فروغی که خیلی زود غروب کرد

پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، همان گونه که عراق را در بن بست سیاسی و نظامی شدیدی قرار داد و توطئه های وسیعی را که از جانب استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی تدارک دیده شده بود، نقش بر آب کرد، بر گروه ها و عناصر به اصطلاح”اپوزیسیون” هم شوک شدیدی وارد کرد. در این میان، مجاهدین به عنوان تنها گروهی که هستی سازمان خود را در گرو جنگ بنا کرده، بیشترین صدمه و لطمه را از پذیرش قطعنامه توسط ایران متحمل شدند. بنابراین، برای خارج شدن از این بن بست، توطئه مذکور که مأموریت انجام آن به عهده سازمان محول شده بود، به وسیله این گروه به مرحله اجرا درآمد.
مجاهدین سابقاً در تحلیل های درون گروهی شان، امکان قبول آتش بس از سوی ایران را غیر ممکن دانسته و به صراحت ادعا کرده بودند جمهوری اسلامی تنها در صورتی که به لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی به بن بست کامل برسد، به صلح رضایت خواهد داد و در آن شرایط، ضمن تحقق کامل و قطعی سقوط، قدرت به سازمان منتقل خواهد شد(!) به این ترتیب، با توجه به شرایط جدید پیش آمده در جنگ، این زمان را بهترین فرصت برای دستیابی به اهداف پلید خود می دانستند و به رغم آن که طرح حمله به ایران، برای سالگرد جنگ تدارک دیده شده بود، به دنبال پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی، زمان آن دو ماه جلو انداخته شد.
پیش از این، اطلاعاتی به دست آمده بود حاکی از آن که رژیم عراق در صدد است در فاز جدید جنگ، با استفاده از ضد انقلابیون، اقداماتی شبیه آنچه که قرارگاه رمضان در داخل عراق انجام می داد، صورت دهد. در این میان، مجاهدین طی دو عملیات تحت عناوین”آفتاب” در فکه و «چلچراغ» در مهران، تا حدودی آمادگی خود را برای محوریت کار در داخل کشور، نزد حاکمان بعثی به اثبات رسانده بودند. از آن جا که عراق به دلیل پذیرش قطعنامه، بهانه ای برای تجاوز جدی به ایران نداشت، با حمایت و پشتیبانی تسلیحاتی و هوایی از مجاهدین، نیروهای خود را از انجام دخالت مستقیم در ورود به عمق خاک ایران بر حذر داشت و به همین منظور، ابتدا برای کاهش حجم نیروهای خودی در غرب، اقدام به تک وسیعی در خرمشهر کرد و سپس با هجوم و اجرای آتش سنگین در منطقه سر پل ذهاب و صالح آباد، این مناطق را به تصرف درآورد و با این اقدام خود، راه ورود مجاهدین به داخل هموار کرد و برای پشتیبانی، در چندین نوبت، اقدام به بمباران هوایی خطوط و نیروهای ایران کرد و
مجاهدین در نشستی مشترک با رژیم بعث به این نتیجه رسید که با یک عملیات نظامی با حمایت ارتش صدام و خصوصا نیروی هوائی، می‌توان حکومت مرکزی ایران را نابود کرد.
“عملیات مرصاد” آخرین عملیات رزمى جمهورى اسلامى ایران در جنگ تحمیلى هشت ساله است، با این تفاوت این بار نیروهای دشمن از جنس عراقی نبودند، بلکه ایرانیانى بودند که در قالب نیروهاى شبه نظامى موسوم به ارتش آزادى بخش ملى، تحت رهبری مجاهدین، با حمایت دولت عراق به مرزهاى ایران حمله کرده بودند.”عملیات مرصاد” در پاسخ به عملیاتى به نام”فروغ جاویدان” انجام گردید.”عملیات فروغ جاویدان” توسط نیروهاى مجاهدین مستقر در عراق طراحى و اجرا و از پشتیبانى کامل دولت وقت عراق برخوردار بود که با هدف فتح”تهران” طى یک برنامه زمانبندى شده ۳۳ ساعته طراحی و تدارک یافته بود.
زمینه این عملیات را می توان در تصور و تحلیل نادرست گروهک مجاهدین از اوضاع سیاسی نظامی ایران جست. تحلیل آنان بر این بود که پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، با توجه به برتری نظامی نیروهای عراقی و موفقیت نیروهای عراقی در بعضی از جبهه ها،‌ نشان از ضعف و عقب نشینی رزمندگان اسلام و سرخوردگی مردم از جنگ و جدایی مردم از دولت می باشد. آنان بر این اعتقاد بودند که پذیرش قطعنامه از سوی ایران امری غیر ممکن می باشد و تنها در صورتى جمهورى اسلامى قطعنامه را خواهد پذیرفت که به لحاظ سیاسى – نظامى و اقتصادى به بن بست کامل برسد. به عقیده آنان اقدام به پذیرش قطعنامه از سوی ایران به منزله فروپاشى نظام خواهد بود و با سرنگونى قطعى حکومت ایران، زمینه براى انتقال قدرت به سازمان آنان فراهم خواهد شد. با توجه به این تحلیل و با توجه به وضعیت پدید آمده در جنگ (برتری نظامی عراق در بعضی از محورها)، مجاهدین فرصت را غنیمت شمرده و برای تحقق اهداف خود عملیاتی را که برای شهریور67 پیش بینی کرده بودند را، دو ماه جلو انداخته و اواخر تیر ماه 1367 با یورش به مرزهای غربی عملیات خود را آغاز کردند.
عملکرد سازمان مجاهدین در طول جنگ تحمیلی
عملکرد سازمان به منزله یک نیروی مخالف، در حد و اندازه ای بود که پیش از آغاز جنگ تحمیلی، رژیم بعثی عراق از تحلیل ها،مواضع و نشریات سازمان بهره برداری می کرد؛ اقدامی که موجب شد تا مجاهدین بر اساس تاکتیکشان در دوره مزبور، در مقابل آن واکنش نشان دهند و سخنگوی آنان به عراق هشدار دهد که مجاهدین را سبب ترفندها و معامله گری های سیاسی خود قرار ندهد ؛ چرا که به قول سازمان، آنان قبلاً رژیم عراق را آزموده بودند و وقتی با شاه… به توافق رسیدند، انقلابیون و ترقی خواهان ایرانی را از عراق اخراج کردند و رادیویشان نیز یکباره چنان موضعی را اتخاذ کرد که گویی در ایران هیچ خبری نیست.
سازمان با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، موضع فریبکارانه ای را اتخاذ کرد؛ به این ترتیب که در اعلامیه های آغازین خود، ضمن محکوم کردن تجاوز عراق، حضور نیروهای خود را در جبهه ها، به تجویز مقامات کشور منوط دانست. با این همه، 7 روز پس از آن، در اطلاعیه دیگری، از حضور نیروهای خود در جبهه های جنگ خبر داد. کمتر از یک ماه از آغاز جنگ نگذشته بود که دادستان انقلاب اسلامی آبادان 41 نفر از اعضای مجاهدین خلق را به اتهام جاسوسی بازداشت کرد. سازمان در اطلاعیه خود در تاریخ 27/8/1359، این اقدام را ادامه فشارهای وارده بر این تشکیلات دانست و اعلام کرد: دادستانی انقلاب آبادن، حکمی در مورد خروج گروه های سیاسی، از جمله مجاهدین را از این شهر صادر کرده و برای این کار 24 ساعت مهلت داده است. تا آن جا که به مجاهدین مربوط است، در واقع، این حکم آخرین حلقه از سلسله فشارهای مستمری است که از اولین روزهای آغاز نبرد مقاومت در مقابل عراق، بر نیروهای ما که در سنگرهای مقدم نبرد در کنار مردم بوده اند، وارد می شود.
آنان در حالی مدعی حضور در جبهه ها بودند که اساساً در تحلیل هایشان این جنگ را جنگ ارتجاعی و ناعادلانه ای می دانستند. از نظر آنها، انگیزه ایران از این جنگ، صدور انقلاب و انگیزه عراق، قطب شدن در منطقه و ادعاهای مرزی است. به اعتقاد رهبران مجاهدین، چون مسائل داخلی ایران بیشتر است، اگر جنگ دراز مدت شود، باعث سقوط رژیم ایران خواهد شد؛ ولی عراق به رغم داشتن یکسری مسائل داخلی، چون قدرت سازماندهی دارد، قادر است که مسائلش را حل کند.

خروج از نسخه موبایل