هدف وسیله را توجیه می کند

فرقه رجوی برای رسیدن به هدف، به هر رذالتی دست می زد. مثلا وقتی تیم عملیاتی را به داخل می فرستادند مهم نبود اگر افراد بی گناه هم کشته می شدند زیرا استدلال شان این بود عملیات تلفات دارد. برای رسیدن به هدف بر خلاف شعر و شعارهای ظاهری مرز سرخ نداشتند برای رسیدن به هدف پلیدشان حتی افرادی را که بی گناه هم بودند را تلف می کردند. یکی از دوستان برایم تعریف می کرد تیم هایی که به عملیات مرزی اعزام می شدند اگر چنانچه چوپانی در طی مسیر در داخل خاک ایران آنها را می دید با این توجیه که عملیات لو نرود آن چوپان بی گناه را می کشتند. توجه کنید وقتی این خبر را یکی از دوستان نزدیکم بعد از جدا شدن برایم تعریف کرد به خودم گفتم ماها چقدر صادق بودیم که با شعارهای به ظاهر شیک و پر زرق و برق آنها را گوش می دادیم و فکر می کردیم مسعود رجوی ملعون نسبت به افراد عادی مرز سرخ دارد ای لعنت به آن مرام و مسلک تان که برای رسیدن به هدف با شگردهای استالینیستی به هرگونه جنایتی دست می زدید. باید بگویم تاریخ مشق آیندگان است تاریخ عبرت است ما در زمان حال زندگی می کنیم از گذشته درس گرفته که همان تاریخ است و در آینده به عنوان پلی و تجربه ای از آن استفاده می کنیم باید بدانید جرم و جنایت رجویها را مردم فراموش نمی کنند بالاخره روزی باید جواب پس بدهند شک نکنید آن روز هم فرا می رسد.

من یادم است وقتی رجوی در یکی از نشستها در قرارگاه باقرزاده برای زهر چشم گرفتن از بقیه افراد تعدادی که خواستار جدائی از فرقه شده بودند را داخل نشست جمعی آوردند تا بلکه با اهرم فشار جمع، آنها را از جدا شدن باز بدارند اما آنها در برابر هجمه جمعیت از مواضع خود کوتاه نیامده، و در نتیجه مسعود رجوی از موضع استیصال رو به مسئولین کرد و گفت شما رخت چرکهایتان را برایم به اینجا آوردید،

از فرط شکست و درماندگی رجوی ماهیت درونی اش را ناخواسته بر ملاء کرد و کلمه رخت چرک را برای اعضایش بکار برد در آن لحظه از این کلامش آزرده شدم به من خیلی برخورد با این که خودم مستقیماٌ طرف حساب اش نبودم اما بسیار ناراحت شدم و شخصیت رجوی آن لحظه از ذهنم فرو ریخت.
سئوال از رجوی مگر تو نبودی که می گفتی”بنیان و مرصوص” و این عبارت را برای افراد انقلاب کرده ات بکار می بردی؟ حالا همان انقلاب کرده به قول شما نوامیس مریم، ذره ذره از تن مریم قجر کنده می شوند و دست به افشاگری علیه فرقه می زنند! در اشرف یک جور و در لیبرتی هم به گونه ای دیگر و حال در آلبانی هم به وفور شاهدش هستیم. باید به عرض برسانم انقلاب پوشالی اینقدر پایش لق و لرزان است که اشخاص با سابقه 30 الی 40 سال هم از فرقه جدا می شوند و جالب اینکه بعضی ها به محض جدائی علیه فرقه موضع می گیرند، این چه بنیان مرصوصی است که از دلش اطلاعاتی در می آیِد یا به عبارت دیگر به قول فرقه خریداری شده دولت ایران اند.
از یک طرف به نیروهایتان می گوئید این نظام پا به گور است دارد و نفس های آخرش را می کشد و از طرفی دیگر کما این که یک فردی از فرقه کنده شده و دست به افشاگری علیه فرقه می زند، می شود مزدور ایران و اطلاعاتی، عجبا نمی دانیم دم خروس را باور کنیم یا….
این تناقض بماند، نظامی که نفس های آخرش را می کشد عجبا چه قوتی دارد که حتی اعضای جدا شده با سابقه 30 و 40 ساله را عضوگیری می کند اینها از معجزات انقلاب خواهر مریم است!!! همان جمله ای که مسعود در گرماگرم انقلاب می گفت؛ اگر این انقلاب درونی و ایدئولوژیک مریم عمل کند کون و مکان را درهم می ریزد عین بمب اتم!!! حالا کارکردهای نوامیس انقلاب کرده خواهر مریم!!! را می بینیم که در آلبانی با وجود این که از فرقه جدا شدند به دنبال زندگی خود رفته اند باز هم فرقه دست بردار نیست. مستقیم و غیر مستقیم با کمک دولت آلبانی و کمیساریا جدا شده ها را زیر فشار گذاشته تا زبان آنها را ببندد، اما باید بگویم این تشبثات هم اثر ندارد برای همه روشن است هر کسی که علیه فرقه حرف بزند و جدا شده ای که نخواهد تا آخر عمر به فرقه خدمت کند می شود اطلاعاتی و آنهایی که به نفع فرقه حرف می زنند میشوند انسان آزاد، با فرهنگ و انقلابی براستی همه جریان های سیاسی باید از فرقه در این زمینه آموزش بگیرند، راستش مظهر شاخص ها است مظهر خوب و بد است و و…!!!
گلی

خروج از نسخه موبایل