مادام رجوی و اعتراضات مردمی

در هفته های گذشته، صحنه های اعتراضات مردمی در فرانسه در رسانه ها فراگیر شده بود. تصاویری از معترضان درحال تظاهرات در شانزه لیزه، بزرگترین خیابان پاریس در حالی که به سوی پلیس اشیایی پرتاب می کنند و در عوض پلیس گاز اشک آور به سوی آن ها می پاشد. در یکی از گزارش های نیویورک تایمز از اعتراضات فرانسه آمده است: « شیشه های شکسته و اسپری های خالی شده گاز اشک آور که اینجا و آنجا افتاده اند و گرافیتی هایی که بناهای یابود بزرگ را خراشیده اند و طاق پیروزی یکی از آن هاست.»
خسارات و آسیب های وارده به اماکن عمومی زیاد بوده و بر اساس گزارش نیویورک تایمز تنها هزینه تعمیر طاق پیروزی بالغ بر یک میلیون یورو تخمین زده شده است. بیش از 260 نفر در کل کشور زخمی شده اند و دست کم سه نفر جان خود را از دست داده اند. همچنین بیش از 400 نفر در این چند هفته توسط پلیس دستگیر شدند.
در همان برهه، در ایران اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد خوزستان در جریان بود. معترضین در پی دریافت دستمزدهای معوقه خود و بهبود وضعیت معیشتی بودند. در این جریانات چهار کارگر معترض دستگیر شدند.
تا این جای کار به نظر طبیعی می رسد که رسانه های تبلیغاتی مجاهدین خلق اعتراضات فرانسه را تقریبا نادیده بگیرند و اعتراضات کارگری درخوزستان را به شدت بزرگنمایی کنند چرا که مریم رجوی در فرانسه پناه گرفته است و تبلیغات خود علیه جمهوری اسلامی را از سرزمین فرانسه منتشر می کند. با این حال، باید از او پرسید که با اعتراضات درون کمپ اشرف 3 در منطقه دورس آلبانی چگونه مواجه می شود؟
تشکیلات مجاهدین خلق در زمره گروه های اپوزیسون پرجمعیت است، از زمانی که در عراق حدود 5 هزار نفر عضو داشت تا امروز که پس از شتاب گرفتن روند جدایی اعضا از سازمان در آلبانی حدود 2 هزار عضو دارد.از این رو، این تشکیلات همواره پایگاه هایی در عراق، فرانسه و اکنون آلبانی داشته است که همه نیروهایش را درآن متمرکز کند.
پایگاه تشکیلات در عراق که سازمان آن را «شهر اشرف» می نامید، بیشتر امکانات یک شهر از قبیل بیمارستان، استخر، پمپ بنزین و زمین زراعت و غیره را داشت به ترتیبی که افراد هیچ نیازی به جهان بیرون نداشته باشند. در فضای منزوی ایجاد شده، شستشوی مغزی و کنترل ذهن اعضا به مراتب کار ساده تری بود.
پس از انتقال کامل تشکیلات به آلبانی، با توجه به شدت گرفتن موج جدایی افراد از تشکیلات، سران سازمان تلاش کرده اند شهری دیگر در منطقه دورس در شمال آلبانی بسازند و آن را اشرف 3 نامیده اند.
اکنون سوال این است که درتمام این سال های زندگی جمعی و متمرکز، هرگز اعتراض عمومی نسبت به شرایط انزواگر تشکیلات و هر نوع شیوه زندگی که در آنجا مرسوم است صورت نگرفته است؟ یا آنکه همه امور در تشکیلات مجاهدین خلق به شیوه دمکراتیک و مسالمت آمیز اداره می شود؟
پاسخ منفی است. هیچ اعتراض عمومی تا کنون از درون پایگاه های مجاهدین خلق گزارش نشده است اما این موضوع به این معنا نیست که پایگاه های مجاهدین خلق به شیوه ای دمکراتیک اداره می شود و همه افراد در آن جا راضی هستند.
شواهدی که از درون تشکیلات مجاهدین خلق بدست آمده است نشان می دهد که در پایگاه های این گروه هر گونه مخالفت بلافاصله از سوی رهبران سرکوب می شود. افشاگری های مستند بسیاری از سوی اعضای سابق مجاهدین در این سال ها انجام شده است که حاکی از رفتار بسیار غیر دمکراتیک و حتی غیر انسانی سران این تشکیلات است.
بر اساس گزارش دیدبان حقوق بشر با عنوان «خروج ممنوع» که در سال 2005 منتشر شد، موارد نقض حقوق بشری که سران مجاهدین خلق علیه اعضای خود مرتکب شده اند شامل حصر طولانی مدت، زندان انفرادی، ضرب و شتم، سو استفاده کلامی و روانی، اعتراف اجباری، تهدید به قتل و شکنجه بوده است که در دو مورد به مرگ انجامیده است.
شهادت های افراد جدا شده بر این است که سازمان از سه نوع امکان حبس در قرارگاه هایش در عراق، استفاده می کرده است. مصاحبه شوندگان یک نوع را به واحد های اقامتی کوچک در درون قرارگاه، تشبیه می کردند که به آن مهمانسرا می گفتند. اعضای مجاهدین خلق که تقاضای ترک سازمان داشتند به مدت طولانی در این اقامتگاه ها زندگی می کردند. به آن ها اجازه داده نمی شد که از محل اقامت خود خارج شوند و با کسی در محوطه کمپ قدم بزنند، یا با خانواده و دوستان خود در دنیای بیرون، تماس بگیرند.
دیدبان حقوق بشر برای تنظیم این گزارش دست کم با هفت نفر از اعضای سابق مجاهدین خلق مصاحبه کرد. چند سال بعد در سال 2009، موسسه پژوهشی آمریکایی «رند» در گزارش مفصل دیگری از آنچه در درون کمپ های مجاهدین خلق می گذرد باردیگر پرده برداشت.
بنا بر این گزارش، خشونت جسمی، زندان، فقدان گزینه ترک سازمان ابزار هایی هستند که سران مجاهدین خلق برای حفظ اعضا در درون ساختار فرقه ای و متعاقب آن سرکوب مخالفت و تقاضای خروج، به کار می برند. در این گزارش آمده است که اعضای جدا شده عنوان کرده اند که بیان مخالفت با استراتژی سیاسی یا نظامی سازمان به تنبیه و مجازات می انجامید. تقاضای خروج، گناهی نا بخشودنی بوده است. «در شواهد اخیر آمده است که مجازات مخالفت با سیاست های مجاهدین خلق، از اعتراف گیری اجباری تا حبس در مکان های مختلف کمپ اشرف را شامل می شده است. اعضای سابق خبر از شکنجه و زندان انفرادی طولانی مدت به عنوان مجازات عدم وفاداری، می دهند.»
هر چند که گزارش های رسمی بالا، بارزترین نمونه های نقض حقوق بشر در تشکیلات مجاهدین خلق را به تصویر می کشند، شهادت نامه های بی شمار دیگری از کسانی که به تازگی از کمپ مجاهدین در آلبانی فرار کرده اند، وجود دارد. بیشتر جداشدگان از سازمان تجربه های دست اول خود از متحمل شدن خشونت در تشکیلات مجاهدین را منتشر کرده اند. بیشتر آن ها تنها بدلیل آنکه خواستار خروج از تشکیلات بوده اند و یا در مواردی جرات کرده اند که از مواضع تشکیلات انتقاد کنند، متحمل رفتارهای خشونت آمیز هولناکی شده اند.
غلام رضا شکری یکی از همین افرادی است که اخیرا از تشکیلات مجاهدین فرار کرده است. او تنها بیست ساله بود که به امید مهاجرت به اروپا و یافتن شرایط زندگی بهتر در دام مجاهدین خلق افتاد. عوامل سازمان به او وعده دادند که پس از چند ماه شرایط رفتنش به اروپا را فراهم می کنند. به محض اینکه پا به درون تشکیلات گذاشت مدارک او را توقیف کردند و دیگر به او پس ندادند.
او همواره خواستار خروج از تشکیلات بود و همواره به بدترین شکل پاسخ می گرفت. شرح مرارت های او، رنج های روحی و جسمی مانند زندان و شکنجه ای که در سال های حضورش در فرقه بر او رفته است به تازگی در رسانه ها منتشر شده است. شکری هنوز زخم های شکنجه ها را بر تن به یادگار دارد.
علاوه بر شکری، خاطرات دردناک شمار زیادی از جدا شده ها در رسانه های مختلف قابل دسترس است و همه یک نکته مشترک دارند: ما هیچ حق اعتراضی در سازمان مجاهدین خلق نداشتیم. در حالیکه همه افراد جوامع مختلف کم و بیش از فرصت ابراز عقیده یا بیان درخواست هایشان برخوردار می شوند، اعضای مجاهدین خلق اراده آزاد برای انتخاب برای پایه ای ترین امور زندگی خود از قبیل محل زندگی، پوشش، مذهب، روابط به خانواده و دوستان…ندارند.
حمایت امروز مریم رجوی از اعتراضات کارگری در ایران شدیدا با کارنامه چهل ساله اداره اعضا در تشکیلات کیش شخصیتی اش مغایر است.
مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل