استمداد مادام فرانسه نشین آلبانی تبار مجاهدین، از دولت های غربی

مسعود رجوی خائن، روزگاری در عراق به آمریکائیها پیام داده بود که شما ازهوا، ما از زمین! باید به ایران حمله کنیم.
به نظرخوانندگان اگر واقعا دولتمران آمریکا خام می شدند و به گفته رجوی عمل می کردند! در صورت موفقیت آمیز بودن عملیاتشان، چه توقعاتی می باید از حاکم آینده ایران، یعنی از رجوی می داشتند؟
اگر آمریکا موفق می شد، از هوا باعث به قدرت رسیدن این خوش خیالان شود، حتما که سهم عمده ای ازنفت و بازار ایران را مطالبه کرده و سیاست گذار اصلی دولت آینده می شد. این همان چیزی است که مردم در انقلاب 57 به آن نه گفته بودند و بر علیه اش بپاخاسته بودند: استقلال!
خوب بگذریم، اکنون نیز مریم، مادام فرانسه نشین آلبانی تبارمجاهدین! گفته:
” ما همواره دولت‌های غرب را به قاطعیت علیه دیکتاتوری تروریستی آخوندها فراخوانده‌ایم. زمان آن است که فرانسه و جامعه جهانی حق مقاومت مردم ایران برای سرنگونی فاشیسم دینی و دستیابی به آزادی را به‌رسمیت بشناسند. جهان باید به فریادهای تظاهرکنندگان در ایران گوش کند.”
البته خانم مریم عضدانلو و همه کسانی که دستی بر سیاست دارند به خوبی می دانند که طرف صحبت حرفهای بودار این مادام پیر! قدرت هائی است که ایران را در یک سینی طلائی، دو دستی تقدیم این مفت خور کنند.
آیا از نظر این فرد ابله! او توانائی ابراز وجود در قامت یک اپوزیسیون را طی نزدیک به 40 سال گذشته، کسب کرده است؟
آیا مریم عضدانلو، در این توهم کودکانه خود، فکر می کند، با پاچه خواری به قول خودش جهان! دولت های غرب! جامعه جهانی! خواهد توانست به کرسی قدرت در ایران تکیه بزند؟
مردم ایران، تنها تکیه گاه است! طی حدود 30 سال در عراق به پشت گرمی صدام تاخت و تاز کردید. به کجا رسیدید؟ کدام دستاورد سازمان در عراق، با اصول دمکراتیک و حقوق بشری، هم خوانی داشت؟
باید برای سران باند رجوی روشن شده باشد که هر وقت به غیر از مردم ایران به پشتیبان دیگری چنگ زدند، حاصلی جز خسران و پشیمانی نداشته است.
نوشته پیش رو می خواهد تنها به این نکته بپردازد که شیپور را نمی توان از سر گشادش زد، تا به نتایج دلخواه رسید. طوفانی که امروز در آلبانی می وزد و مریم را گاه و بی گاه به آلبانی می کشاند، آزمون شاخ و برگ و نیروها نیست، آزمون رهبران خود خوانده است که باید قفل را از دهان ها و درب های فرقه جهنمی خود بردارند. باید اذعان کنند که شکست خوردند. باید بپذیرند که با زندان و شکنجه نمی توان مجاهد ساخت. چرا سالها کارگاه مجاهد سازی مسعود و مریم، یک شبه رنگ می بازد؟ چرا در چشم به هم زدنی مجاهد می شود، جاسوس، اطلاعاتی، سپاه قدس و…؟
کسی نیست بگوید که اغلب بالای 30 سال این افراد در سیستم شما گوش بفرمان بودند، هر چه گفتید عمل کردند، این انسان ها را شما ساختید. اما چه شده که در ثانیه ای به همه عقبه و گذشته خود پشت می کنند؟ جهان این واقعیت ها را می بیند. همگان شاهد این فروپاشی بدنه تشکیلات مجاهدین طی سالیان هستند. پس سر خود را از برف در بیاورید و به این ایمان برسید که باطل رفتنی و اضمحلال پذیر است. در مجاهدین بحث فرد نیست، بحث اصلی یک سیستم منحرف شده دیکتاتور است.
آن دول غربی که مجاهدین در ظاهر به آنها دل بستند، بارها به وضوح و صراحت تمام، اعلام کردند که هیچ نظر مثبتی در مورد مجاهدین ندارند.
این رهبران مجاهدین هستند که سالیان سال تعهدات خود به نیروها را انجام ندادند. امروز باید این رهبران پوشالی اعلام کنند که با تکیه بر ضد خلق و سران سلطه جهانی نتوانستند غلطی بکنند، مردم ایران امروز منتظر سقوط دیوارهای این فرقه جهنمی هستند، تا اندک اسیران باقی مانده نیز آزاد شوند…
فرید

خروج از نسخه موبایل