بن بست در بن بست فرقه رجوی

در خبرهای رسیده از داخل سازمان مجاهدین خلق داشتیم که مسعود رجوی به اعضاء فرقه درآلبانی گفته بود تا زمستان 97 تعهد بدهید که بمانید و آن را به نوعی تاریخ سرنگونی نظام قلمداد کرده بود. اکنون با گذشت 6 ماه از سال 97 و بسیاری افت و خیزهای سیاسی و بین المللی در کمال تعجب رجوی در نشست درونی درآلبانی گفته است:
« ما نمی توانیم تاریخ سرنگونی بدهیم و شما نباید آماده تاریخ مشخصی باشید، بلکه باید تا هر وقت که نیاز است همواره آمادگی خود را داشته باشید و بمانید.»
این نان به نرخ روز خوردن های رجوی تازگی ندارد. بر اساس وضعیت و شرایط رنگ عوض می کند و با تاریخ گذاری های موهوم سعی درمعطل نگاه داشتن اعضاء می نماید.
این موضوع مسبوق به سابقه نیز می باشد، تا وقتی که در عراق و زیر چتر صدام، برای اعضا خدایی می کرد، به هیچ وجه بحث از تاریخ نبود و اگر کسی سئوال داشت سر و کارش با داروغه چی های فرقه بود ولی با حضور آمریکا در عراق و خلع سلاح و… تاریخ های خیالی یکی پس از دیگری اعلام شد.
سال گذشته نیز رجوی قصد انتقال اعضاء به قلعه اشرف سوم درکوهستانهای آلبانی را داشت و مجددا نیاز به تاریخ سازی های خیالی بود تا با اقنایی صوری و موهوم اعضاء را به آنجا منتقل نماید. حال که همه اعضاء را به قلعه مذبور منتقل نموده است بار دیگر گویا احساس قدرتی فضایی به او دست داده است که با حرکتی مهیج، اعضاء را ضربه فنی نموده و به قولی دستگاه و سیستم فرقه ای خود را آب بندی نماید که درنتیجه به خیال خود روزنه های ذهنی اعضاء دررابطه با پایان مصیبت فرقه را مسدود کند.
البته شرایط آلبانی با اشرف در عراق بسیار متفاوت است. چرا که حداقل در آلبانی راه فرار از فرقه هنوز باز است و جداشدن های اخیر موید این کلام است.
مع ذالک، رفتار فرقه ای رجوی را هرگز و نمی توان درچهارچوب رفتارهای منطقی بررسی کرد علی الخصوص وقتی که هدف آن درونی و اقنای اعضای فرقه است.
ولی آنچه به وضوح جلوه می نماید این است رجوی در درون تشکیلات فرقه به مشکلاتی برخورد کرده است که این گونه مجبور به بلاتکلیف نگاه داشتن اعضاء شده است.
عقل سلیم این طور تحلیل می نماید، علی القاعده رجوی نباید ته دل اعضا را خالی کند. ولی چرا اینکار را کرده است؟
به نظر می رسد زمین گیر شدن فرقه در آلبانی و رجعت خائنانه به دامن آمریکا – همان که روزی ببر کاغذی می نامیدش – و همسویی با عربستان و اسرائیل و با توجه به دسترسی بیشتر اعضاء به فضای مجازی، پچ پچ های زیادی را بین اعضاء به جریان انداخته است. رجوی خود را قبل از اینکه اتفاقی بیافتد در مقابل سئوال های متعدد اعضاء دیده است و جلو جلو اعلام بی تاریخ بودن سرنگونی را در کاسه اعضاء گذاشته است که شاید از آخرین حربه خود که کلام رهبر فرقه باشد استفاده کرده و با تحریک، تهییج و جذبه و سیطره شخصیت کاریزماتیک رهبر فرقه (به منزله نقطه کانونی همه چیز اعضاء) بهره برده و با ایجاد فضایی سحرآمیز اعضاء را در گردش مغناطیس خود قفل نماید.
و البته به قول آن شاعر گرانقدر:
“آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت…”
مسعود رجوی نمی داند که مدتها است دوران عوض شده و متاسفانه هنوز به مصداق ملانصرالدین درپی کاسه‌ی آشی است که روزی خود نوید موهوم آن را داده بود!
مع ذالک، اوضاع تا جایی به نفع او بود که شرایط اشرف و قفل و زنجیر حصارهای عینی و ذهنی آن در اختیارش بود.اکنون که اعضاء برای ایجاد کانون های شورشی موهوم با ایجاد هزاران اکانت درفضای مجازی درآلبانی بطور روزانه مشغول هستند، یک هدف و ده ضد هدف برای او به ارمغان داشته و خواهد داشت.
یکی از آنها این است که دسترسی اعضاء به فضای مجازی امری عادی و طبیعی گردیده است و چه بسیار ارتباطاتی که برخی اعضاء با خیلی ها درلابلای آن داشته و دارند. که مهم ترین آن کسب اطلاعات متعدد از دنیای بیرون است که دیگر از سیطره فرقه خارج شده است.
تاکتیک در شکاف زیستن، اصلی ترین تاکتیکی است که رجوی همواره از آن بهره برده است و چه بسا به نوعی آن را در نشست های درونی برای اعضاء تئوریزه کرده است. بنابراین تمامی اعضاء به مصداق فرزند خلف رهبر فرقه، این شکاف زی بودن را خوب فرا گرفته اند.
بنابراین، شکافی که در پی ایجاد دسترسی برای اعضاء ایجاد شده است، اکنون زیستگاه آرزوهای سرکوب شده اعضاء شده است و به زودی این شکاف به گسست تمام سیستم فرقه ای رجوی خواهد انجامید.

خروج از نسخه موبایل