انفجار 7 تیر خودزنی فرقه رجوی یا بی آیندگی نظام ایران

انفجار 7 تیرماه سال 60 بدستور مسعود رجوی سرآغاز از بین بردن اخرین فرصت زندگی وهمزیستی مسالمت آمیز و فضای دمکراتیک درجامعه ایران بعد از انقلاب ضدسلطنتی بود که از طرف رجوی بمثابه از بین بردن راس نظام وبی اینده کردن آن بود.
سازمان مجاهدین تحت رهبری رجوی که بدلیل سیاست های انارشیستی و عدم درک درست و تحلیل مشخص از اوضاع، درجریان تمامی انتخابات بعداز انقلاب که بزعم خود مسعود رجوی دریک فضای نیمه دمکراتیک انجام شده بود بسختی شکست خورده بود وهیچ یک از کاندیداهایش نتوانسته بودند از صندوق بیرون بیایند. از سال 60 با سازماندهی نظامی میلیشا و اموزش ترور و تخریب عملا تلاش نمود با سواستفاده از تجاوز نظامی عراق به ایران و خودبزرگ بینی محض با دست زدن به انفجار و ترور فضا را بسمت مرحله ای که رجوی ان را پایان مشروعیت نظام ومرحله سرنگونی کوتاه مدت می نامید، سوق دهد.
اوج این خشونت درانفجار حزب جمهوری اسلامی و کشته شدن ایت الله دکتربهشتی و بیش از 90 نفر از مسئولین و رهبران نظام ایران بود. رجوی این حادثه هولناک را به انفجار خشم خلق تشبیه نمود وچنین نتیجه گیری کرد که با این انفجار رژیم بی اینده شده وبعداز 6ماه سرنگون خواهد شد. رجوی تحلیل کرد وانتظار داشت بعداز این انفجار طلسم اختناق شکسته شده وتوده های میلیونی به خیابانها بریزند ولی وقتی نتیجه عکس گرفت وخبری از حضور مردم درصحنه نشد و از طرف دیگر این انفجار هولناک با موجی از تنفر ومحکومیت از طرف مردم و حتی کشورهای منطقه ای واروپایی مواجه شد رجوی تصمیم به عقب نشینی گرفت وتلویحا نقش سازمانش دراین جنایت را منکر شد. اگر چه هیچگاه آن را محکوم نکرد ودرنشست های داخلی ودرون سازمانی از ان بعنوان یک عملیات قهرمانانه نام می برد و محمدرضا کلاهی عامل نفوذی خود درحزب جمهوری اسلامی و نفراجرایی این جنایت را قهرمان نامید.
از فردای انفجار حزب تمامی سازمانها وحتی مخالفین دولت ایران این اقدام را محکوم کردند وحتی درشورای دست ساز رجوی موسوم به شورای ملی مقاومت تعدادی از این اعضا سرفصل شروع مبارزه قهرامیز مسلحانه را 7تیر اعلام کردند. بطوریکه این موضع گیری انها خشم رجوی را که متحدینش اورا عامل اصلی بروز خشونت درجامعه معرفی می کردند برانگیخت.
اکنون نزدیک به 38 سال از وقوع این عملیات تروریستی می گذرد. عملیاتی که طبق تحلیل رجوی قرار بود به بی آیندگی دولت ایران و پروسه سرنگونی 6ماهه ختم گردد. رجوی وسازمانش یکسال بعد تمامی رویاهایشان نقش براب وسازمانش در داخل متلاشی وخودش به فرانسه وسپس عراق گریخت ودران جاهم باتکرار جاه طلبی ها وعملیات خشونت امیز بعدی اش دربن بست مرگبار ولاعلاج گرفتار امد وسالیان بعد باقی مانده این لاشه متعفن با کمک ولابی گری امریکا وشیوخ سعودی به البانی پرتاب شد واینک درقاموس انسان های فرتوت وبیمار وگرفتار ودرحسرت گذران عمر وجوانی درانتظار سرنوشت نکبت بار طی طریق می کنند. اعضایی که بعد از سالیان خیانت رجوی به خود امده اند از این تشکیلات جدا میشوند تا سرنوشت و اینده جدیدی بدون رجوی را برای خود رقم بزنند ومسولین فسیل شده وبی اینده با خاطراتی تلخ از یک رهبرمجهول الهویه درانتظار تقدیر و رقم خوردن سرنوشت سیاه خود می باشند.
اکرامی

خروج از نسخه موبایل