سیاست موازنه منفی آمریکا، آنروی سکه سیاست موازنه مثبت رجوییون

اتاق فکر و عملیات مخفی سلطنت پهلوی در سفارت آمریکا در تهران، بزودی بعد از انقلاب مردمی سال 57 تسخیرشده واز همان ابتدا مواضع رسمی دولت ایران، با شعار محوری مرگ برآمریکا و نه شرقی و نه غربی، در کوچه و خیابان سر داده شد.
دولتمردان جدید بعد از انقلاب ضد سلطنتی، کوشیدند با هر گونه سلطه خارجی و امتیاز دهی مبارزه کنند. مواضع سالیان بعد نیز نشان داد که احترام متقابل و برابر بین دولت ایران و مردم ایران از یک سو و هر دولت خارجی از سوی دیگر، تنها و تنها معیار قابل پذیرش برای ایجاد رابطه فی مابین است. بهای این استقلال طلبی هم بخصوص در جنگ ضد میهنی تمام عیار پرداخت شد.
البته که این سیاست، به مذاق بعضی ها خوش نیامده و نخواهد آمد.
با در نظر گرفتن اینکه سازمان مجاهدین در کلیت و تمامیت خود، در دنیای سیاست عددی نیست که بشود در معادلات سیاسی واردشان کرد. اما طبق معمول خود را نخود هر آشی می کنند.
از جمله در مقاله ای در سایت های وابسته رجوی عنوان شده است:
” حال بعد از تجربه شکست سیاست خود و به خطر افتادن منافع و امنیت ملى امریکا، دولت جدید امریکا به سمت سیاست موازنه منفى در قبال رژیم و مقاومت سازمان یافته مردم ایران حرکت میکند. گر چه این سیاست- شامل اراده امریکا در احترام به قوانین خود و اجراى آن در مواجهه با رژیم، تازه و در ابتداى تکوین و اعمال خویش است، الان امریکا با احترام به قوانین خویش- و در پیروى از سیاست موازنه منفى (نه کمک به رژیم و نه کمک به مقاومت)، نشان داده که امدادهاى غیبى امریکا و غرب به رژیم چطور در طول سالها عمل میکرده است. موازنه منفى سیاستى است که مقاومت ایران همیشه خواستار آن بوده و از این سیاست جدید امریکا به شدت استقبال میکند. ارگانیسم مستقل، پویا و خودکفاى مقاومت سازمان یافته در طى سخت‌ترین دورانها اثبات نموده که او متکى به خود و مردم خود و نه حمایت خارجى است؛ و این در حالى است که تأثیرات اولیه سیاست جدید امریکا به خوبى نشان میدهد که رژیم تاب ِ تحمل یک موازنه منفى را ندارد.”
سازمانی که همه بود و نبودش به حرف های ضد ونقیض ترامپ وابسته است، سازمانی که هر روز به نوکری برای آمریکا افتخار می کند. سازمانی که دولتمردان سابق یا فعلی آمریکا در هر نشست فرقه، پایه ثابت سخنرانان آن است، نمی تواند مدعی خوشحالی خود به این سیاست باشد.
در تاریخ ننگین باند رجوی، یک روز نبوده که این جریان مستقل، پویا و خود کفا بوده باشد. در طی تاریخ وطن فروشانه سازمان، بارها شاهد بودیم که چشم امید سازمان فقط و فقط به قوای خارجی بوده است. نفس سازمان از راهروهای دفاتر این سناتور آمریکائی یا آن لابی صهیونیستی در آمریکا زنده است.
جملات مشهوری از آقای مسعود رجوی در این رابطه داریم:
– من حاضرم آمریکا به ما فحش هم بدهد، فقط برای من مهم است که طرف صحبت با آمریکا قرار بگیرم. (نقل به مضمون در نشست جمعی)
– به آنها (منظور نیروهای آمریکائی) گفتم که شما از هوا، ما از زمین، حاضریم به سمت میهن برویم.
– به خواهرانتان هم گفتم که اگر لازم شد، دامن هم بپوشند و به ملاقات صاحبخانه جدید (آمریکا) بروند.
– سیاست ما حرکت به موازات خط و خطوط آمریکائی هاست.
از سازمانی که پرچم آمریکا زینت بخش هر صحنه درنمایشات مضحکش است، انتظاری بیش از این نمی رود که مستقل بوده و به مردمش تکیه کند. بند ناف رجوی ها به سیاست های مساعد آمریکا وصل است و رزق و روزی اش را از کشورهای وابسته به آمریکا طلب می کند.
سران سازمان با پیش گرفتن سیاست خائنانه موازنه مثبت و منفعت طلبانه، می بایست به هر دری بیاویزند، تا بلکه شاید آبی از یک طرف برای آنان گرم شود.
فرید

خروج از نسخه موبایل