مریم، پیر ملکه قلعه مانز

مریم، این بیوه فرتوت مسعود و پیرزن! هر روز یک فیلی هوا می کند تا بیشتر بر فریب و نیرنگ هایش افزوده و اعضاء نگون بخت را هم چنان در اسارت خود نگه دارد!
با گذاشتن لنز و استفاده از انواع و اقسام لوازم آرایشی، سعی در سرپا نگه داشتن خود و عوام فریبی دیگران دارد!
مختصات امروز سازمان بسیار واضح و روشن تر از آنست که مریم قجر بتواند با لبخند های مصنوعی خود آنرا مخفی بسازد!
مدعیان رهبری که نتوانند ارتباط دوسویه با اعضاء و تحت امرهای خود را حفظ کنند، لاجرم به سرنوشت رجوی ها دچار می شوند! منتقدان رجوی در بیرون و درون تشکیلات و در زندان های رجوی تاکید می کردند که ورود به عراق اشتباه بود و در قرن حاضر دست زدن به کارهای تروریستی یک اقدام نابجا و افراطی است، اما رجوی گوشش به این حرفها بدهکار نبود! امروز سران فرقه در آستانه سقوط وحشتناکی به سرنوشتی که هیچ وقت فکر نمی کردند قرار بگیرند ؛ دچار شدند!
پیرزن مجاهدین، درآلبانی به دنبال چیست؟آیا نشست های طولانی و گسترده با اعضای فرقه برای لاپوشانی نیست؟
اگر مریم قجر، در اعمالش صداقت دارد، بهتر است یک رفراندم آری یا نه، در فرقه برای ماندن در زندان مانز برگزار کند، البته با رای مخفی! البته سرکوب فرقه ای در مانز، به حدی شدید است که هرگز اجازه برگزاری چنین رفراندمی را به سران فرقه نخواهد داد، حیات ننگین مریم قجر به زندان و شکنجه و قرنطینه و… بند است! اگر یک روز درب های آهنی زندان مانز را باز بگذارند، حقوق پناهندگی را به تک تک نفرات فرقه بدهند، کمتر کسی در درون زندان مانز باقی می ماند! عدم آگاهی اسیران فرقه از حق و حقوق خود تا به امروز باعث شده است که از دنیای بیرون بترسند و این دقیقا همان چیزی است که مریم قجر با سیاست های قرون وسطائی خود با تمام توان دنبال می کند!
این پیرزن هزار رنگ فرقه رجوی، با تمام شیادی های خود شبانه روز می کوشد از ناآگاهی اسیران، سوءاستفاده کرده و هم پول پناهندگی آنان را به جیب بزند و هم با داشتن این سیاهی لشگر ناآگاه نگه داشته شده و سوار شدن روی موج خون کشته شده ها، در خارجه ژست اپوزیسیون و آلترناتیو بگیرد!
چند نفر پیر و پاتال سیاسی سابق و مسبوق را هم گرد خود جمع کرده و احمقانه برای خودش یک دهکوره در اورسورواز تعبیه کرده و خود را رهبر می خواند! کر و کور نگه داشتن اسیران فرقه با شعارهای پر طمطراق سیاسی، دو روی پلید مریم قجر عضدانلو این پیرکفتار غار مجاهدین است!
اما باز هم تاکید می کنیم که مریم قجر از سرنوشت محتوم خیانت های خود جان سالم به در نخواهد برد، این یک بازی دو سرباخت برای اوست که از مسعود برایش به ارث رسیده است!
خورشید خانم سابق، روزگاری در جهالت فرقه ای که پشت بی سیم عربده آتش آتش سر می داد، باید فکر این را هم می کرد که زبانه این آتش ها روزی دامن خون آلود خودش راهم خواهد گرفت و آنروز نباید خیلی دور باشد
فرید

خروج از نسخه موبایل