات سیاسی نرمال، رهبری که حتما یک نفر نیست و با رای مخفی ودرجریان یک کنگره ی وسیع انتخاب میشوند دارای حقوقی هستند که رعایت میشود!
حقوقی که دردرجه ی اول نباید تضادی با منافع ملی داشته ودردرجه ی دوم مخالف با منافع و رای جمع نباشد!
کدامیک ازاین موارد درتعیین رهبری مجاهدین ملحوظ شده تا بموجب آن اطاعت ازاوامر تشکیلاتی توجیه شود!
چون اصول مردمی تشکیلاتی در تعیین رهبری سازمان مجاهدین خلق سابق رعایت نشده، اطاعت از رهبری (منظور مسعود رجوی است بخاطر اینکه رهبر دیگری درکار نیست وخرد جمعی غایب) عین خطاکاری وانحراف است وهرکس چنین توصیه ای به هواداران سازمان کرده، کاربجا ومنطقی انجام داده است!
این بچه مرشد رجوی،به نقل از جراید داخلی چنین مینویسد:
” اولین حربه و روش برای تروریست ‌پروری و فرمانبرداری‌های کورکورانه اعضاء و هواداران به شمار می‌رود. اطاعت تشکیلاتی باعث مهیاشدن زمینه‌های تحقق ترورهایی بود که اعضاء و هواداران ناآگاه منافقین به راحتی به انجام آن می‌پرداختنند”.
دردرستی این ادعا شکی وجود ندارد. کسی که حق سئوال داشته باشد و پاسخگویی نیز دربرابرش، ممکن است با طرح سئوالاتی، دستوردهنده ی ترور و… را درتنگنا گذاشته و این ترور عملا انجام نگیرد!
درادامه ی نوشته ی این کاسه لیس رجوی میخوانیم:
…” به‌این‌ترتیب مشخص است که به‌کارگیری چنین «خط ارتجاعی» قبل از اینکه مخالفت با یک شخص یا گروه قلمداد شود، خاک‌پاشیدن به چشم مردم و پیشبرد عملی یک استراتژی حاکمیت پلید آخوندی در سرکوب مقاومت ملت ایران، به‌منظور تثبیت نظام ولایت‌فقیه و تضمین بقای آن است… نگاهی به تبلیغات عام و روزمره وزارت آدمکشی اطلاعات این رژیم به‌خوبی نشان‌می‌دهد چگونه اساس «جنگ‌روانی» دشمن هم بر چنین «کد ارتجاعی و ضدملی» بناگذاشته شده‌است”.
آیا میفهمی چه مینویسی هموطن؟!
اگر برحذر داشتن فرد یا افراد ازانجام ترور، خاک پاشیدن بچشم مردم است آنگاه باید نتیجه گرفت که انجام ترورهای متعدد، سطح آگاهی مردم را بالا میبرد!!
پس چطور است وقتی تروریست تان مینامیم، فغان وناله سر میدهید؟!
شما دراینجا مخالفت باترور را دادن” کد ارتجاعی وضد ملی” مینامید وآیا این مسئله، نشانگر استفاده ازاستاندارد دوگانه در امور، ازطرف باند رجوی نیست؟!
بازهم:
” ارائه تصویر عناصری بی‌اراده و چشم‌بسته به رهبری‌شان، از عصیانگرترین، شورشی‌ترین و آگاه‌ترین فرزندان ایران که تحت هیچ شرایطی تن به تسلیم به قدرت‌های مسلط نداده‌اند، تنها برملاکنندة کودنی تاریخی و فقر شناخت مدعی از قوانین حرکت‌های جمعی انسانی است…”.
یعنی شما را بصورت ناحقی چشم بسته وبی اراده معرفی میکنند وشما ازاین اتهام ناراضی هستید؟!
بسیار خوب!
عملا با برگزاری انتخابات درون تشکیلاتی دموکراتیک، مخالفان تان را درتنگنا قرار دهید وبگذارید مردم بدانند که این بار آنها بجای شما دروغگو هستند!
شماها که دربرابر یک کوتوله مرد سیاسی ویک زن بعنوان فاحشه ی سیاسی، تسلیم شده اید، تنها بارفع این اسارت میتوانید ازاین حرف های گنده بزنید!
ضمنا خواننده ی محترم خود قضاوت خواهد کرد که تبعیت چشم بسته ازیک رهبر غیر منتخب وخودشیفته برملا کنده ی” کودنی تاریخی وفقر شناخت” محسوب میشود یا قبول نکردن روابط برده دارانه ی باند رجوی – که من جزء دسته ی اخیرم وبراعمال خرد جمعی در تشکل ها وهرنوع جمع اعتقاد دارم – ازفقر درک تاریخ رنج میبرم؟!
یک حرف مضحک دیگر:
” چگونه یک مبارزه خونین طولانی، زیر شدیدترین سرکوب متصور، بدون یک روابط فوق انسانی و دمکراتیک، بدون بناشدن بر فداکاری و صداقت محض ارگانیک بین سر و بدنة یک جریان، می‌تواند ۵دهه سرفرازانه و جدی در میدان پابرجا بایستد؟ فهم چنین معادله‌ای از درک انسان‌نماهای خودپرست که فاقد توان انجام کوچک‌ترین کار جمعی داوطلبانه هستند و جز منیت‌های مشمئزکننده، چیزی برای ارائه ندارند البته خارج است. به همین دلیل ناچارند گیجی فهم قانونمندی‌های مناسبات انسانی را با جیغ‌های بنفش مستمر پرده‌ پوشی کنند”.
معنای دموکراسی، اعمال اراده ی مردم است وخاص انسان ها با روابط طبیعی بین آنها.
این روابط اگر” فوق انسانی” باشد، دموکراتیک نیست بلحاظ نبود عنصر انسانی درداخل آن!
این روابط فوق انسانی ساری وجاری درتشکیلات رجوی چیست ودر کدام مقاطع حیوانی ونباتی قرار دارد؟!
روابط فوق انسانی امر مبهمی برای انسان ها بوده ونمیتواند حلال مشکلات مردم باشد و البته ممکن است که این نوع روابط در دنیای مجانین و هیپنوتیزم شده ها ومغزشوئی شوندگان وجود داشته باشد وحال آنکه یک تحلیلگر با این مصالح کاری ندارد و تحلیل هایش متکی برواقعیت زمینی وعینی با ملاط انسانی است!!
صابر

خروج از نسخه موبایل