این مناسبات پاکیزه، ارزانی خودتان باد

سرمقاله نویس یکی از رسانه های رجوی – چنانکه سبک و سیاق دائمی این گروه یاوه سرا ست – بجای نوشتن مقاله وطرح حرف حساب، به رجز خوانی تهوع آور روی آورده است.

سر تیتر این رجز خوانی” چرا صورت‌مسئله همچنان پابرجاست”.، بوده ودر بخشی از آن آمده است:
” چگونه یک تشکیلات متشکل از افراد داوطلب، زیر «شدیدترین سرکوب متصور درجهان‌معاصر»، تحت «اکسیدکننده‌ترین شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی» و مواجهه با «موجی غیرقابل‌تصوری از دروغ‌پراکنی و شیطان‌سازی علیه آن» که برخوردار از حمایت‌های بی‌دریغ سرویس‌های استعماری برای فروپاشی یا به چهارمیخ کشاندن آن بوده‌است،‌ این‌طور منحنی روبه صعود داشته است”؟
درجواب این ادعای سخیف باید گفت:
اولا ما کسی را نمیشناسیم که باندازه ی شما، برعلیه دیگران که کوچکترین زاویه ای با شما دارند، سمپاشی کنند!
نمونه ی بارزش، هیاهو وفحاشی ناجوانمردانه ایست که برعلیه جدا شدگان ازاین گروه جهنمی براه میاندازید وبدترازآن، شما تنها جریانی درجهان هستید که دردادن هرنوع دشنام به خانواده هایی که نامه ی سرگشاده ای خطاب به فرزندانشان که دراسارت مسعود یا مریم رجوی است، منتشر میکنند سنگ تمام گذاشته وبه این خانوادهها که در درب اشرف یا لیبرتی حضور یافته ودرخواست کاملا ابتدائی وقانونی ملاقات با این عزیزان گرفتار خود، تف میکردید، تیر میانداختید و…
بااین اوصاف، شما چه گله ای از” شیطان سازی” و… میکنید؟!
آیا نمایش تصاویر وصداهای باقیمانده ازمذاکرات رهبران تان با صدام،” شیطان سازی” است یا افشای حقایق؟!
در زمانی که شما از بیان حقایق میترسید وآنرا” شیطان سازی” لقب میدهید، دیگران چه تقصیری دارند؟
ثانیا اگر حمایت سرویس های استعماری درکار بوده، این مزیت! بیشتر از همه، شامل حال باند رجوی بوده و فرار بجلوی شما دردی از دردهای بی درمان رجویه را درمان نخواهد کرد.
بازهم:
” گوئیا اجتماع انسانی غیرقانونمند است و می‌توان چرخ‌های آن‌را باقدرت، باپول، باتبلیغات و بادروغ به هرسمت که خواست چرخاند. چگونه‌است که رژیم قدرقدرت محمدرضاشاهی با پول‌هنگفت نفت،‌ سیطرة ساواک مخوفش و بزرگ‌ترین ارتش قدرتمند منطقه‌ای، نتوانست به‌اندازة عمر مجاهدین حتی پس‌از سی‌خرداد۶۰ بقای خودرا تضمین‌کند”؟
شما موضوع را درک نکرده اید عزیز!
برای مدت های طولانی میتوان چنین کرد واین کار درجلوی چشمان ما انجام میگیرد وشاه اگر نتوانست با این قدرت بماند، بی اعتقادی اش بمردم وتکیه ی صرف به عوامل خارجی بوده که اتفاقا شما نیز چنین میکنید ودرمقام مقایسه، قدری هم بیشتر.
ما بارها بشـما تذکر داده ایم که” مجاهدی” وجود ندارد که سازمان” مجاهدین خلق” هم موجود باشد.
آنچه شما آنرا بنام مجاهدین خلق میخواهید حقنه کنید، همان باند مافیایی رجوی در راس ویک تشکیلات برده وارانه درذیل است.
اگر این وضعیت شرط ماندگاری را نشان میدهد، محمد رضا شاه، حضور پر رونق تری نسبت بشما دارد.
یا درستتر اینکه به خوتان بگویید که زمانی که محمد رضا شاه نتوانست با حمایت خارجی برجا بماند، ما بعنوان یک باند مافیایی حقیر چگونه خواهیم توانست ازاین قدرت خارجی برای استقرار بساط برده داری وکنیز پروری خود استفاده کنیم.
دوباره:
” موقعیت اجتماعی سیاسی امروز آلترناتیو انقلابی تنها محصول مشی درست آن در راستای حرکت علمی و قانونمند جامعه یعنی تلاش برای قراردادن هم‌وغم خود علیه رژیم جنایتکار حاکم و پرهیز از ورود به هرگونه تضاد فرعی دیگر، همراه با مناسباتی پاکیزه، دمکراتیک و بردبار همراه با پرداخت سنگین‌ترین قیمت ممکن برای آن بوده است”.
این درست است که حال محصول نقد گذشته است اما شما بعلت عدم نقد منصفانه ی اعمال گذشته ی خود، سر و وضع منطقی وشایسته ای پیدا نکرده اید.
بعبارت دیگر، زمانی که تحلیل تان ازگذشته ی خود غلط بوده ویا خواسته اید شعار دهی را بصورت تحلیل قالب کنید، حالی بهتر نخواهید داشت وروند امورهم، همین را نشان میدهد.
حرف خودتان را بخودتان برگردانده ومیگویم که بدی اوضاع واحوال فعلی تان که به دریوزگی تمام عیارتان دربرابر کثیف ترین محافل استعماری وادارتان کرده، نشان میدهد که مشی درست ومردمی نداشته اید وازاین مشی ضد مردمی انتقاد نکرده اید.
دیگر اینکه من اگر بجای این رجزخوان رجوی بودم، حرفی ازمناسبات بیاد نمیآوردم تا درذهن خواننده، واژه هایی مانند، استبداد مطلق، کیش شخصیت، خیانت، تجاوز به آزادی، جان، مال وناموس دیگران تا سطح همرزمان، جاسوسی برای غدارترین دشمنان مردم ایران و… تداعی نگردد.
نوید

خروج از نسخه موبایل