پاتریک کندی گفته بود که از مریم رجوی پول میگیرد

باوجود اینکه پاتریک کندی جزو مستمری بگیران مریم رجوی است، من کینه ای باندازه ی کینه ای که از جان بولتن ها وآن شهردار حریص سابق نیویورک دارم، نسبت باو ندارم وچرا؟
برای اینکه او این صداقت را داشت که بگوید که دریکی از کارناوال های مریم، ده هزار دلار انعام دریافت داشته ودیگران چندین برابر او دریافت داشته اند.
شاید هم صداقتی دربین نبوده واین افشاگری ازبابت طمع ورزی هم بوده تا بدینوسیله به مریم بفهماند که اگر باردیگر رشوه ی کمتری باو بدهد، اسرارش را فاش خواهد ساخت.
با آگاهی ازاین موضوع، به خبری که توسط رسانه های رجوی منتشر شده، توجه کنیم:
” دیدار مریم رجوی با پاتریک کندی – مریم رجوی در این ملاقات توضیحات مبسوطی پیرامون شرایط کنونی ایران، استمرار قیام و هم‌چنین نقش کانون‌های شورشی در گسترش قیام داد و تاکید نموندکه رژیم هیچ راه برون رفتی از بحران‌هایی که تمامیت رژیم را احاطه کرده ندارد و قیام مردم ایران تا سرنگونی رژیم ادامه خواهد داشت”.
البته مریم که به او پول میدهد، درمقام ارباب او ظاهر میشود و رسم نیست که ارباب به مزدور، گزارش دهد.
بنابراین اصل قضیه آنست که او به یک عامل سیستم تجاوزگر آمریکایی که دشمنی اش با مردم ایران بر سر هر زبانی است، گزارش میدهد.
دراینجا دادن پول وهم گزارش، جریان تحمل درد شلاق وهم تلخی پیاز را تداعی میکند وبا این وجود این خانم اینقدر کم شعور یا بی حیاست است که باورش شده میتواند رئیس جمهور ایران باشد.
درمورد نقش کانون های تخریباتچی کم اثر باید گفت که این خانم به این آقا دروغ گفته است و تظاهرات پراکنده ی ایرانیان غیرمنسجم که فرسنگ ها با قیام فاصله دارد، بپای تظاهراتی نمی رسد که بطور ادواری درخود آمریکا ودیگر کشورهای متروپل انجام میگیرد.
آنچه میماند، توان رژیم درمهار بحران است که دراین موردآقای رئیس جمهور با صراحت تمام گفت که درصورت همکاری تنگاتنگ مسئولین درتمامی ارگان ها، قادر به حل این مشکلات است.
من نیز باور دارم که اگر مشکلات بصورت شفاف با مردم ایران مطرح شود وبرنامه های معقولی برای رفع این مشکلات ارائه گردد ومردم ریشه ی اصلی این مشکلات را بدانند، اینقدر ظرفیت، وطن دوستی ونجابت دارند که همپای حاکمیتی که باید بدور ازمنافع فردی وجناحی این وآن، درفکر منافع ملی باشد- وچاره ی دیگری هم جز این متصور نیست- وعده ها محقق خواهد شد.
همینطور:
” پاتریک کندی با اشاره به توطئه های تروریستی اخیر رژیم علیه مجاهدین در آلبانی، فرانسه و بلژیک و هم‌چنین دستگیری دو تن از جاسوسان وابسته به رژیم در آمریکا گفت این وقایع نشان می‌دهد که مجاهدین تنها تهدید موجودیت رژیم و تنها آلترناتیو قابل اتکا در مقابل آن هستند. هیچ سابقه و ردی از هیچ جریان دیگری که بتواند مدعی آلترناتیو بودن باشد، وجود ندارد. وی تاکید کرد آلترناتیو واقعی که مشعل مقاومت را زنده نگه داشته مجاهدین هستند… این استمرار در مبارزه با دیکتاتوری بیانگر اعتقاد عمیق مجاهدین در عمل به دمکراسی است”.
البته این ادعا فعلا درشکل یک اتهام صرف باقی مانده و وزارت خارجه ی ایران آنرا توطئه ای برای درسایه قرار دادن سفر رئیس جمهور ایران به اروپا ونیز بزرگ نمائی خیمه شب بازی های ویلپنتی مریم دانسته است!
اظهار نظرهای زودهنگام سرویس اطلاعاتی اسرائیل، این اتهام را بشدت مشکوک ومخدوش نشان میدهد ودرچنین وضعیتی، بیان این حرف ها اثری ندارد.
ثانیا، جریانی که از اداره ی دو- سه هزار نفر از اعضای سابق واسرای فعلی خود عاجز است، نمیتواند چنین مقام وموقعیتی – درکنار پرونده ی سنگین ترور ونقض حقوق بشر وجاسوسی که دارد- نمیتوان صحبتی از آلترناتیو بودن – گیرم اززبان پاتریک رشوه خوار- بکند.
صحبت از برقراری دموکراسی ازطرف خشن ترین گروه سکتاریستی، خنده دارتر ازآنست که بتوان درمورد آن صحبت بیشتری کرد وخواننده را معذب وخسته گرداند.
نوید

خروج از نسخه موبایل