خیانت مجاهدین به وطن در زمان جنگ

بی شک در تاریخ حیات سیاسی کشور، اقدامات هیچ گروه، حزب، دسته یا فرقه ای به اندازه تشکیلات منحوس مجاهدین خلق، مفهوم «خیانت» به سرزمین مادری و مام میهن در معنای تام و مطلق آن را تجسد و تعین نبخشیده است. کشوری که در بزنگاه حوادث و دگرگونی های عمیق داخلی در مسیر تثبیت ساختار جدید و تحکیم پایه های سیاسی خود به یکباره با تجاوز نظامی تمام عیار به مرزهای خود مواجه گشته و چه بسا موجودیت و هویت دیرین سیاسی تاریخی خود را در معرض خطر می دید.
بازخوانی وقایع و رویدادهای تاریخی معاصر علی الخصوص سال های جنگ ایران و عراق و نقش تشکیلات مزدورمآب مجاهدین خلق در آن، به ویژه در این برهه تاریخی که بسیاری از گروه های تجزیه طلب بسان حزب دموکرات کردستان یا کومله یا پژاک و… در سایه حمایت های برخی دولت های غربی فعالیت های جدایی طلبانه خود را گسترش بخشیده و سرگرم برگزاری نشست ها و جلب حمایت های مالی و غیرمالی دولت ها هستند (و البته مشابهت های بسیاری با مجاهدین خلق در عملکرد و نحوه فعالیت دارند) از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد.
پرواضح است که هیچ خیانتی بزرگ تر و شنیع تر از همکاری با دشمن متجاوز به سرزمین مادری در خلال جنگ نیست و به لحاظ ماهیت و شرایط خاص حاکم بر زمان جنگ و به مخاطره افتادن موجودیت ملی و سرزمینی، در قوانین کشورهای دنیا سخت ترین و شدیدترین مجازات ها برای خائنین در زمان جنگ، بدون اغماض پیش بینی شده است.
ناگفته نماند که علاوه بر مجاهدین، برخی احزاب و گروه های جدایی طلب کرد نیز در سطوح مختلف با رژیم بعثی همکاری داشتند که البته بلحاظ تعداد و پراکندگی اعضا و توان عملیاتی در حد و اندازه مجاهدین خلق نبودند. (درتایید این ادعا می توان به مصاحبه عبدالرحمن قاسملو، رهبر حزب دمکرات کردستان با روزنامه لوموند فرانسه، سه ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی و در اوج اشغال بخش هایی از خاک ایران اشاره کرد که صراحتا بر همکاری و نیاز متقابل صدام و حزب متبوع خود به یکدیگر تاکید می کند).
گستره و تنوع اقدامات خیانتکارانه مجاهدین خلق در خلال جنگ بحدی بود که می توان آنرا در دسته ها و سطوح مختلف طبقه بندی و توصیف نمود. از جمله این اقدامات عبارتند از:
– ترورهای مقامات عالیه کشور، چهره های تاثیرگذار و حتی افراد عادی. حضور بخشی از نیروهای منافق در خاک کشور (حتی پس از خرداد 1360 و خروج بخش عمده ای از آنان) سبب می شد که امکان انجام عملیات های تروریستی در پایتخت و سایر شهرها منتفی نباشد و بدین گونه کشور متحمل هزینه های سنگینی بویژه از بعد اتلاف سرمایه های انسانی و نیز ایجاد فضای رعب و وحشت گردید.
– جاسوسی برای رژیم بعثی؛ از طرق مختلف مثل معرفی اماکن و تاسیسات کلیدی نظامی، صنعتی و… جهت بمباران، همکاری برای استراق سمع و شنود سیستم های مخابراتی، ارائه اطلاعات در باب زمان و مکان عملیات های مدنظر رزمندگان ایرانی، بازجویی و شکنجه اسرای ایرانی و تلاش برای اخذ اعترافات و سایر اقدامات از این دست.
– عملیات های ایذایی و خرابکارانه؛ همچون بمب گذاری و خرابکاری در تاسیسات زیربنایی، تلاش برای ایفای نقش ستون پنجم دشمن در جبهه ها و از میان بردن انسجام و وحدت رزمندگان ایرانی از طریق پخش شایعات و ایجاد تفرقه…
– همکاری با رژیم بعثی در عملیات های مختلف؛ که به جهت آشنایی با فضای داخلی، اماکن و تاسیسات کشور در مراحل مختلف از طراحی عملیات ها تا رویارویی مسلحانه مستقیم را شامل می شد.
– مباشرت در طراحی و انجام عملیات در مرزهای ایران با حمایت لجستیکی و تسلیحاتی رژیم صدام؛ که در این مورد بارزترین نمونه آن، عملیات فروغ جاویدان در سال 1367 بود که با پاسخ کوبنده و قاطع رزمندگان ایرانی به شکست مفتضحانه مجاهدین انجامید.
باری، مصادیق مذکور صرفا بخشی از خیانت های این گروه در بزنگاه خطیر و حساس جنگ هشت ساله بود. گروهی که رهبر آن با افتخار اعلام می کند قریب به 67 هزار جوان ایرانی را به کام مرگ کشانده است. اقدامات خصمانه این گروه (و نیز گروه های جدایی طلب کرد) بویژه در قلمرو داخلی ایران بخش زیادی از تمرکز و توان عملیاتی نیروهای نظامی کشور را مستهلک نمود و هزینه های زیادی را در ابعاد مختلف انسانی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی متوجه خود نمود.
از منظر قواعد حقوق بین الملل در باب وضعیت و جایگاه گروه هایی همچون مجاهدین خلق در زمان جنگ، طبق مقررات حقوق مخاصمات مسلحانه و به طور خاص کنوانسیون های چهارگانه ژنو 1949 نیروهای رزمی این سازمان در زمره مزدوران (اجیر شدگان) mercenaries قرار می گیرند. نکته جالب آنست که مقررات مذکور کمترین حمایت ها را از مزدوران در نظر گرفته و در مقایسه با رزمندگان scombatant و نیروهای رسمی نظامی از حقوق و امتیازات کمتری برخوردار می گردند (که در نوشتار جداگانه مورد بحث قرار می گیرد).
کوتاه سخن آنکه بازخوانی تاریخ سیاسی کشور، به ویژه برهه حساسی که آحاد جامعه ایرانی تمام توان خود را در راه دفاع از این آب و خاک و راندن متجاوز بعثی را بسیج نموده و چنان حماسه ای آفریدند که هر شهروند ایرانی می تواند بدان افتخار ورزد، برای نسل های آتی یک ضرورت است، به ویژه در دورانی که همدستان صدام و خائنان به وطن تحت تاثیر شرایط ایجاد شده، فریاد دروغین دمکراسی و آزادی خواهی سر داده و با تجدید قوا و در پرتو جلب حمایت های مالی و غیر مالی گسترده شیوخ عرب، نئوکان ها و صهیون های افراطی نوید آینده ای روشن می دهند!
دکتر نواب محمدی

خروج از نسخه موبایل