به رجوی اعتباری نیست

افشا شدن فهرست درآمدهای مشاور امنیت ملی امریکا، جان بولتون، نشان داد که سیاست مداران امریکایی تا چه حد تحت تأثیر مجاهدین خلق هستند و برای پنج دقیقه سخنرانی در مراسم آن ها هزاران دلار دریافت می کنند.

در پی انتشار این فهرست هفته پیش، سردبیر المانیتور – ژولین پکه، در توئیتر خود چنین نوشت:” افشا شد: دستمزد سفیر جان بولتون برای سخنرانی های سال گذشته اش در ضیافت شام مجاهدین خلق در پاریس 40 هزار دلار بوده است.” این توئیت با توییت دیگری از سوی روزنامه نگار سرشناس NBC ریچارد انگل که به تازگی مستندی درباره ی روابط پولی مجاهدین خلق و سیاستمداران امریکایی ساخته است، تأیید شد:” بالاخره، ما رقمی واقعی از مقادیری که جان بولتون برای سخنرانی در مراسم مجاهدین در سال گذشته دریافت کرده، بدست آوردیم: چهل هزار دلار. این یکی از چندین حضور او در طول سال های اخیر در حمایت از گروهی است که سابقا تروریست شناخته می شده و به دنبال حمله به ایران است.”
رقم مذکور احتمالا تنها برای یک سخنرانی و یا نهایتا دستمزد سخنرانی ها در طول یک سال بوده است. در مقاله ای که اخیر وب سایت نیوعرب منتشر کرده است، بهنام قره گزلی. جان روزن بیک و آدریا سالوادور افشا کردند که رقم های دریافتی بولتون مبالغ بالاتری است. آن ها در این مقاله می نویسند:” به تازگی دریافته ایم که رؤیای بولتون احتمالا با یک برچسب قیمت محقق می شود: جوان استوکر کارشناس مجاهدین خلق اذعان می کند که بولتون احتمالا دست کم 180 هزار دلار برای دستمزد سخنرانی از مجاهدین خلق دریافت کرده است که این موضوع از او بیشتر یک لابیست می سازد تا یک دولت مرد.”
نویسندگان این مقاله البته شرح می دهند که روابط دوستانه ی میان مجاهدین خلق و حامیانشان ثمری ندارد چرا که به باور کارشناسان دانشگاهی و روزنامه نگاران مجاهدین خلق در ایران از حمایت مردمی برخوردار نیستند. آن ها می نویسند:” در واقع، بیشتر ایرانی هایی که از حکومت کنونی ایران راضی نیستند، همچنین به شدت مخالف مجاهدین خلق هستند.”
مأمور سابق سازمان سیا، فیلیپ جیرالدی نیز درباره ی حمایت بولتون از مجاهدین خلق در ازای رشوه های این گروه می نویسد:” مجاهدین خلق به طور خاص مورد تنفر اکثریت ایرانی ها هستند و این فرضیه تکراری که این گروه نوعی” دمکراسی ایرانی” جایگزین حکومت ایران است چنان مضحک است که مردم ایران هرگز آن را نمی پذیرند.”
نویسندگان نیوعرب از زاویه دیگری نیز به سیاست تغییر رژیم ایران می نگرند. آن ها تغییر رژیم ایران را تهدیدی برای امنیت ملی امریکا می دانند. به باور آن ها” تغییر رژیم در ایران نه تنها به طور بالقوه تریلیون ها دلار هزینه بر دوش امریکا می گذارد بلکه حمایت از گروهی مانند مجاهدین خلق برای محقق کردن چنین هدفی حماقت محض است.”
آن ها ریاکاری دولت امریکا را مورد انتقاد قرار می دهند که” چگونه بولتون با چنین روابط نزدیکی با سازمانی فرقه ای که وزارت امور خارجه برای حدود 15 سال در فهرست تروریستی قرار داده بود، امکان یافته است که به لحاظ امنیتی مجوز حضور در سمتی چنین سطح بالا در کاخ سفید پیدا کند؟”
آن ها تأکید می کنند که مجاهدین خلق نه قابل اعتماد است و نه منطقی رفتار می کند و می نویسد:” حتی آن ها که در ایران موافق تغییر رژیم هستند باید درباره ی روابط بولتون با این گروه حساس باشند. با توجه به این که مجاهدین خلق دائماً در حال تغییر ایدئولوژی هستند و تاریخچه ی خشونت و حمایت از افرادی چون صدام حسین در سوابق خود دارند، حتی اگر برنامه ی بولتون برای تغییر رژیم در ایران موفق باشد، به نظر نمی رسد که نتیجه ی این حمایت ها به نفع منافع ملی امریکا باشد.” جیرالدی نیز با اشاره به نقش سعودی ها در کنار اسرائیل و امریکا در پشتیبانی از مجاهدین خلق، درباره ی خطراتی که مجاهدین برای منافع ملی امریکا دارد هشدار می دهد:”در همه ی مسائل بالا،آنچه مفقود است منافع ملی امریکایی ها ست. دشوار است که حتی ادعا کنیم که ایران، ایالات متحده امریکا یا هر کدام از منافعش را تهدید می کند و جاه طلبی ها برای ساقط کردن روحانیون، چه به صورت واقعی و چه نمادین، در حقیقت از سوی ریاض و تلاویو می آید. یک آسیب امنیتی بالقوه وجوددارد که درقلب اروپا باید مهم تلقی شود چرا که فرقه گراهای مجاهدین خلق در آن جا نشسته اند و به صورت تهدیدی در کمین، تحت الحمایت واشنگتن حفاظت می شوند.”
همچنین بر اساس مقاله ی نیوعرب،” حتی اگر مردم ایران به سادگی فراموش کنند که این سازمان در طول هشت سال جنگ با حمایت دشمن سرسختشان صدهاهزار ایرانی را کشته و میلیاردها دلار خسارت به هر دو طرف وارد کرده است، امریکا و اسرائیل هیچ ضمانتی ندارند که مجاهدین خلق در صورت به قدرت رسیدن در ایران به سمت ایدئولوژی اولیه ضدامریکایی و ضد اسرائیلی خود باز نمی گردد.”
چنانچه مجاهدین خلق بارها در گزارش ها و تحلیل های مختلف با داعش مقایسه شده است، نویسندگان نیوعرب می نویسند:” خاورمیانه، یادآور همیشگی این نکته است که تنها به دلیل آن که یک گروه از حمایت امریکا استقبال می کند تا روزی به اهدافش برسد، بدین معنا نیست که بعداً هم طرفدار امریکا می ماند.”
مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل