پلیس و جاسوس جمع در مناسبات فرقه رجوی

مردم زیادی تا به امروز با دستگاه سرکوب فرقه ای رجوی سروکار داشتند و کما بیش با روند مغز شوئی رجوی ها آشنا هستند! اما به جرات می شود مدعی بود که عمق رذالت و پستی رجوی، هنوز ناشناخته و معمائی حل نشده باقی مانده است!

یکی از مخوف ترین و البته تکراری ترین شیوه های رایج مغزشوئی و روند بازسازی فکری در فرقه رجوی نشست های شبانه موسوم به” عملیات جاری” بود! روند سرکوبی که قصد داشت با جاسوس پروری و پلیس بازی، همه را به جان هم بیاندازد!


از زبان مسعود رجوی می شنویم:
” عملیات جاری” منظور همان نشست های شبانه در ارتباط با عدم حمل تناقض در کار ومناسبات وتشکیلات است که در حضور جمع و فرماندهان انجام می گیرد، عملیات جاری یعنی این که هر فردی می بایست پلیس و جاسوس جمع و دیگران در تشکیلات باشد!!!
این سخنان علنی و در جمع مجاهدین رجوی، در نشست عمومی بیان شده است! زندان و شکنجه علنی هم در کنار این نشست ها، تضمین اجرائی این سرکوب ها بود!
شرایط تحمیلی و اجباری عضویت در سازمان، وقیحانه این تئوری رجوی را توجیه می کرد.
در بند 5 شرایط عضویت رجوی قید کرده است:
انتقاد پذیری = جهاد اکبر = مبارزه وقفه ناپذیر ایدئولوژیک درونی = عملیات جاری با تضمین جمعی و هدف از نوشتن فاکت ها: تعیین داوطلبانه مختصات درونی و ایدئولوژیکی برای پیدا کردن دهانه آتش، تا با تضمین جمعی و آتشباری جمعی و آتشباری سنگین و صد برابر در هم کوبیده شود!
باز می گوید:
در عملیات جاری بر مشکل طلاق و” ج” (جنسیت و تمایل به جنس مخالف) غلبه می کند، آن میدان را فتح می کند، تحت کنترل در می آورد و تناقضات مربوطه را بلادرنگ با تهاجم حداکثر و با آتشباری سنگین در هم می کوبد! در عملیات جاری می خواهد بقیه را هم علیه دشمن ضد بشری در انقلاب ذوب کند و در این راه اول از همه از خودش مایه می گذارد! با عملیات جاری و آتشباری و تهاجم سنگین حتی اگر در موردی هم شکست بخورد، یا بلغزد، بلادرنگ از جا برمی خیزد،” واو” نمی شود و به حفظ سنگر انقلاب و پاک کردن آثار شکست از روح و روان خود قیام می کند!!!
این خزعبلات و کشکیات رجوی را مجبور بودیم چند صد بار بخوانیم و یا گوش بدهیم! فضای بسته سازمان و مشت آهنین که در برابرمان بود،اجازه نمیداد که راه در روئی برایمان باقی بماند! مجبورمان می کردند که از این بحث های بیخودی عبور کنیم، یعنی همه بحث را می باید اثبات می کردیم!
اگر به کلمات و لغات کاربردی رجوی دقت کنید یک مجموعه بی سرو ته و مهمل است! زشت تر و زننده تر اینکه از ابتدا خودش می داند که همه در این بحث زمین خواهد خورد و برای طبیعی جلوه دادن این بحث پوشال، می گفت واو نشوید! آثار شکست را از روح و روان خود بزدائید!
نشست های فحش و فحش کاری رجوی که تماما شب ها اجرا می شد، به قدری مفتضح و رسوا بود که عادت کرده بودیم برای کش نیافتن قائله، همیشه کوتاه بیائیم! در واقع تشکیلات و مسئولین هم، همین کوتاه آمدن را می خواستند و بس!
رجوی همچنین گفته بود:
مرز سرخ عبور ناپذیر ارتش آزادیبخش، عملیات جاری است!
چون زندان و شکنجه هم همیشه حاضر بود، کسی جرات عبور از این حریم را نداشت! رجوی اگر راست می گفت، می باید به صحبت های مخالفان خود هم گوش می داد! مخالفان را هم دسته دسته با عنوان” ماموریت” به زندان های انفرادی منتقل نمی کرد!
تئوری باسمه ای رجوی! هیچ پایه و منطق عقلی نداشت! اصولا رجوی هیچ وقت آدمی نبوده که اهل عقل و منطق باشد! روند پروسه زندگی ننگین او هم نشان می دهد که همه راههایی که طی کرده در شوره زارها و بیراهه ها بوده است و به هیچ سرانجامی منجر نشده است!!!
سالها گذشت و این مسعود رجوی و اعوان و انصارش بودند که سرشان به سنگ نادانی کوبیده شد و تاریخ به آنها فهماند که نیروهای میرا چه کسانی بودند و چرا به زباله دان تاریخ پرت شدند! هویجی که چماقی بالای آن باشد، هویج نیست، همان چماق رنگ شده به رنگ هویج است…
رجوی در سال 64 وارد یک بازی باخت – باخت شد که همه دودمان کذائی اش را بر باد داد و سراب صدام و عراق و سلاح! او را به یک بازی خطرناک و ابلهانه رهنمون ساخت…
فرید

خروج از نسخه موبایل