نگاهی به پیام شماره ۱۲ مسعود رجوی

با سلام خدمت دوستان عزیز و ارجمند ، و با آرزوی ایامی خوش برای شما.
نمیدانم آیا فیلم منتشر شده از مسعود رجوی تحت عنوان پیام شماره 12 را که مربوط به 19 فروردین امسال است را دیده اید یا نه؟!
البته اگر ندیدید ناراحت و نگران نباشید که چیز زیاد مهمی را از دست داده اید! نه ، مثل همیشه یک سری لاطائلات و محمل بافی های توخالی بود که جناب مسعود خان بر حسب معمول نشخوار کرده و تلاش کرده است به خورد نیروهای فریب خورده و هواداران ناآگاه بدهد و بعد تمام می شود و نوبت سناریوهای بعدی وی میرسد.
گذشته از گوینده متن پیام که بسیار جوگیرانه مهملات رجوی را با آب و تاب می خواند، متن پیام بسیار سطحی و خنده دار مسعود رجوی می باشدکه توجه انسان را به خود جلب می کند که چگونه با این تحلیل های آبکی همچنان قصد فریب اعضای نگون بخت درون سازمان را دارد. چرا که چنین جملاتی به هیچ عنوان نمی توانند مخاطبی جز اعضای بی خبر از همه جای درون فرقه را جذب کنند!
ابتدای داستان که حدود بیست دقیقه ای به مسائل سیل ایران می پردازد ، گویی هیچ کس از این مسائل خبر ندارد و ناگهان مسعود رجوی از گرد راه میرسد و شروع به افشاگری کرده و فیلم هایی را نشان میدهد که کسی ندیده است ، غافل از این که همین فیلم ها را از تلویزیون های ایران گرفته و به عنوان اسناد تکان دهنده و فاجعه انسانی نشان میدهد.
( البته تعداد قابل توجهی از دیدن این فیلم ها عاجز و بی خبر هستند و آن اعضای از همه جا بی خبر سازمان مجاهدین می باشند که در تشکیلات رجوی به گروگان گرفته شده اند و تنها کانال خبری آنها برنامه هایی است که توسط سیمای مسخره به اصطلاح آزادی، پخش میشود ).
بیست دقیقه بعد از مهمل بافی های سیل به اصل داستان می پردازد که مد نظرش است و سوزش خودش را برملا میکند از اینکه چرا جنگ بین ایران و آمریکا در نگرفت! حتی تعجب و اعتراف از اینکه آقای خامنه ای صراحتا درسخنرانیش رو به جمعیت حاضر میگوید که مذاکره نخواهد کرد و جنگ هم نخواهد شد! و رجوی دلخور از آمریکا که چرا با شنیدن حرفهای سران جمهوری اسلامی جنگ را شروع نمی کند ؟!
یعنی بر طبل جنگ کوبیدن در ذات بد این بشر نهفته است ، همه مسائل را میخواهد با جنگ و جنگ طلبی و کشتار انسان ها حل کند. اما نکته قابل توجه اینجاست که مستمر مسعود رجوی تلاش میکند که همین حس جنگ طلبی را به سران جمهوری اسلامی نسبت دهد که گویا این سران حکومت هستند که قصد جنگ با کشورهای منطقه و دنیا را دارند و برنامه های اتمی را تمام و کمال تعطیل نمی کنند و درب های کل کشور را به روی آمریکائیها باز نمی کنند تا بلایی که سر مردم عراق آوردند را سر مردم ایران بیاورند! ( دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را ؟! ).
در قسمتی از افاضات جناب رجوی میرسیم به سوزش های جگر سوز از دست رفتن عراق. این که چرا نتوانست در عراق بماند و به جنگ افروزیهایش ادامه بدهد و مردم عراق و ایران را به جان هم بیندازد و تفرقه ایجاد نماید و خونریزی براه بیندازد ، چون در فکرش بود و به صدام حسین هم خرده میگرفت که راه نجات تو از اینطرف بود ( از سمت ایران )!
تمام تلاش رجوی در طی این سالیان در عراق این بود که به یک نحوی از انحاء مردم عراق و قومیت های آن، باعث تجزیه عراق شده و آنها را در مقابل یکدیگر قرار دهد ، دقیقا همان سیاست کثیفی که مردم ایران را در مقابل یکدیگر قرار داده بودند و باعث خون ریزیهای زیادی در دهه شصت شدند که هنوز در تاریخ هست و فراموش نشده است.

نکته دیگر سوءاستفاده مسعود رجوی از آیات قرانی می باشد و تفسیر به رأی آیات که البته عادت همیشگی این رهبر فرقه می باشد. کسانی که تجربه زندگی در مناسبات فرقه ی مجاهدین خلق را داشته باشند کاملاً به این امر واقف هستند که مسعود رجوی چگونه برای برحق جلوه دادن خودش و قدرت طلبی هایش از آیات قران سوءاستفاده کرده است و آنها را دست آویزی برای مغزشویی اسیران دربند فرقه اش کرد ه است. و این در حالیست که اعضا را از خواندن قران منع می کند.
وقتی این شخص از آزادی حرف میزند اندازه اپسیلونی به آن اعتقاد ندارد. چنان فضای دیکتاتوری در درون فرقه راه انداخته است که همه باید جاسوسی همدیگر را بکنند و هر چه هست فقط برای نقطه رهبری سازمان است! انسانها مثل ربات هستند و حق انتخاب آزادانه را ندارند ، دقیقا مثل ربات!
خانواده ها حق دیدار با فرزندانشان را ندارند ، فرزندان حق تماس با خانواده ها را ندارند ، کسی نمی تواند برای خودش تصمیم بگیرد که چه بکند و چه نکند! بعد از این همه محدودیتها رجوی می آید و نسخه آزادی خواهی برای مردم ایران می پیچد! خب سوال مقدم از این مرده زنده بگور که هر ازگاهی در داخل قبر است و هر از گاهی بیرون قبر این که جنابعالی که لالایی بلدی چرا خوابت نمی برد ؟ تو که مدعی رهبری جنبشی هستی که عنوان آزادی را یدک می کشد چرا مانع دیدار خانواده ها با عزیزانشان میشوی؟ چرا اعضای سازمان را آزاد نمی گذاری تا خودشان آزادانه و آگاهانه انتخاب نمایند ؟ چرا جداشدگان را در گیره قرار میدهی و زندگی را برایشان تنگ میکنی؟ چرا شیادانه باعث توقف حمایت کمیساریا از جداشدگان در آلبانی شدی ؟ واقعا تو به آزادی اعتقاد داری ؟ من بقیه را نمیدانم ولی با گوشت و پوست و استخوان ایمان دارم و اعتقاد دارم که اندازه سر سوزن تو به آزادی اعتقاد نداری ، ایمان نداری و هر چه هست حرص به قدرت رسیدن در تو موج میزند.
در جایی از این کلیپ مسخره ، 19 فروردین سال 90 و گرامیداشت آن سخن گفته است! میخواهم بگویم جناب رجوی اگر خیره سری های جنابعالی در طی این سالیان نبود ، الان آن تعدادی که در اشرف کشته شدند زنده مانده بودند ، ولی خیره سریهای تو حرام لقمه باعث کشته شدنشان گردید.
تو در 19 فروردین چکار کردی؟ جناب رجوی خیلی راحت نشست در عمق سنگر زیرزمینی و بتونی و خطاب به نیروها گفت که بروید جلو و اشرف را به دشمن ندهید ( چو اشرف نباشد تن من مباد ! ).
معلوم نبود که در 19 فروردین مسئولیت خود رجوی در این بین چه بود ؟! به هر حال در این پیام خواست که داستان مسخره اش خالی از عریضه نباشد و گذری هم به صحرای کربلا زد!
خدمت خوانندگان عزیز عرض کنم که سیاست از کاه کوه ساختن و یا وارونه جلوه دادن حقایق و وارونه گویی و هذیان بافی و پرداختن به مهملات و یاوه گویی های بی سر و ته از شگردهای سازمان مجاهدین بطور عام و از شگردهای خود شخص مسعود رجوی بطور خاص است!
همگی میدانیم که سیل و طوفان و زلزله و بلایای طبیعی دست انسانها نیست و ناگهان در طبیعت بوقوع می پیوندد و خسارتهای جبران ناپذیری بوجود می آورد که عمدتا جبران ناپذیر هستند و دیگر جانهای رفته را نمی شود برگرداند و یا خانه هایی که زیر گل و لای رفته اند را بیرون کشید و از نو در آنها مستقر شد. همه جای دنیا بوده و هست و خواهد بود. آمریکا و اروپا و کانادا و استرالیا و آفریقا و آسیا هم نمی شناسد. ولی چرا مسعود رجوی تلاش کرده است که از این وانفسا و از آب گل آلود ماهی بگیرد ؟ مثلا قرار دادن پیام رجوی در صفحه اول سایت فرقه رجوی ، آن هم بعد از نزدیک به چهارماه از وقوع سیلابها از چه اهمیتی ناشی می شود ؟! به نظر شما چیز عجیبی نیست ؟
اما دلیل این داستان سراییهای مسعود رجوی اینجاست که خواست با بهانه سیل و مهمل بافی های در این رابطه علت کنسل شدن تجمع ویلپنت را ماست مالی کند و آنرا طوری وانمود نماید که گویا از قصد خود رجوی تصمیم گرفته است تا تجمع ویلپنت برگذار نگردد و به جای آن تظاهرات هواداران سازمان در کشورهای مختلف اجرا گردد!
رجوی چنین می گوید که :
” در هماهنگی با مردم ایران ، هواداران در کشورهای اروپایی تظاهرات برگذار نمایند و سیل خروشان براه بیندازند!”
هر کس این را بشنود احساس میکند که گویا هرروز در ایران تظاهرات مردمی و ضد دولتی برگزار میشود و الان باید ایرانی های مقیم خارج قیام کنند و تظاهرات براه بیندازند. فارغ از اینکه دو عامل اصلی باعث شد که تجمعات ویلپنت برگزار نگردد :
اول اینکه دولت فرانسه اجازه برگزاری جلسه را نداد و فرقه در تنگنا سیاسی در عرصه بین المللی قرار گرفت و دوم اینکه فرقه تلاش میکرد تا نیروها را به خارج از کمپ نبرد زیرا همواره تهدید جدا شدن و فرار نیروها وجود دارد ، لذا خدا خواسته ، نیروها را کماکان در قفس نگه داشت و مانع استنشاق هوای تازه توسط اسرای به گروگان گرفته شده گشت! قبول دارید تناقض عجیبی است ؟ بله من هم فکر میکنم که تناقض خیلی خیلی عجیبی است ، ولی از نظر من در فرقه از همین شکاف تلاش میکنند که بهره ببرند. در فرقه همواره تلاش میگردد که نشان بدهند که مظلوم واقع میشوند و آن کسی که به او ظلم شده است فقط و فقط مسعود رجوی است و لاغیر!!!!

بخشعلی علیزاده

خروج از نسخه موبایل