انشقاق در مجاهدین آلبانی و ماموران آلمانی وزارت اطلاعات

همه افرادی که روزگاری در مناسبات زور و تهدید مجاهدین اسیر بودند، بخوبی می دانند که تشکیلات اصولی بر پایه جمع استوار است. بدین معنی که هر حرکتی از بالا تا پائین باید ساری و جاری شود و تا پائین ترین لایه های تشکیلات هم نفوذ کند. اگر دقت کنید اهرم های سرکوب تشکیلاتی همیشه بر شکل واحد و منسجم تاکید داشته اند. همه هم مجبور هستند که مثل پرندگان بصورت جمعی پرواز کنند. مثلا در جریان دستگیری مریم عضدانلو در فرانسه در 17 ژوئن 2003، همه دستور تشکیلاتی گرفتند که درخواست های خودسوزی بدهند و همه هم این کار را کردیم. این یک روال قدیمی، مرسوم و معمول مغزشوئی و سرکوب در فرقه رجوی است.
اما امروز چه شده که در آلبانی، نیروهای سازمان چند دسته شدند؟!
به اصل خبری که در رسانه های فرقه، منتشر شده اشاره می کنم:
“چهارشنبه, 08 اسفند 1397/ بیانیه هزار مجاهد خلق در آلبانی:
مقاله «زندانیان شورشی» اشپیگل ۱۶ فوریه، حاوی افترائاتی علیه مجاهدین و مقاومت ایران است که برگردان آلمانی دروغهای رسانه‌های وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس است. فاشیستهای حاکم بر ایران دروغهایی که خودشان نمی‌توانند بگویند به کارپردازان خارجی‌شان سفارش میدهند. ما هزار نفر از اعضای مجاهدین خلق ایران مستقر در آلبانی با تأکید بر اینکه این افترائات صرفا زمینه ساز تروریزم علیه مجاهدین بویژه در آلبانی است، مدافعان دمکراسی و مبارزان علیه تروریزم را به اعتراض علیه اشپیگل که به سطح مبتذل‌ترین ننگین‌نامه‌های رژیم ایران تنزل یافته، فرامیخوانیم.”
تا جائی که ما جداشدگان از این فرقه منحوس می دانیم، تعداد اسیران در زندان های رجوی در آلبانی، دو برابر این تعداد است! اما چرا سازمان نتوانسته اکثریت اعضای در بند را با خود در این بیانیه همراه کند؟
در یک فرار به جلو و پز رسانه ای قمپز در کردند و هم مدعی شدند:
“اینبار اشپیگل شنیع‌ترین افترائات را متوجه افرادی کرده است که هرگز آنها را ندیده و دو بار دعوت نماینده شورای ملی مقاومت در آلمان از معاون سردبیر اشپیگل برای بازدید از محل اقامت ما را (۱۴ و ۱۸ نوامبر ۲۰۱۸) بی پاسخ گذاشته است. پذیرش دعوت بازدید از ما می توانست آنها را در دروغگویی محدود کند و ماموریت ناقص بماند.”
مگر بازدید از زندان مانز آزاد است؟
پس چرا رسانه ها و خانواده ها چنین حقی ندارند؟
خانواده های اسیران آلبانی سال هاست که پشت سیم های خاردار، التماس می کنند که یک دقیقه اجازه دهید تا جگرگوشه هایمان را ملاقات کنیم. اما تنها چیزی که نثارشان شده سنگ و کلوخ و تراشه های تیز و برنده آرماتورهای فلزی بوده است.
چرا مجاهدین تحمل بیان واقعیت ها را از رسانه های آزاد ندارند. در عصر اینترنت و ارتباطات، دیگر نمی شود همه را به سکوت وادار کرد. برچسب های؛ مامورین اطلاعات، مزدوران رژیم و بریده و … دیگر جواب ندارد و کهنه شده است.
راستی چرا همه اسراء، این بیانیه کذائی را امضاء نکردند؟! شاید شما را هم آمریکا تحریم کرده و کاغذ ندارید! در عراق روی کاغذ ها و طومارهایتان هزاران امضاء به نام عراقی ها جعل می کردید! الان چه شده که از اسیران خودتان هم نمی توانید امضاء بگیرید!
بارها گفتیم و باز هم می گوئیم که، خانواده های اسرای فرقه شما، درخواست ملاقات دارند و نیتی جزء دیدار ندارند! این نماینده شورای ملی مقاومت شما، باید بجای اینکه، دنبال اجیر کردن خبرنگاران خارجی باشد، از خانواده ها دعوت کند تا آنها هم واقعیت ها را از نزدیک ببینند! اگر اشپیگل شرافتی نداشت و توسط به قول شما” رژیم ایران”، خریداری شده و به قول شما دروغ هائی که خودشان نمی توانند بگویند را از زبان چنین نشریات و خبرگزاری هائی می گویند، چرا دست رد به سینه شما زدند؟ اگر قرار بود مزدوری کنند، برایشان فرقی نمی کرد از چه کسی پول بگیرند.
شما همه رسانه هائی که واقعیت ها را بیان می کنند، را مزدور جمهوری اسلامی می نامید! این حربه را هم از رهبر فراری و مرحوم خود به خوبی فرا گرفتید، اما بدانید که با زور و اجبار، هرگز نخواهید توانست، خورشید را در پس ابرها محصور نگه دارید، آزادی حق همه اسرای رجوی است…
فرید

خروج از نسخه موبایل