این مرید رجوی، لالائی بلد است ولی نمیخوابد!

صحبت از خانم سهیلا دشتی است که برخلاف اکثریت مریدان رجوی کشف حجاب کرده وبا آن سرووضع عکس اش را در نوشته هایی که به وفور هم می نویسد، به نمایش می گذارد تا مدره بودن فرقه ی رجوی را نشان دهد.
درد این بار او، شوی تلویزیونی شاهزاده ربع پهلوی است که بخاطر غیر سیاسی بودنش درخششی دربین بینندگان نداشت چرا که او نمی داند با مردم چگونه باید سخن گفت.
سهیلا خانم طاقت این حضور کم فروغ را نداشته ویک عالمه درمورد دیکتاتوری های پدر وپدر بزرگ او — که تبعاتی مانند قتل وشکنجه و محبوس کردن مردم داشت — سخن رانده است.
روشن است که من هم باحرف های سهیلا خانم دراین مورد موافق باشم واگر دست داد، قدری هم بیشتر!
سهیلا خانم ازاین شاهزاده ی غیر سیاسی توقع داشته که قبل از هرچیز، می بایست دیکتاتوری بزرگانش را مورد نقد جدی قرار دهد وسپس حرف های دیگرش را بزند.
حدس من این است که حرف او تنها زمانی این خانم را قانع می کرد که بدنبال افشاگری برعلیه پدرانش، اذعان می کرد که حق مسعود رجوی بوده که بجای آنها بنشیند.
این که این مریده ی رجوی به چه دلیلی از رضا پهلوی توقع داشته که مانند دختر آرژانتینی، آنالیا دست به فداکاری بزند، برنگارنده ی این سطور روشن نیست!
اما آنالیا کیست؟
او دختر یکی از افسران امنیتی رده بالای آرژانتین در زمان برقراری حکومت نظامی معروف ومخوف آرژانتین بوده وبعد از سقوط این حکومت نظامیان، پدر شکنجه گرش دستگیر وبه حبس طویل المدت محکوم شده بود.
آنالیا که طبعا میبایست حامی پدر زندانی اش باشد، بهمراه تعدادی ازفرزندان شکنجه گران وآدمکشان همکار پدرش، تشکلی ایجاد می کند که کارش افشای جنایات نظامیان زندانی شده- ازجمله پدرانشان – بوده است.
چرا با ذکر این داستان واقعی، سهیلا خانم از رضا پهلوی هم انتظار داشته که چنین کند؟
برای اینکه سلطنت طلبان را رقیب باند رجوی می داند ونمی داند که تاریخ مصرف هردو، تمام شده است.
البته این انتظاررا ازیک قهرمان انقلابی می توان داشت و نه از رضا پهلوی که عمری را درپناه ثروت هنگفت شاه، دررفاه وتنعم کامل زندگی کرده واساسا نمی تواند با درد محرومان جامعه آشنائی داشته باشد.
دراینجا این سئوال مطرح می شود که چرا خانم دشتی که مسلما زندگی آنچنان مجللی نداشته، خود از آنالیا تبعیت نمی کند؟
او دیده ویا شنیده که رجوی چه جنایت های بزرگی در مقایسه با قدرت و موقعیتش — که ذره ای از قدرت شاهان است – انجام داده است.
آیا وظیفه ی سهیلا خانم نیست که بجای آنالیا نشسته وکارهایی شبیه او بکند؟
ازدروغگویی های رجوی، سربه نیست کردن های داخل تشکیلاتی، برهم ریختن اساس خانواده ها، جاسوسی به نفع دشمنان، زندانی کردن چند هزار عضو مجاهدین خلق، قطع ارتباط آنها با دنیای خارج، شستشو دادن مغز آن ها وگرفتن بزرگترین امتیاز انسانی که تفکر واراده وآزادی باشد، سخن بگوید؟
اگر این کار را نکند، لابد آدم درستی نیست ودرذکر مصیبت آنالیا، قصدی جز فرود آوردن ضربه ای به رقیب رجوی ندارد وگرنه هیچ الفت معنوی با این دختر قهرمان آرژانتینی نداشته وریاکاری می کند.
درکنار این کارها، سهیلا خانم باید بداند که زمان قدرت گرفتن باند رجوی ونظام شاهنشاهی گذشته است و این دو فقط ممکن است بعنوان نمایندگان فکری عهد عتیق، درموزه ها نگهداری شوند!
وحید

خروج از نسخه موبایل