کشته شدنهایی برای هیچ در 19 فروردین

اصولا در تمامی انقلابها و یا کودتاها تعدادی از انسانها کشته و یا زخمی میشوند که برای اهداف خاص همان گروه این فداکاری انجام میشود که بعد ها مورد احترام قرار گرفته و حتی بیشتر مردم آن کشور و یا سرزمین از آنها به نیکی یاد میکنند ولی در فرقه رجوی چون تمامی کشته و زخمی ها برای براوردن هوی و هوس سرکرده خبیث آن انجام میگیرد لذا تمامی این فعالیتها در زیر خاک مدفون میشود و کسی یادی از انها نمیکند.
نوزدهم فروردین سال 1390 فجیع ترین قتلگاه سازمان ضدانسانی مجاهدین بود که تمام کشته ها و زخمی های ان تنها برای یک هدف و آن حفظ منافع شخصی سرکرده خبیث فرقه رجوی به خاک و خون غلتیدند و سران فرقه رجوی تنها نظاره گر این فجایع بودند که این البته دقیقا همان چیزی بود که این خائنین به بشریت بدنبال ان بودند و این همان خونی بود که سران سازمان تروریستی مجاهدین بیش از چهار دهه آن را در شیشه ریخته و برای هوی و هوس خود از ان استفاده مینمودند.
در هیجدهم فروردین سال 90 بود که سران فرقه رجوی تمام نیروها و بخصوص کسانی را که مخالفتی با قوانین خودخوانده سرکرده جانی فرقه داشته اند را بدور هم جمع نمود و حتی کسانی مانند علی قزل قارش که هنوز 24 ساعت از تبعیدش بخاطر دعوا نگذشته بود را به مقر فرماندهی احضار کرده و ذهن آنها را برای درگیری با ارتش تا دندان مسلح عراق آماده نمودند و این در صورتی بود که مسئولین عراقی از قبل به جلادان فرقه رجوی چندین بار اخطار داده بودند که در 19 فروردین ارتش عراق پاسگاهی را در داخل پادگان اشرف ایجاد خواهد نمود که این خائنین از ان برای درگیری با مخالفین خود مورد سوءاستفاده قرار دادند و بیشتر نفراتی را که میدیدند موی دماغ آنها شده اند را به جلوی گلوله داغ فرستادند تا از آنها پله ای برای رسیدن به منافع خود استفاده نمایند.
در جریان درگیری خونین 19 فروردین 1390 که باعث کشته و زخمی شدن تعداد بسیاری از عناصر فرقه رجوی شد و خونهای بسیاری برای هیچ و پوچ به زمین ریخته شد، جالب بود که هیچ یک از سران ان حتی خراش کوچکی برنداشتند و تنها افرادی که کاملا با ذات کثیف سرکرده این فرقه تروریستی مخالفتی داشته بودند از بین رفتند و اکنون به باد فراموشی سپرده شده اند و دیگر کسی یادی از آنها نمیکند. اینها همان عناصری بودند که سرکرده فرقه ضدبشری رجویسم آنها را برای سوءاستفاده خود روانه میدان نبرد نمود و اکنون خود این جنایتکار نیز در ناکجا آباد بسر میبرد و سازمان ضد انسانی او نیز رو به زوال و نابودی میرود.