شکست استراتژی جمع کردن پناهجویان اروپایی توسط مریم قجر

از یک ماه قبل سران فرقه تروریستی رجوی با دستگاه تبلیغاتی شان سعی نمودند تظاهراتی را در فرانسه به راه بیندازند تا شاید قبل از کنفرانس ضد ایرانی ورشو، مریم قجر بتواند وجهه ای برای خود بخرد. اما از بخت بد روزگار هر چقدر سعی نمودند نتوانستند کاری از پیش ببرند البته جمع کردن خارجی های مقیم اروپا و دادن پول و وعده پاریس گردی هم نتوانست کاری از پیش ببرد. چیزی که بسیار حائز اهمیت بود حتی خیلی از دوستان مریم قجر هم حاضر به شرکت در این شوی مسخره نبودند و چند نفر از فرانسه و مهدی سامع بودند تا شاید این شوی مسخره را گرم کنند البته آش آنقدر شور بود که حتی مریم قجر که در فرانسه حضور داشت به خاطر کسادی بازار حاضر نشد در این برنامه حاضر شود.

البته در این باره می توان به نکته دیگری هم اشاره نمود که به رسمیت شناختن فرقه رجوی از طرف غرب می باشد تا شاید با راه اندازی این راهپیمایی خودی نشان دهد چون چند روز قبل با توجه به خرج هایی که مریم قجر در مورد لابی های آمریکایی می کند هنوز از دولت مردان آمریکایی مریم قجر را قبول ننموده و حتی حاضر نیستند به او ویزای ورود به آمریکا بدهند. چیزی که مریم قجر هر لحظه خوابش را می بیند. ولی در کمال تاسف شاهد هستیم که وزیر خارجه آمریکا در اوج فلاکت با زنی ملاقات می کند که سابقه ضد ایرانی و دشمنی اش با مردم ایران به خوبی روشن شده است این فرد کسی نیست جز معصومه علی نژاد قمی که با دریافت پول از سازمان سیاه سعی نمود آزادی های یواشکی راه اندازی کند که بعد از مدتی این طرح کثیف وی از بین رفت. البته این فرد هم از جانب خانواده خود نیز طرد شده است. حال باید سئوال نمود وزیر خارجه آمریکا و سیاست ضد ایرانی آن چقدر به پیسی خورده که محتاج زن فراری می شود که در ایران هم کسی برای او تره خورد نمی کرد و اکنون با رنگ و لعاب به او لقب فعال حقوق به اصطلاح زنان می دهند و سعی می کنند با انعکاس این خبر نشان دهند که در ضدیت با مردم ایران حاضرند با هر فرد در پیتی هم شده ملاقات کنند. اما در این میان می توان به وضعیت مریم قجر پی برد که اکنون با خودش حرف می زند که این همه من رشوه می دهم و برای لابی های آمریکایی خود هزینه می کنم، چقدر برای نیروهای نظامی آمریکا در اشرف برنامه هنری اجرا نموده و شکم شان را سیر کردم و یا چقدر رشوه به فرماندهان آنها دادم، چقدر در کار جاسوسی برای نیروهای آمریکایی در عراق فعالیت داشتم، چقدر برای آنان در ایران به کار فعالیت های جاسوسی مشغول بودم و در کنار اسرائیل قرار گرفتم تا من را به رسمیت بشناسند اما چه سود که بعد از این همه کاسه لیسی غرب باید به ملاقات فردی برود که تازه وارد کار خیانت شده است. در ادامه مریم قجر از سران غرب طلبکار می شود که من تا کجا باید به کار جاسوسی و خیانت پیش بروم. من که به تمام گذشته سازمان لگد زده و آنرا به گند کشیدم و تا جایی پیش رفتم که برای پرچم آمریکا دست زده و خوشحالی می کنم! پس من را کی باید به رسمیت بشناسید؟ بدبخت مریم قجر فکر می کرد که ارباب جدیدش او را به رسمیت خواهد شناخت. او می داند که همین لابی های غربی او را همانند دستمال کاغذی مصرف شده روزی به دور خواهند انداخت. حال هر چقدر مریم قجر می تواند پناهجویان اروپایی را به مراسم خود جمع کند تا خودی نشان دهد ولی این جواب کار خوشخدمتی به غرب نیست و ما منتظر برداشتن روسری های آنها برای خوش رقصی به غرب هستیم تا شاید این گونه برای غرب هم عزیز بشود.

راه اندازی پیاده روی پناهجویان اروپایی در فرانسه و حمل تعدادی پرچم یک نقطه مثبت دارد که حداقل تعدادی از آنان که رنگ فرانسه را ندیدند می توانند مجانی و با پرکردن شکم شان به آرزوی خود برسند. مریم قجر چقدر بدبخت است که استراتژی نزدیکی به غرب را روی این افراد سوار نموده است. باید گفت که از کنفرانس ضد ایرانی ورشو هم چیزی به شما نخواهد رسید.

هادی شبانی

خروج از نسخه موبایل