شمه ای از مناسبات فرقه در آلبانی و هراس رجوی ها از خانواده و موبایل

* آقای غلامعلی میرزایی در بیانیه اعلام جدایی رسمی خود از فرقه رجوی درباره مناسبات حاکم بر فرقه تروریستی رجوی در آلبانی چنین می نویسد:
“و اما به آلبانی که آمدیم:
اجحافات تشکیلاتی تحت پوشش ضوابط بیشتر شد ومجدداً ارتباط با خانواده ها مرز سرخ و موبایل خطرناکترین دشمن برای این فرقه شد و اگر کسی اسم تماس یا گوشی را بر زبان می آورد نام آن را سر پیچی از تشکیلات قلمداد می کردند و از بر چسب بریده و طعمه بورژوازی گرفته و تا نفوذی و مزدوری و خود فروخته قلمداد میکردند و می گفتند ضرورت دوران است شما حتی اگر هم نمی فهمید مهم نیست با خودسپاری تشکیلاتی… ازخودتان عبور بدهید”
* آقای محمد عظیم میش مست در بیانیه اعلام جدایی رسمی خود از فرقه تروریستی رجوی درباره مناسبات حاکم بر فرقه چنین نوشته است:
“در آلبانی هم همان محدودیتها بی مورد و اجحافات تشکیلاتی و فرقه ای تحت پوش ضوابط تشکیلات و… با شدت بیشتر ادامه پیدا می کرد. مجدداً خانواده و ارتباط با خانواده شد مرز سرخ، و موبایل شد خطرناکترین سلاح جهان و ممنوع و نامشروع و به قول مریم قجر که نام «موشک مخملی» را به آن گذاشته بود.”
* یک روزنامه نگار در آلبانی از قول یک کلنل بازنشسته آلبانیایی درباره فرقه رجوی چنین می نویسد:
«کلنل ژیلا افسر ضد تروریستی و اطلاعات آلبانی میگوید:
“آنها بسیار سرگشته هستند، بطور متوسط 50 سال سن دارند. هیچ کدام دارای سابقه کار و حرفه مشخصی نیستند. همگی مغزشویی شده اند. فرقه [رجوی] شروع به، به چالش کشیدن نظم کشور [آلبانی] کرده است. آنها جداشدگان از فرقه شان که در شهر تردد میکنند را مورد تهاجم قرار میدهند، یکی از جداشدگان گفت او شش بار مورد تهاجم قرار گرفته است. حتی گشت پلیس نیز حق ورود به کمپ آنها را ندارد. وزارت کشور نیز هیچ کنترلی برآنها ندارد. کمپ آنها تبدیل به یک سنگر مرموز شده است.”
* اولزی یاشیجی یک نویسنده آلبانیایی که عضو تیم حقوقی است که نقش آن یافتن حقایق در مورد فرقه رجوی است میگوید:
“قرار بود که ما در یک کشور آزاد و دمکراتیک زندگی کنیم. ولی آنها (ام ایی ک) دولتی درون دولت آلبانی تشکیل داده اند که قوانین خود را برقرار و اعمال میکنند. آنها مانند یک مافیا در آلبانی عمل میکنند، قانون شکنی میکنند، جهت رسیدن به اهدافشان باجگیری و متوسل به تهدید میشوند، رشوه می پردازند، افراد را مورد ضرب و شتم قرار میدهند، جداشدگان را تهدید میکنند، هرکس که اعمال آنهارا مورد سوال قرار میدهد را متهم به جاسوسی برای ایران میکنند، اعضای خود را با شیوه های توتالیتریستی استالینی همانند اردوگاههای اجباری کنترل میکنند. دست آخر نیز مدعی هستند که دمکراتهایی هستند که میخواهند ایران را آزاد کنند.”
اینها تازه بخش بسیار کوچکی از شرایط و مناسبات حاکم بر فرقه تروریستی رجوی است که توسط چند تن چه از داخل مناسبات و چه از بیرون آن بیان شده است. نباید فراموش کرد بدلیل اینکه در این فرقه محدودیت های زیادی وجود دارد هیچ کس را نمی توان یافت که تمام زوایای مناسبات فرقه را چه از داخل و چه از بیرون، بصورت کامل بداند. از بیرون نیز سران فرقه رجوی آنچنان فریبکارانه به آرایش و تزئین فرقه با شعارها و رفتارهای موقت و حساب شده می پردازند تا کسانی که از بیرون به فرقه نگاه می کنند متوجه حقیقت نشوند. با این حال شرح مختصری از آنچه این چهار تن درباره فرقه تروریستی و مخوف رجوی بیان کرده اند خود گویای بسیاری چیزها است، هر چند که تنها بخش کوچکی از واقعیت حاکم بر آن است.
بی دلیل نیست که حامیان این فرقه یا از جنس صدام دیکتاتور هستند که مستمراً جنگ راه می انداخت و بر سر مردم ایران و عراق سلاح شیمایی می ریخت، یا از جنس سعودی ها هستند که مخالفان خود را ربوده و قطعه قطعه می کنند و به کشتار مردم یمن مشغول اند. یا از جنسن نتانیاهو هستند که کودکان فلسطینی و لبنانی را به قتل می رسانند و یا از جنس جنگ طلبان غربی اند که خواهان بمباران مردم ایران می باشند.
صالحی

خروج از نسخه موبایل