پس خود سازی ها، خودسرانه نبوده و اوامر رجوی اجرا میشده!

وبسایت های رجوی طی نوشته ای منتسب به هادی محسنی گفته اند:
” یکی از جنایت بارترین این توطئه ها در ۱۷ ژوئن سال ۲۰۰۳ در پاریس بود که منجر به دستگیری رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی و … گردید. جواب این توطئه نابود کننده باز هم هزار خیابان با شعله‌های فروزان و فراوان و در رأسشان شهدای والامقام ندا حسنی و صدیقه مجاوری بود که منجر به شکست کامل این توطئه بزرگ و همدستی ارتجاع ولایت‌فقیه و مماشاتگران استعماری گردید”.
پس ادعای دیگران ازجمله جدا شدگان از سازمان رجوی که اصرار داشتند که این کار طی دستور تشکیلاتی موکد انجام شده وقرار بود که بقیه هم بتدریج دست به خود سوزی زده ودولت فرانسه را برای محاکمه ومجازات مریم درتنگنا قرار دهند، درست بوده و مسئولین باند رجوی ، درآن موقع دروغ میگفتند که افراد مزبور قربانی احساسات وخودسری شدند و مریم ومسعود موافقتی با این کارها نداشت!!
آیا باصحه گذاشتن براین جنایات هولناک ، بازهم قرار است کسان دیگری هم قربانی شوند؟!
کی وکجا؟
آقای محسنی درتعریف وتمجید از باند رجوی و تظاهرات آبکی اش در بعضی از شهرهای اروپا و آمریکا مینویسد :
” اذعان به این سازمانیافتگی، تمامی واقعیت استراتژی براندازانه مقاومت است. چرا که وجود این سازمانیافتگی قدرتمند درواقع جبران آن” حلقه مفقوده” جنبشهای تاریخ مبارزاتی ایران زمین است که اکنون توسط کانونهای شورشی در داخل و فتح خیابانها در داخل و خارج ایران ادامه می‌یابد. چه زیباست این پیوند مبارک فتح هزار خیابان داخل و خارج ایران”.
اگرراست گفته باشید ، معلوم است که ازتاریخ معاصر ایران اطلاعی ندارید وگرنه وجود انجمن های سری درانقلاب مشروطیت را – که انجمن غیبی تبریز پیچیده ترین وسازمان یافته ترین آنها بود – میشناختید ودرجریان قتل اتابک ومخصوصا مقاومت ستودنی مردم درمحاصره ی 11 ماهه ی تبریز که توسط این انجمن ها رهبری میشد، قرار میگرفتید!!
رمان” تبریز مه آلود” را بخوانید تا ببینید سیاسیون آن زمان درچه عمقی ازتشکیلات سازی بسر میبردند. چگونه مبارزات مردم را سازماندهی میکردند وحتی چطور به کنسولگری آمریکا راه یافته واطلاعات بسیار مهمی را بدست آورده وبه زخم جنبش میزدند.
ببینید چه پدری از خوانین مستبد، مرتجع وضد مشروطه درمیآوردند!
بعد ازانجام این توصیه ها ، کلاه خود را قاضی نموده ودرمقام مقایسه آن رخت بربستگان با تشکیلات مافیایی وضد مردمی خود، به کارهای خودتان بخندید!
لازم نیست که سن زیادی داشته باشید تا میزان سازمان یافتگی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم خارج کشور وقدرت بالای آنرا درتظاهرات برعلیه سفر آخر شاه به آمریکا و …درک کنید!
تظاهرات بزرگی که تا چند قدمی شاه پیشروی کرده واو را به گریه انداخت!
اینها درحالی است که درباره ی تشکل مساجد و تکایا در سال های 57-56 حرفی نمیزنم تا متهم به مزدوری وتروریزم نگردم!
بدین ترتیب ، معلوم میشود که این بچه مرشد رجوی به چرخش درآمدن پارچه های رنگین و جاروجنجال های پیرامون آنرا با سازمان یافتگی واقعی – که نمونه های ایرانی اش را برشمردم – یکی میداند وچقدر ازمرحله پرت است!
همچنین :
” همزمان با تظاهرات قدرتمند در بروکسل، فتح خیابان‌های تهران با بازنشستگان سراسر کشور و دیگر تظاهراتها در داخل، این پیوند در شرایط نوین، رقم زده شد”.
این بازنشستگان در کشور خود ودرکنار دوایر مربوطه جمع شده و مشکلات صنفی ومعیشتی خود را مطرح کردند.
آیا آنها را که درکشور خودمانده ، کارکرده وبه سال های آخر عمر خود رسیده اند ، باخود که فرنگستانی شده وگاه وبیگاهی صدای عو عو درمیآورید ودشمنان همین بازنشستگان سفت ومحکم نشسته در وطن را به وجد میآورید، با خود یکسان میپندارید؟!
آیا این مقایسه عادلانه است ؟!
وحید

خروج از نسخه موبایل