عوامل مجاهدین خلق در مراسم یادبود مدافع جنگ و خشونت

عجیب نیست که عوامل تشکیلات مجاهدین خلق در مراسم یادبود سناتور جان مک کین شرکت داشتند. مسئولین پروپاگاندای مجاهدین خلق در آمریکا؛ علی رضا جعفر زاده و سونا صمصامی در این مراسم شرکت کردند. جعفرزاده در توئیتر خود نوشت:”مفتخر” است که برای آنچه «ایستادن در کنار مبارزان آزادی ایران در راه رسیدن به ایران آزاد و صلح جهانی» می خواند، به سناتور مرحوم ادای احترام می کند.
آنچه جعفرزاده «مبارزان آزادی» ایران می نامد، معادل لغوی «مجاهدین خلق» است. بله، سناتور جان مک کین در کنار آن ها ایستاده بود. او در آوریل 2017 با مریم رجوی در آلبانی دیدار کرد. در همان زمان، روزنامه نگار سرشناس آمریکایی مایکل روبین که منتقد سرسخت حکومت ایران و از تحسین کنندگان سناتور مک کین است در مقاله ای دیدار مک کین با رجوی را زیر سوال برد. روبین نوشت: «با این ملاقات، مک کین دشمن دشمن مان در رژیم تهران را در بر گرفته است، اما همچنین دشمن مردم ایران را نیز در آغوش گرفته است.»
دو سال پیش از آن، در ژوئن 2015، مک کین در گردهمایی سالانه مجاهدین خلق شرکت کرده بود. این مراسم هر سال سخنرانی و حضور چندین مقام سابق و فعلی امریکا و اروپا و خاورمیانه که در پی سرنگونی حکومت ایران هستند را به خود می بیند. این اولین باری بود که مک کین در کنار مجاهدین خلق دیده شد. دانیل لریسون در همان وقت در نشریه نیو کانزروتیو نوشت:«جان مک کین به سنت قدیمی حمایت از گروه های تروریستی خارجی خود ادامه می دهد. در صورتی که گروه های بدنام و مشکوک اهداف مشترکی با سیاست خارجی خطرناک او داشته باشند او مرتبا از آن ها دفاع می کند.»
لریسون افزود: « مک کین سردمدار حامیان سیاست ارسال سلاح هایی است که در سوریه به توقیف داعش و جبهه النصره در آمد. آن ها تنها آشکارترین نمونه های قضاوت هولناک مک کین هستند. هنگامی که پای انتخاب متحد مناسب برای پیگیری اهداف سیاسی غیر منطقی و غیر مسئولانه باشد، مک کین تبعیض قائل نمی شود، بنابراین در موضوع ارتباط گرفتن با مجاهدین خلق فقط زمان بندی اهمیت داشت.»
پس از مرگ سناتور مک کین، لریسون به زیر و رو کردن میراث او به عنوان یک کهنه سرباز جنگ ویتنام و نماینده با سابقه کنگره می پردازد. او می نویسد: « مک کین متخصص مسائل امنیت ملی و سیاست خارجی بود، و همچنین در طول سه دهه اخیر، استعداد خاصی در داوری عملا غلط، در هر مسئله عمده سیاست خارجی داشت.»
لریسون در ادامه می نویسد: «مک کین خود را به عنوان مدافع دائمی جنگ های غیر ضروری خارجی زیر عنوان «رهبری» آمریکایی متمایز می کرد، و هربار که رئیس جمهور به توصیه های او عمل می یکرد همیشه کشور به سمت بدتر شدن می رفت. او سردمدار حمله به عراق و دخالت در لیبی بود و در هر دو مورد اشتباه کرد. وی همچنین از حامیان جنگ کوزوو و مدافع سرسخت حمایت امریکا از سعودی ها برای حمله به یمن بود. هنگامی گرجستان با روسیه دچار تعارض شد، او دیوانه وار اعلام کرد:”ما همه گرجستانی هستیم” و گویی می خواست جنگ جهانی سوم را در موضوعی که به ما هیچ ربطی نداشت به راه بیندازد. علی رغم تقاضاهای دائمی مک کین برای اقدامات بیشتر، آمریکا چنانچه او می خواست فوری و موثر در سوریه دخالت نکرد. حتی یک بار از او نقل قول شد که از سعودی ها برای نقش آفرینی شان در سوریه تمجید کرده است. او گفته بود:”خدا را شکر به خاطر سعودی ها”. او برای ایران ستیزی اش نیز مشهور بود. (آواز می خواند، بمب بمب بمب بمب بمب ایران)، و در سال های اخیر آنقدر پیش رفت که داخل قطار مجاهدین خلق پرید. این گزارشی از یک داوری وحشتناک است و حتی برای مردمان کشورهایی که قیمت گزاف سیاست های تحت الحمایه وی را پرداخته اند وحشناک تر هم است.»
مارخا ولنتا از وب سایت اوپن دمکراسی نیز شخصیت سیاسی سناتور مک کین را چنین توصیف می کند: «مردی مشهور که دو بار برای به راه انداختن قوی ترین ماشین جنگی در جهان شناخته شده است» اما او معتقد است که تجربه های تلخ مک کین در ویتنام راهبرد های خشونت آمیز او را توجیه می کرد. ولنتا می نویسد:« نزدیک به شش سال زندانی که مک کین در هانوی از سر گذراند، او را هم به لحاظ جسمی و هم ذهنی تحلیل برد. بقایای آن سختی ها زیربنای شخصیت و حرفه سیاسی او را ساخت.»
نویسنده اوپن دمکراسی، نیز از آرزوی مک کین برای حمله به ایران می گوید: «مک کین با چنگ و دندان با توافق هسته ای ایران جنگید و از خروج ترامپ از آن استقبال کرد. حرف ایرن که می شد، همه آمادگی مک کین برای عبور از کریدور مذاکرات ناپدید می شد. او یک بار با آهنگ گروه بیچ بویز خواند:”بمب بمب بمب بمب، بمب بمب ایران”. »
درمقاله ولنتا همچنین از استاندارد دوگانه مک کین در برخورد با تروریست ها بحث می شود: « از یک سو، دوستی نزدیک مک کین با اسرائیل و خصومت بی رحمانه اش با ایران بدین معناست که با کسانی که مورد حمایت ایران هستند نیز دشمن است، از حماس گرفته تا حوثی های یمن تا اسد.؛ چنانکه اسد را برای نقض حقوق سوری ها مورد انتقاد قرار می دهد اما مطلقا حرفی درباره حقوق بشر فلسطینی ها و حوثی هایی که در معرض محاصره و بمباران و تهاجم هستند، نمی زد. در واقع، مک کین نه تنها آشکارا از اسرائیل دفاع می کرد بلکه در کنار گروه مخالف ایرانی مجاهدین خلق از رژیم هولناک و غیر دمکراتیک عربستان سعودی هم حمایت می کرد،.»
او توضیحی کوتاه اما روشنگرانه درباره سوابق مجاهدین خلق به عنوان یک فرقه تروریستی غیردمکراتیک می دهد: «مجاهدین خلق برای شماری قتل های سیاسی در سال 1971 که شامل امریکایی ها نیز می شود سوء شهرت دارند. همچنین برای پیوستن به صدام در جنگ علیه ایران و اخیرا برای رفتار های فرقه گرایانه اش بدنام است. کسانی که از گروه جدا شده اند آن را متهم می کنند که روابط عاطفی را ممنوع، افراد را مجبور به ازدواج، مغزشویی و سواستفاده جنسی و شکنجه می کند. به طور خلاصه، رفتار گروه خلاف تمام اصول اجتماعی و سیاسی است که مک کین ادعا داشت. مک کین مایل بود که همه اینها را نادیده بگیرد و آشکارا به نفع مجاهدین خلق سخنرانی کند: در میانه انتخاب بین اصول دمکراتیک و متحدان غیر دمکراتیک علیه ایران، او دومی را برگزید. »
بنابراین، به نظر نمی رسد که اتحاد مک کین_مجاهدین خلق هیچ ربطی به”آزادی” و”صلح جهانی” داشته باشد. بلکه با توجه به سوابق تروریستی مجاهدین خلق و ماهیت فرقه ای آن، قطعا امروز تهدیدی برای آزادی و رفاه اعضای خود و صلح و امنیت شهروندان جامعه ای که در آن زندگی می کنند، تلقی می شوند. چنانچه آن و مسعود خدابنده می نویسند، «اولین قربانیان آن ها اعضای داخل تشکیلات و دومین هدف آن ها می تواند آلبانیایی ها باشند».
مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل