دست آورد های مریم رجوی پس از چهل سال مبارزه با جمهوری اسلامی

چهل سالگی پیروزی انقلاب ایران برای همه تحلیل گران و مفسران امور ایران و منطقه، فرصتی برای ارائه تحلیل ها و نقد ها درباره عملکرد چهل ساله حکومت ایران، بود. در این میان عملکرد مخالفان جمهوری اسلامی از جمله تشکیلات مجاهدین خلق، نیز می تواند قابل بحث باشد. به ویژه آنکه تنها چند روز پس از سالگرد چهل سالگی انقلاب، مجاهدین خلق برای کنفرانس لهستان که به زعم آن ها مقرر بود کنفرانسی ضد ایرانی باشد، تبلیغات بسیار به راه انداختند.این در حالی بود که این کنفرانس برای بسیاری از دول غربی چنان بی اهمیت بود که به غیر از اسرائیل تقریبا همه دولت های مدعو مقامات رده دوم و سوم خود را برای شرکت در کنفرانس فرستاده بودند.
به رغم پروپاگاندای عظیم دولت ترامپ و به تبع آن، مجاهدین خلق برای اجلاس ورشو، این کنفرانس آمریکایی به شکست انجامید. سران مجاهدین خلق که ظاهرا زیادی به سیاست های ضد ایرانی دولت ترامپ خوش بین هستند، حداکثر تلاش خود را کردند تا از این کنفرانس نابسامان در ورشو بهره برداری کنند اما نتیجه نشست انزوای بییشتر دولت ترامپ بود. الکس وارد از خبرگزاری وکس به نیکی بیان می کند که «این نشست که هدفش منزوی کردن ایران بود در عوض به منزوی شدن آمریکا ختم شد».
اظهار نظر وارد در چند رسانه دیگر هم تایید می شود. خبرنگار رسانه ژاپنی وای نت نیوز، در باره اجلاس لهستان می نویسد: «اجلاس ورشو برای آمریکا به مثابه تلاشی تقریبا شکست خورده بود که نتوانست در جهت حمایت از سیاست های ترامپ در خاورمیانه ائتلافی بین المللی شکل دهد.»
حتی در روزنامه اسرائیلی هاآرتض، صائب ارکات از شکست کنفرانس ورشو درباره مسائل خاورمیانه از جمله فلسطین می نویسد: «مقامات آمریکایی در تلاش بوده اند که کنفرانس ورشو را موفقیت آمیز جلوه دهند اما نتایج عینی کنفرانس بسیار دور از موفقیت است. نماینده های ترامپ، درست مثل دیگر جنبه های سیاست خارجی او در این مورد نیز اغراق کرده اند.»
به نظر می رسد که علی رغم همه هزینه هایی که مجاهدین خلق کردند تا از حاشیه این کنفرانس به نفع خود برداشت های بکنند، رویاهای سران با پایان یافتن این کنفرانس فروپاشید. به مانند همیشه، تشکیلات رجوی شرکت کننده و سخنران اجاره ای به روبروی سالن کنفرانس گسیل کرده بودند. در همان زمان گرگ کالسروم، روزنامه نگار اکونومیست در اکانت توئیتر خود نوشت: «مجاهدین خلق در ورشو گردهمایی دارد و مطابق معمول یک سوم از جمعیت غیر ایرانی هایی هستند که با اتوبوس از اسلواکی آورده شده اند و نمی توانند، شعارهایی که دست گرفته اند را بخوانند.» شهردار سابق نیویورک، رودی جیولیانی در نمایش مجاهدین سخنرانی کرد و ادعا کرد که صلح تنها زمانی به منطقه می آید که موکلان او یعنی شورای ملی مقاومت، بر ایران حکومت کنند.
بر همگان آشکار است که حمایت جیولیانی از گروهی که سابقا در فهرست گروه های تروریستی بوده و دستش به خون آمریکایی ها آلوده است، ناشی از انگیزه ای مالی است. دنیل بنجامین، کارشناس و مسئول سابق بخش ضد تروریسم وزارت امورخارجه آمریکا درباره جیولیانی به نیوزویک می گوید: «اگر مجاهدین خلق در قطب جنوب هم گردهمایی برگزار می کردند، رودی جیولیانی شرکت می کرد. به نظر می رسد که او کاملا به چک های اهدایی این گروه معتاد شده است و نمی گذارد این واقعیت که دست این گروه به خون آمریکای ها آلوده است، او را آزرده خاطر کند. او نماد یک انسان بی پرنسیپ است. »
رسوایی های مجاهدین خلق درست چند روز پس از اجلاس ورشو با انتشارگزارش اشپیگل به اوج می رسد. در این گزارش به موارد وحشتناک خشونت و نقض حقوق بشر در کمپ های مجاهدین خلق اشاره می شود. نویسنده مطلب اشپیگل، لوئیزا هومریش برای تهیه این گزارش با چندین تن از جدا شده گان از تشکیلات رجوی که در آلبانی زندگی می کنند مصاحبه کرده است. او به حمایت برخی سیاستمداران دولت ترامپ از”فرقه سیاسی” مجاهدین خلق اشاره می کند و می نویسد: « حدود دو هزار عضو آن در قرارگاهی در آلبانی زندگی می کنند که اعضای سابق می گویند پیروان را تحت شکنجه و ترور روانی قرار می دهد.»
نویسنده این گزارش حقایق هولناکی از نقض حقوق اعضا در قرارگاه های مجاهدین خلق فاش می کند و در پی آن بلافاصله از سوی شاخه تبلیغاتی مجاهدین خلق یعنی شورای به اصطلاح ملی مقاومت، متهم به مزدوری برای وزارت اطلاعت جمهوری اسلامی می شود.
پرسش اساسی که اکنون مطرح است و سران مجاهدین خلق باید پاسخگو باشند این است: چنانچه فرض بگیریم که همه شاهدان عینی و قربانیان جدا شده از مجاهدین خلق دروغ می گویند و اطلاعات جعلی که حکومت ایران به آن ها آموخته است را به روزنامه نگاران و تحلیل گران می دهند، آیا مجاهدین خلق می توانند یا می خواهند که خود گزارشی منطقی و دقیق از دست آوردهایشان در مبارزه چهل ساله با جمهوری اسلامی بدهند؟
بخشی از پاسخ روشن است. به محض سقوط صدام حسین در سال 2003 و خلع سلاح مجاهدین خلق توسط ارتش آمریکا، گشایشی در ساختار منزوی مجاهدین خلق ایجاد شد که منجر به جدا شدن بخش بزرگی از اعضا از تشکلات شد. این روند جدا شدن ها تا کنون که مجاهدین خلق در خاک آلبانی ساکن هستند کماکان ادامه دارد و همه اینها علی رغم کنترل های شدید فیزیکی و روانی در قرارگاه مجاهدین خلق صورت می گیرد.
مروری بر کارنامه چهل ساله مجاهدین خلق و حیات آن به عنوان دشمن جمهوری اسلامی، حتی یک گام رو به جلو در این مبارزه –که سازمان اداعا می کند هدفش سرنگونی جمهوری اسلامی است– را نشان نمی دهد. تنها پیشرفتی که در دهه های اخیر برای مجاهدین خلق حاصل شده است، افزایش شمار حامیان مواجب بگیری چون جیولیانی است. این افزایش البته در تقابل مطلق با کاهش همزمان تعداد مبارزان وفادار به تشکیلات بوده است.
مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل