قانونمندیهای مبارزه به سبک رجوی

از عجایب جدید جهان، فرقه رجوی است که برای مبارزه ی خود، ابداعات و اختراعات منحصر بفردی را ارائه کرده است.
تجرد اجباری، زندان انفرادی در پاسخ به انتقاد، مرگ و زندگی اعضاء در دستان رهبر فرقه، طلاق خانواده، مبارزه ی اجباری و خروج ممنوع، تقدس و پرستش رهبر، تفتیش عقاید، برگزاری دادگاه و دادن حکم زندان، اعلام اینکه هرکس با ما نیست مزدور و اطلاعاتی است، به جز مجاهدین مبارزه ای متصور نیست، وادار به خودکشی، پنهان کردن مرگ رهبر، اصرار به کشتن دادن افراد، فرار کادر رهبری در سرفصل ها و…
چاشنی دروغ و فریب را هم اگر به تک تک موارد بالا اضافه کنیم، چهره ای تاریک و سیاه از فرقه ای بدست می آید که در تاریخ گذشته ایران، کمتر نمونه ای اینچنین سراغ داریم که در این حد و اندازه اعضای خود را فریفته و شکنجه کند.
آقای مسعود رجوی! یک قانون از فلان گروه، یک روش از فلان کشور، یک شیوه از فلان رهبر، همه و همه را با عقل ناقص خود در هم آمیخته و فرقه ای استبدادی را بنا نهاد که ننگ و نفرین ابدی را نثار خود کرد.
البته قدرت فریبنده و هوس آفرین است و فساد می آورد.
رجوی با تلفیق ایده آلیسم و ماتریالیسم، یک روش التقاطی را بوجود آورد که از او یک التقاط گرای محض ساخت. این روش های التقاطی، مانع از آن می شد که حلقه اصلی سرکوب در فرقه او را ببینیم. سازمان پس از ورود مسعود رجوی به عراق و برپائی یک تشکیلات نظامی، وارد مرحله جدیدی از برخورد ها و رفتارهای خشن و دگم تشکیلاتی شد و آن چیزی که دیگر گم بود، مبارزه و تلاش برای کسب آزادی و دمکراسی بود.
کثرت و تکثر زندان های سازمان در فاصله چند سال بعد از حضور در عراق، خود گویای مطالب بسیاری است. شرح برخورد غیرانسانی سازمانی که ادعای دمکراتیک بودن را دارد، با زنان، مردان و حتی کودکان در اردوگاه اشرف، قلب هر انسان آزاده ای را به درد می آورد.
در کوتاه سخن! سازمان در سال های اقامت در عراق، هرگونه درخواست جدائی و خروج از خود را با” مشت آهنین” پاسخ داد و ازکشتن افراد نیز ابایی نداشت، تا به زعم خود درس عبرتی هم برای بقیه داده باشد. در یک کلام فرقه رجوی به جای مبارزه با دشمن خارجی، سالها درگیر تقابلات درونی و مبارزه با عواطف فردی اعضای خود بود.
حقوق بشر زمانی از فرقه رجوی رخت بربست که به فرمان رجوی، برگوش اعضای ناراضی، سیلی نواخته شد و در زندان های اشرف و سایر محل های فرقه در عراق، ناراضیان و منتقدین روانه زندان های انفرادی طویل المدت شدند.
همسر و فرزند، مادر و پدر، برادر و خواهر، عشق و عاطفه، دوست و همرزم و… همه و همه” مال رهبری” محسوب می شوند، رهبر مجاهدین در این زمینه اصلا رودربایستی هم ندارد و آشکارا به مریدان خود می گوید که حتی آن” دوگرم” (منظور ازآن دو گرم غشای جداکننده دونیمکره مغز است که چیزی شبیه پوسته نازک روی سفیده تخم مرغ است و وزن آن دوگرم است)، را هم می خواهم.
در هیچ کجا نمی توانیم مطلبی پیدا کنیم که دال بر پذیرش شکست یا اشتباه از سوی رهبر مجاهدین باشد.
مسعود رجوی در تمام طول عمر خود، حتی یک انتقاد هم بخود نداشته است. اخبار و رسانه های رجوی را هم اگر بنگریم مملو از” پیروزی های مقاومت” است.
با اجرای این قانون مندی هاست که امروز راه فرسوده رجوی، به باتلاق آلبانی، منتهی شده است…
فرید

خروج از نسخه موبایل