اگر مجاهدین خلق به ایران بیایند – قسمت دوم

در این مقاله سعی بر آن داریم تا شرایط اقتصادی ایران را در صورت حاکمیت سازمان مجاهدین بر این کشور بررسی نمایم. در ابتدا لازم است به بررسی خود سازمان مجاهدین از لحاظ اقتصادی و مالی بپردازیم. سازمان مجاهدین قبل از انقلاب از راه های مختلفی منابع مالی مورد نیاز خود را تامین می کرد. یکی از این راه ها کمک گرفتن از خانواده های اعضا بود به این صورت که خانواده هایی که به راه و ایدئولوژی مبارزاتی مجاهدین اعتقاد داشتند در حد توان به سازمان برای مبارزه کمک می کردند، اما این راه علاوه بر اینکه پایدار نیست به دلیل اینکه میزان سرمایه ای که به سمت سازمان جاری می شود کم است نمی تواند راه کار همیشگی و مناسبی برای طرح ریزی یک مبارزه منسجم و سازمان یافته باشد بنابراین سازمان به راه کارهای دیگری مانند کمک گرفتن از افراد ثروتمند و انقلابی که نسبت به سازمان نگاه خوب و مثبتی داشتند در دستور کار قرار گرفت. اما جذب کمک های مالی به همین نیز محدود نشد و علما و بزرگان دینی که مجاهدین توانسته بودند خود را در چشم آنها یک گروه مبارز و انقلابی نشان دهند نیز مورد توجه سازمان قرار گرفتند. اما تمام این راه ها کافی نبودند بنابراین راه کار دیگری به نام”مصادره انقلابی” به کمک سازمان آمد. اعضای سازمان با مراجعه به ادارات دولتی و بانک ها اموال و پول های آنها را سرقت می کردند و یا حتی به دزدی اموال مردم می پرداختند و برای این کار خود نیز متوسل به توجیه مبارزاتی می شدند.از نظر آنان هدف مبارزه با هر وسیله ای باید محقق می شد.
آنها بعد از پیروزی انقلاب هم با حمله به پادگان ها و اسلحه خانه های آنها مقادیر زیادی اسلحه و مهمات جمع آوری کرده و به خانه های تیمی خود بردند.
میزان جمع آوری منابع مالی سازمان در حدی بود که بسیاری از خانه های تیمی را در محله های بالای شهر تهران خریداری کرده بودند. بعد از خروج مرکزیت سازمان از ایران و استقرار آن در کشور فرانسه و سپس عراق راه های دیگری برای کسب درآمد سازمان طراحی شد. یکی از این راه ها خوش خدمتی به دشمنان خونخوار ملت ایران و دریافت کمک های مالی از آنها بود. رجوی موفق شده بود با خیات به ملتش روزی 5 هزار بشکه از صادرات نفت عراق را در اختیار بگیرد. این پول کمی نبود! هر فکر اقتصادی با داشتن چنین پولی به دنبال یک سرمایه گذاری سالم، مطمئن و پرسود خواهد بود تا بتواند درآمد مستمری برای خودش تامین کند اما سازمان در اینجا نیز بدترین انتخاب را داشت.
پولشویی! سازمان با تاسیس شرکت های پوششی و خرید کازینوها و کاباره ها در فرانسه به دنبال انتقال پول ها دردنیا و کسب سودهای غیرقانونی و غیر مشروع بود. تا جایی که مریم رجوی که پیش از آن از سوی مسعود به عنوان رئیس جمهور ملی ایران انتخاب شده بود در فرانسه به اتهام پولشویی دستگیر شد… او هنوز رئیس جمهور نشده مفسد اقتصادی بود چطور توقع دارند ملت ایران به آنها اعتماد کند؟
همان طور که می بینیم سازمان مجاهدین خلق به لحاظ اقتصادی اولا به خیانت، گدایی و دزدی پرداخته و پول های حاصل از این کار را هم حتی در راه های خلاف به کار انداخته است و هیچ گاه نتوانسته است یک فرآیند اقتصادی سالم برای خود داشته باشد.
حال سوال اینجاست که اگر سازمان بر ایران مسلط شود با دستیابی به منابع مالی عظیم کشور چه خواهند کرد؟ کدام تجارت غیر قانونی را در دنیا به راه خواهند انداخت؟ آیا آنها اصلا راهکاری برای مراوده اقتصادی با دنیا خواهند داشت؟ اگر کشوری آنها را تحریم کند چه خواهند کرد؟ سرمایه های عظیم ملت ایران را به باد نخواهند داد؟ آنها اصلا از علم اقتصاد چیزی می دانند؟ اصلا توانایی اداره یک کشور را دارند؟
جواب تمام این سوالات مانند روز روشن است…اگر مجاهدین خلق توانایی چنین کارهایی را داشتند حتما برای اداره سازمان انجام می دادند.

خروج از نسخه موبایل