زنان در داعش و مجاهدین خلق، قربانی فرقه های مخرب

از کنار گزارش اخیر اسپوتنیک درباره زنان و مادران داعشی، نباید به سادگی گذشت و همچنین نباید این معضل را فقط مسئله داعش دانست. پیش از این هم گزارش هایی در رسانه های دیگر درباره زنان بازمانده از تروریست های داعش منتشر شده بود. برای نمونه گزارشی که گاردین در ماه فوریه درباره زنی آمریکایی به نام هدی مثنی منتشر کرد که فریب داعش را خورده بود، با مردان داعشی ازدواج کرده بود و اکنون پس از سقوط داعش، با داشتن یک فرزند در شرایط اسفناک کمپ های سوریه زندگی می کند واجازه بازگشت به خاک آمریکا را ندارد.

داستان های تلخ همسران و مادران داعشی در پی افول این گروه تروریستی هر روز بیشتر رسانه ای می شود. بیشتر این زنان از این که روزی به داعش پیوستند پشیمان هستند. مثنی تجربه زندگی اش با داعش را”بسیار دیوانه کننده” توصیف می کند. او به گاردین می گوید: «من زمانی شستشوی مغزی شدم و دوستانم (در داعش) هنوز شستشوی مغزی می شوند.»
با وجود آنکه داعش تقریبا نابود شده است، گروه های دیگری در دنیا هستند که که خطرناک ترین مادران و همسران را برای ارتکاب به هولناک ترین جنایت ها، تربیت کرده‌‌اند. در واقع ساختار فرقه ای، ویژگی مشترک همه این گروه هاست که باعث می شود وحشتناک ترین فجایع را علیه قربانی های خود مرتکب شوند. تشکیلات مجاهدین خلق یکی از این گروه ها است که پیشگام بسیج کردن نیروهای زن جهادی بوده است.
این گروه از سال های آغازین تاسیس یعنی در دهه چهل و پنجاه شمسی از مبارزان زن استفاده کرده است. اعضای مونث، به ویژه دختران جوان اولین عاملان تروریستی در شهرهای ایران بودند. پس از انقلاب 1357 و اختلاف زودهنگام مجاهدین خلق با جمهوری اسلامی، مجاهدین خلق حملات تروریستی بی شماری علیه شهروندان و سران حکومتی ایران انجام داد. شمار زیادی از این رفتار های خشونت آمیز توسط زنان عضو سازمان انجام شد. برخی از این حملات حتی انتحاری بودند. برای نمونه در روز جمعه، بیستم آذر ماه 1360، گوهر ادب آواز در حالی که 19 سال بیشتر نداشت در یک عملیات انتحاری عبد الحسین دستغیب شیرازی، امام جمعه شیراز را به قتل رساند. کشتاری که به باور ایران اینترلینک در آن «یک اسلحه انسانی زنده» برای کشتار انسانی دیگر به کار رفت. دختر جوان که وانمود می کرد باردار است به نیرو های امنیت گفت که می خواهد شخصا به امام جمعه نامه ای بدهد در حالی که زیر لباس بمب دست ساخته قدرتمندی به خود بسته بود.
زهرا نوربخش نوعی دیگر از قربانیان خشونت مجاهدین خلق است. او نیز که بارها در مجامع بین المللی و مستندهای تلویزیونی حاضر شده است و علیه مجاهدین خلق دادخواهی کرده است، تروریست های زن را به یاد می آورد. او داستان زخمی شدن خودش و کشته شدن خواهرش در حمله عوامل مجاهدین خلق به اتوبوس شهرداری در شیراز چنین تعریف می کند: «ما در اتوبوس بودیم و خیلی شلوغ بود. چهار زن سوار اتوبوس شدند که بمب دستی همراهشان بود. آن ها بمب ها را وسط اتوبوس انداختند. اتوبوس آتش گرفت، وقتی اتوبوس آتش گرفت ما در وسط آن بودیم و همه به سمت در ها دویدند که خارج شوند. من و خواهرم در وسط اتوبوس گرفتار شعله های آتش شده بودیم. خواهرم کاملا سوخت و فوت شد. و من مجروح شدم. مرا به بیمارستان بردند. سوختگی های بدی روی سرم، دستهایم و صورتم داشتم.»

لیلا نوربخش که در حادثه تروریستی به آتش کشیدن یک اتوبوس مسافربری در شیراز توسط تروریست های مجاهدین خلق زنده سوخت.

مرجان ملک برای مهاجرت به هلند رفته بود و در آن جا در پی پناهندگی بود که عوامل مجاهدین او را فریب دادن و به استخدام خود درآوردند. جودیت نورینک روزنامه نگار هلندی در کتاب «شهیدان گمراه» درباره مرجان می نویسد:«او از یک شخص غیر سیاسی به سرباز رجوی تغییر یافت. برای حمله به یک سربازخانه ارتش به تهران رفت اما دستگیر شد.» مرجان ملک پس از دستگیری و طی کردن روندی، فرقه زدایی شد و نهایتا یکی از بنیانگذاران انجمن نجات شد.
زنان جهادی معمولا زندگی سختی را در درون گروهشان می گذرانند. چنانچه هدی مثنی به گاردین می گوید تجربه اش در داعش واقعا او را دچار زخم های روحی و روانی کرده است. علی رغم آنکه این زنان در ظاهر مبارزانی پرافتخار و مغرور به نظر می رسند، خودشان قربانی سو استفاده های هولناک هستند.
در نوامبر 2018، گاردین گزارشی مفصل درباره مجاهدین خلق منتشر کرد و در آن به موارد نقض حقوق بشری که در فرقه رجوی رخ می دهد پرداخت. نویسنده مطلب آرون مرات از خانم بتول سلطانی نام برد که برای اولین بار از سواستفاده های مسعود رجوی از زنان مجاهد خلق، پرده برداشت. مرات می نویسد: « وقتی اخیرا با هم صحبت کردیم، سلطانی مریم رجوی را متهم کرد به اینکه سال ها برای سو استفاده از زنان عضو، به مسعود رجوی کمک می کرده است. مسعود رجوی فکر می کرد که تنها پاشنه آشیل زنان جنس مخالف است. او می گفت که تنها دلیلی که ممکن است به خاطر ان زنی مرا رها کند، یک مرد است. پس من همه قلب شما را می خواهم.» سلطانی یکی از سه زنی بود که در سال 2014 درباره سواستفاده های جنسی مسعود رجوی از زنان فرقه اش شهادت دادند.

البته که شهادت های بتول سلطانی به اندازه داستان های جهاد نکاح زنان داعشی در رسانه ها بازتاب نداشته است اما قطعا هنوز داستان های ناگفته زیادی درباره زنان عضو تشکیلات مجاهدین خلق وجود دارد. با سقوط داعش زنان قربانی این گروه این روزها بیشتر در رسانه ها دیده می شوند و به مصائب آن ها پرداخته می شود اما زنان عضو مجاهدین خلق کماکان قربانی سلسله مراتب خوفناک فرقه رجوی هستند. آن ها در کمپ اشرف سه در آلبانی، منزوی از دنیا، تحت شستشوی مغزی روزانه هستند و آموزش رفتار های خشونت آمیز می بینند که در مواقع لزوم وارد عمل شوند.
به یاد بیاورید زمانی که در ژوئن 2003، مریم رجوی در فرانسه دستگیر شد دو تن از همین زنان یعنی صدیقه مجاوری و ندا حسنی خود را به آتش کشیدند تا به پلیس فرانسه برای دستگیری رهبرشان اعتراض کنند. پیش گیری از تکرار چنین حوادث وحشتناکی ضرورت بسیار دارد.
مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل