آلترناتیو شدن مجاهدین از طرف امپریالیسم

تشکیلات فرقه ای رجوى در کشور آلبانى به وضعیت جوش و انفجار رسیده است و دیگر سگ صاحب خود را نمی شناسد؛ هرج و مرج آشکار، سازمانی را که روزی با جو پلیسى و دیکتاتورى ادعای پولادین بودن را داشت فرا گرفته. آنها خود را با معضل بزرگ ریزش نیرو و عدم اجراى فرامین و دستورات تشکیلاتى توسط بالاترین نفرات سازمانی می بیند و مریم رجوی چاره ای جز تیغ و درفش و تهدید و ارعاب، در دست ندارد.شنیده ها حکایت از آن دارد که مریم رجوی در ماه گذشته به همراه عناصر وابسته خود با رودی جولیانی ملاقات داشته و با زاری و تضرع به دامن او دخیل بسته و التماس دعا از امپریالیسم جهانخوار به تعبیر مسعود رجوی در روزگاران گذشته داشته اند.
آنها گزارشات دروغ و خیانت بار خود از اوضاع کشور را با سیاه نمایی همیشگی به شرف عرض ایشان رسانده و درخواست دریوزگی نموده که”آقا دستم به دامانت به فریادمان برسید.!!! در حال فروپاشی کامل هستیم و ایشان هم در قِبل دلارهای باد آورده ناشی از جاسوسی حضرات، افاضه نموده اند که: آزادی و دمکراسی در ایران تنها در دستان با کفایت خواهر مریم می باشد. و ما حامی آنها هستیم و کذا و کذا که از خشم مریم بترسید!”
پیامی که بیش از آنکه برد جهانی داشته باشد مصرف داخلی به عنوان مسکن و کاهش التهاب درون تشکیلاتی و تهدید دارد. البته ایشان غلط های زیاد دیگری هم داشته اند که ارزش پرداختن به آن در این مقال را ندارد. اما ناخواسته سوز و گداز خود از عدم هماهنگی جامعه جهانی و اروپا با آنها در اعمال فشار به ایران را طرح و به آه وناله پرداخته و به توطئه خود ساخته بمب گذاری عوامل سازمان در نشست مضحک ویل پنت اشاره و آنرا به ایران نسبت داده تا بتواند در روابط ایران و اروپا اختلال ایجاد کنند.
خواهر مریم هم بعد از این شارژ روحی مقر خود را از یک هفته پیش در اورسورواز ترک و به سمت آلبانى آمده تا شاید مفری و ترفندى براى این معضل درونی تشکیلات بیابد، اما از قرائن و شواهد موجود چنین بر میآید که مریم رجوى هم دیگر چیزى در چنته خود ندارد که بتواند به اصطلاح با انقلاب(زجر و تحقیر) درونى نفرات را قانع کند. و دیگر نسخه های دروغین رودی ها و بولتن ها ثمری ندارد. افراد اسیر در فرقه به این جمع بندی رسیده اند که فرقه گرفتار سکتاریسم مفرطی شده و امکان اعتماد و اعتبار مجدد به آن وجود ندارد. رهبری تشکیلاتی که روزی برای سلامتی رهبر انقلاب دعا می کرد بعد از رنگ باختن حنایش اکنون ملتمس دعای امریکاست و این موضوعی است که افراد رده بالای تشکیلات به آن رسیده اند و روز به روز بر تعداد فرارها از تشکیلات افزوده میشود. تنها ترفند مریم رجوى که قطعا از صاحب مرده و فرارى فرقه یعنى مسعود رجوى، به ارث برده است، بحث اجتماعى و روى آوردن به فریب و دادن امیدهای واهی است که دیگرطرفی از آن بسته نمی شود.
در این میان، مریم رجوى مانده است که چکار کند! از بس مورد نفرت همگان است به جاى اینکه در پادگان بسته و خود ساخته براى اسیران در آلبانى به نام اشرف ٣ رحل أقامت گزیند، در یک هتل پنج ستاره شیک در تیرانا، مسکن موقت گزیده و از آنجا هدایت کشتى به گل نشسته اش را بر عهده گرفته است و روزانه با برگذارى مهمانی هاى زیاد و دعوت از دولت مردان و مردم آلبانى براى شرکت در این مهمانی ها، می خواهد به افراد روحیه باخته و متزلزل و ناراضى درون تشکیلات، روحیه داده و جو نارضایتى و فرار را موقتاً سد نماید. اما محال است که مثل گذشته موفق شود و این بازار مریم رجوى هم با کسادی و سردى مواجه شده است و خواهد شد. مریم رجوى نمی فهمد که دیگر این ترفند نخ نما براى همه رو شده و طنابش پوسیده است و این زوج شیطان صفت رجوى است که دستش هر روز بیشتر براى مردم ایران و جهان و افراد خودش رو میشود، آن ها هستند که از ملت خود بریده و به ملت خود پشت کرده اند و جوانان این مرز و بوم را به خاک و خون کشانده اند و مزدور و خود فروش بیگانگان شده اند. با این وصف، ننگ و نفرین أبدى بر این زوج ضد بشر و درنده خو و شیاد و روبه صفت که در قرن بیست و یک و با کمک اربابان خارجی، به دنبال برده داری و گروگانگیری از مردم ایران است.

خروج از نسخه موبایل