آیا تبعیض در تشکیلات رجوی هم وجود دارد؟

اخیرا در برنامه سیمای کذابین رجوی! در مورد ثروت های بادآورده آقازاده ها در ایران و مقایسه آنان با کارتن خواب ها و تحصیلکرده هائی که بیکارند و تبعیض اجتماعی اجازه نداده که مشغول به کار شوند، صحبتی مطرح شد!


بله، این حرف، شاید در شکل درست باشد! در جامعه 80 میلیونی حتما تعدادی خواهند بود که با تکیه به موقعیت های سیاسی و اقتصادی پدران و خانواده خود، دست به ثروت اندوزی و کسب مال حرام می نمایند و قوه قضائیه در حد توان و قدرت خود برخورد های لازم را می نماید که در گوشه و کنار، نمونه هائی قابل مشاهده است! این یک حقیقت انکار ناپذیر است!
اما نکته قابل توجه این جاست که در یک جامعه کوچک دو، سه هزار نفری! مثل فرقه مجاهدین، آیا تبعیض وجود ندارد؟
آیا این مدعیان دروغین عدالت، خود در فرقه کوچک خود، هیچ تبعیضی ندارند؟
همه کسانی که تجربه هر چند کوتاهی در درون فرقه داشته اند، به وضوح و روشنی دیده اند که سرتاپای فرقه رجوی، تبعیض موج می زند!
برای اشراف خوانندگان گرامی، به چند مورد کوچک اشاره می شود:
– همه میلیشیاها (فرزندان کادرهای قدیمی که زمانی به اروپا فرستاده شده بودند) در برگشت به عراق در سال 1376 در شرایط رفاهی بسیار خاص و سهلی به سر می بردند و خیلی فوری مراحل پذیرش را طی کرده ودرمدت کوتاهی در یک مرکز خاص و ویژه زندگی می کردند! (این در حالی بود که بقیه که هیچ فامیلی در سازمان نداشتند دو سه برابر زمان آنان در شرایط بسیار سختی در پذیرش به سر می بردند!)
– تمامی کادرهای حفاظت رهبری، از فامیل ها و آشناهای سران فرقه می باشد و تمامی پست های حساس و البته راحت و آرام، در اختیار از ما بهتران بود! این در حالی بود که ما افراد عادی در گرمای بالای 50 درجه و در شرجی هوا، می بایستی به تنظیف زرهی ها و… می پرداختیم!
– در جریان حمله آمریکا به عراق، مریم رجوی به همراه 300 نفر از افراد خاص به کشور اردن فرار کرده و سپس به کشورهای اروپائی متواری شدند! این در حالی بود که ما در زیر بمباران های آمریکا و حملات احتمالی کردهای عراق، گوشت دم توپ شده بودیم!
– هر مخالفتی از سوی اعضای عادی، بلافاصله با زندان و شکنجه پاسخ داده می شد اما درخواست های غیر عادی میلیشیاها و آشنایان مسئولین، با پاسخ مثبت روبرو می گشت!
– در مواقع خطر افراد خاص و آشنا از حفاظت های ویژه، برخوردار بودند!
– اولویت در خروج از عراق در شرایط خاص با افراد و کادرهای آشنا و فامیل بود!
– بیماری و مراجعه افراد خاص به امداد اشرف، واقعی تلقی شده و بهترین امکانات پزشکی در اختیار آنان قرار می گرفت، اما مراجعات ما، تمارض و بهانه تراشی عنوان می شد! که مجددا به سر کارهای طاقت فرسا برگرداند می شدیم!
از این دست مثال ها، فراوان است! اما اینکه وکیلان شیطان بیایند و کاسه داغ تر از آش شوند، جای تامل و نشان قصد و غرض آنان است! خدا می داند اگر این نامردان در ایران به قدرت می رسیدند، سراسر ایران را زندان انفرادی می کردند و خون مردم را در شیشه می کردند، به قول معروف خدا خر را می شناخت و شاخ نداد…
امروز اگر کسانی در فرقه انحرافی رجوی، مشکلات جامعه ما را برجسته می کنند و انگشت روی خواص سوءاستفاده گر می گذارند، بحثی نیست و کسی اعتراضی به این موضوع ندارد، به شرطی که نیات پلیدی پشت این ماجرا نباشد، کسانی می توانند معترض این تبعیضات باشند که خود از این امر، مبری باشند، جنایتکارانی که سالهاست دست در خون و شکنج مردم ایران دارند و کارنامه قابل دفاعی ندارند، نمی توانند به وجود تبعیض در جامعه معترض باشند…
فرید

خروج از نسخه موبایل