سالروز علنی شدن خط مزدوری و خیانت رجوی

در 17 خرداد سال 1365، مسعود رجوی گام بلندی در مزدوری و خیانت برداشت و از فرانسه عازم عراق گشت تا با صدام حسین، دشمن متجاوز به خاک میهن، دیدار کند و پیمان دوستی علیه مرزبانان و مدافعان میهن ببندد و خود را بیش از پیش در برابر ملت ایران روسیاه نماید. به این ترتیب او خط مزدوری برای دشمن و خیانت علیه عالی ترین مصالح ملت را علنی ساخت.

سابقه ارتباط رجوی با صدام حسین حتی به قبل از آغاز تهاجم نظامی عراق به ایران در اول مهرماه سال 1359 برمی گردد. از یک طرف نوارهای به دست آمده از سازمان امنیت عراق بعد از سقوط صدام حسین دیدارهایی بین مجاهدین خلق عباس داوری و احمد افشار با نظامیان عراقی در بغداد را در سال 1358 نشان می دهد و از طرف دیگر در همین ایام مسعود رجوی سفری مخفیانه به پاریس داشت و در آنجا با واسطه گری فرانسه با فرستادگان صدام حسین دیدار نمود و پیمان همکاری بست.
در تمام این مدت نیروهای مجاهدین خلق در عراق حضور داشته و رادیو صدای مجاهد از داخل این کشور پخش می گردید. نیروهای مجاهدین خلق حتی قبل از عزیمت مسعود رجوی به عراق در این کشور تحت حمایت صدام حسین سازماندهی نظامی شده و علیه نیروهای ایرانی مدافع مرزهای کشور عملیات به سود دشمن انجام می دادند.
در 19 دی سال 1361 مسعود رجوی با طارق عزیز وزیر خارجه و معاون صدام حسین در پاریس دیدار نمود و مزدوری و خیانت خود را قدری آشکارتر ساخت. اما هنوز شرایط برای رفتن به عراق و وارد شدن مستقیم و علنی در جنگ به سود دشمن آماده نبود و خصوصاً ابوالحسن بنی صدر در شورای ملی مقاومت با بداشتن این گام بزرگ در مزدوری و خیانت مخالف بود و از عواقب آن می ترسید.
شاهدان می گویند که در یکی از جلسات شورای ملی مقاومت که در خصوص رفتن به عراق بحث و فحص صورت می گرفت بنی صدر به رجوی می گوید که بر فرض که به عراق برویم و رژیم را سرنگون کنیم و حاکمیت ایران را به دست بگیریم، چه پاسخی به مردم ایران خواهیم داد که با دشمن متجاوز همکاری کرده ایم. رجوی در پاسخ می گوید که کسی از پیروز سؤال نمی پرسد.
این جمله معروف هیتلر است که البته او در ادامه می گوید که کسی که شکست می خورد هم لازم نیست بماند تا به سؤالات پاسخ بدهد، که البته رجوی هم همین کار را کرد و وقتی بار کج او به منزل نرسید و از مزدوری و خیانت طرفی نبست گور به گور شد تا کسی از وی برای فرو بردن کشتی مجاهدین خلق در باتلاق مزدوری و خیانت سؤال نپرسد.
مسعود رجوی بنی صدر را از شورای ملی مقاومت کنار گذاشت و دختر او فیروزه را که بعد از اشرف ربیعی به عقد خود درآورده بود طلاق داد و انقلاب ایدئولوژیک سال 64 را در درون سازمان برای تکمیل مراحل فرقه شدن آن به راه انداخت و رهبر خود انتصابی و تام الاختیار و مادام العمر آن گشت و مخالفان داخلی همچون نفر بعد از خود یعنی علی زرکش را سرکوب نمود و راه را برای برداشتن گام بزرگ در مزدوری و خیانت هموار ساخت.
داستان همکاری رجوی با دشمن خارجی به صدام حسین ختم نگردید. بعد از سقوط دیکتاتور بغداد، رجوی به دنبال جایگزینی برای او بود. آمریکا و اسرائیل و سعودی گزینه های بالقوه بودند که رجوی خود و فرقه اش را برای مزدوری و خیانت به آنان عرضه داشت. اما بر اساس اطلاعاتی که تمام سرویس های امنیتی داشتند این گروه آن قدر در داخل کشور منفور است که حتی دشمنان قسم خورده ایران و ایرانی هم زیاد به آن نزدیک نمی شوند و حساب جدی روی آن باز نمی کنند.
امروز سازمان مجاهدین خلق که زمانی با انگیزه های اسلامی، ملی و ضد امپریالیستی جوانان را جذب نمود و به ترور افسران و بازرگانان آمریکایی در داخل ایران در زمان شاه افتخار می کرد به عمله دست چندم دشمنان ایران و ایرانی بدل گشته است. سرنوشت رجوی و فرقه اش مصداق بارز همان بیان لنین است که روی طیف نیروها، سازمان های چپ افراطی نهایتاً در کنار سازمان های راست افراطی قرار می گیرند و امروز همپالکی مریم رجوی با جنگ طلبانی همچون مک کین و بولتون و آویختن به دامان ترامپ شاهد این مدعاست.
محمدی

خروج از نسخه موبایل