نسبت فرقه‌گرایی و بنیان‌گذاران گروه مجاهدین

4خرداد ماه سالگرد اعدام حنیف نژاد، سعیدمحسن و بدیع‌زادگان سه نفر از بنیان گذاران گروه مجاهدین در سال 1351 است، سازمانی که هر چند در اواسط دهه 40 و با ایدئولوژی مذهبی فعالیت خود را آغاز کرد اما در ادامه به حدی دچار انحراف شد که در سال 1354 نه تنها مارکسیست را به عنوان ایدئولوژی غالب پذیرفت بلکه سعی کرد تا افرادی را که حاضر به پذیرش این مسئله نبودند حذف فیزیکی کند. از آن زمان تاکنون این سوالات که سازمان از چه زمانی منحرف شد؟ اگر رهبران اولیه زنده می مانند، سازمان دچار چه سرنوشتی می شد؟ این مسئله همواره مطرح بوده است و افراد مختلفی سعی کرده اند به آن ها پاسخ دهند. برخی افراد مانند رسول جعفریان تاکید می کنند که سازمان به دلیل مطالعات مارکسیستی از همان اول دچار انحراف بوده و به مرور این مسئله نمود بیشتری یافته است. برخی مانند سیدمحمدمهدی جعفری هر چند به ایراداتی که سازمان در ابتدا داشت، اشاره می کنند اما تاکید دارند که رهبران اولیه انسان های منحرفی نبودند. با توجه به مسایل ذکر شده این سوال همچنان باقی می ماند که چه نسبتی بین اقدامات سازمان و رهبران اولیه آن وجود دارد. می گویند عملکرد یک سازمان را می توان در زمان پایه ریزی آن تخمین زد. گروه مجاهدین نیز از این گزاره به دور نبوده و به خوبی می توان با بررسی مبانی نظری این سازمان در زمان ایجاد به بسیاری از ابهاماتی که پیرامون عملکرد رهبران اولیه و ثانویه آن وجود دارد، پاسخ گفت. به اذعان بسیاری از افرادی که با مجاهدین همکاری و یا تعامل داشتند، این سازمان به گونه ای پایه ریزی شده بود که بیشتر از اینکه ویژگی های یک سازمان را نشان دهد، ویژگی های یک فرقه را داشت.
«فرقه» در لغت، گروهی است که اعضای آن، مانند افراد هر انجمن و حزبی، هدف ویژه ای را دنبال می‌کنند. فرقه ها به علت عملکردهای خاص درونی و روابط و مناسبات ویژه خود از سایر گروه‌ها و سازمان ها شناخته می‌شوند. به عنوان مثال برخلاف سازمان ها و گروه ها امکان حذف و خروج از فرقه ها وجود ندارد و هر فردی که قصد جدایی از آن را دارد، محکوم به مرگ و حذف فیزیکی می شود. در همین راستا محمد محمدی از اعضای مجاهدین در خاطرات خود عنوان کرده که سازمان قبل از وقایع سال 54، حذف فیزیکی یکی از افرادی را که بریده بود در دستورکار قرار داده بوده است.
اطاعت بی چون و چرا، تصمیم گیری برای جزئی ترین مسایل خصوصی و انزوا از اجتماع یکی دیگر از مشخصات فرقه ها است. بررسی عملکرد مجاهدین نشان می دهد که آنها از همان ابتدا در جزئی ترین مسایل خصوصی افراد خود مانند زمان ازدواج و انتخاب همسر، محل زندگی و تعاملات اجتماعی دخالت می کردند. افرادی که وارد سازمان می شدند باید فقط جزواتی را که توسط کارگروه ایدئولوژی تدوین شده بود مطالعه و خواندن آثار سایر افراد و اندیشمندان برای اعضا ممنوع بود. این مسئله همراه با زندگی در خانه های تیمی باعث شد تا افراد سازمان بعد از مدت کوتاهی به دورخود حصاری کشیده و کاملا از نظر ذهنی از جامعه جدا شوند. در همین راستا بارها افراد سابق سازمان تعریف کرده اند که حنیف نژاد با ازدواج اعضا موافق نبوده است. او همچنین استقبالی از انتقادات نمی کرده و جوابگویی به شبهات را به بعد از پیروزی موکول می کرده است.
تبدیل سازمان از وسیله به هدف، اجرای برنامه های هماهنگ شده برای مجاب سازی ذهنی افراد (که بازسازی فکری یا به صورت عام تر، شست و شوی مغزی خوانده می شوند) از جمله ویژگی فرقه ها است که مجاهدین در تمامی دوران فعالیت خود این ویژگی را دارا بود. در این خصوص می توان به خاطره ای از بهرام آرام از رهبران اولیه سازمان اشاره کرد که زمانی که با یکی از اعضای سازمان در حال ساختن بمب بوده است، نماز آن فرد در حال قضا شدن بوده و بعد این فرد از آرام می پرسد، بمب را تکمیل کنم یا نماز بخوانم؟ هر چند این خاطره مربوط به دوره قبل از مارکسیست شدن سازمان است، اما به خوبی نشان می دهد که وظایف دینی در سایه دستورات سازمان معنی دار بودند. علاوه بر این اجرای برنامه های انتقاد از خود و نشان دادن اینکه تمامی ناکامی ها به دلیل فعالیت نادرست اعضا و نه تشکیلات بوده از دیگر ویژگی های سازمان برای شستشوی مغزی و بی هویت کردن افراد است که از همان ابتدا به اجرا در می آمده است.
مجاب سازی یعنی روش‌های متعدد بازسازی فکری، برای وادار کردن افراد به پیوستن، ماندن و اطاعت کردن از دیگر ویژگی های فرقه ها است. در این روش به بریدگان از فرقه توهین شده، حتی آنها شکنجه می شوند و در مواردی حذف فیزیکی نیز صورت می‌گیرد. مروری بر خاطرات اعضای سابق سازمان مجاهدین چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب نشان می دهد که همواره استراتژی سازمان در مقابل اعضای نقاد و یا شکاک بایکوت کردن و منزوی کردن بوده است. در همین راستا آن ها محمد محمدی را در زندان بایکوت کردند تا از نقادی خود دست بردارد. همین عملکرد را سازمان در زمانی که در پایگاه اشرف برای صدام خوش خدمتی می کرد نیز در پیش گرفته بود با این تفاوت که در آنجا با ایجاد زندان هایی، افراد منتقد را محبوس و حتی شکنجه نیز می کرد. سید حجت سید اسماعیلی که در پایگاه اشراف بوده روایت های زیادی از شکنجه و منزوی کردن افراد در کتاب خاطرات خود آورده است. در پایان اینکه بررسی عملکرد سازمان در زمان پایه گذاری نشان می دهد که مجاهدین از همان ابتدا ویژگی های فرقه ای پررنگی را نشان می دادند و همین مسئله درگذر زمان و تحولات مختلف پررنگ شد. از این رو می توان عنوان کرد که عملکرد فرقه ای مجاهدین بیشتر از اینکه ناشی از عملکرد افراد باشد، ریشه در پایه و شالوده آن دارد.
دکتر سیدمحسن موسوی‌زاده

خروج از نسخه موبایل