حضور شیراحمد روز رخ در دفتر انجمن نجات

سران فرقه رجوی در زمان جنگ تحمیلی با توجه به شکنجه های فراوانی که اسرای کشورمان توسط بعثی ها میدیدند و اذیت می شدند ، به سراغ آنها رفته و با وعده های گوناگون مانند آزادی و برگشت به خانواده ، این نگون بخت ها را گرفتار خود مینمودند و با ترفند هایی که بکار میبردند آنها را به عضویت سازمان تروریستی خود در می آوردند که یکی از این نمونه ها آقای شیراحمد روز رخ می باشد. متاسفانه ایشان 27 سال از عمر خود را در فرقه ای که اصلا بویی از انسانیت و آزادی نبرده به بیهودگی سپری نموده بود و بقول خودش آنقدر در فرقه رجوی کار میکشند و آنچنان روی ذهن برنامه ریزی می کنند که دیگر فرصت فکر کردن را هم نداری و بهمین سبک سران فرقه رجوی براحتی عناصر خود را که از دنیای بیرون هیچ خبری ندارند در اسارت خود نگه می دارند.

از آقای روز رخ که مدتی در مشهد اقامت داشت و در آنجا ازدواج نموده و بدنبال زندگی خودش بود ، در مورد وضعیت کنونی او سئوال نمودم که گفت مدتی است که به شهر آزادشهر نقل مکان نموده ام و زمینی را که از پدرم به من ارث رسیده بود را از برادرانم تحویل گرفتم و الان بدنبال کاشت شالی میباشم و انشالله با آبی که امسال داریم امید زیادی به محصول خوب دارم.
به آقای روز رخ که خواستار دانستن وضعیت فرقه رجوی بود توضیحات مختصری در مورد موقعیت مکانی و جابجایی آن ها دادم که او گفت:”سازمان هیچ وقت با آزادی فردی موافق نبوده و هیچگاه هم اجازه نخواهد داد که کسی به فکر خانواده و زندگی باشد و همان موقع هم که من در اشرف بودم یادم می اید که نام فردی عشق علی بود و چون کلمه عشق یاد آور خانواده و زندگی برای فرد و تمام عناصر فرقه بود ، اسم مستعاری با نام نصرت به او دادند و اسم او را بدلیل ترس و واهمه از روی وی برداشتند.
او ادامه میدهد که من نیز بعد از آنکه دروغ های آنها را به عینه لمس نمودم تصمیم به جدایی گرفتم و به سه نفر از دوستانم که خیلی صمیمی بودیم در مورد تصمیم خودم گفتم و آنها نیز قبول کردند که سران فرقه تنها برای خودشان ما را به اسارت نگه داشته اند و درست بعد از آنکه من از سازمان جدا شدم یادم می اید که آنها نیز جدا شدند و این خود بیانگر اسارت ذهنی و فیزیکی در فرقه رجوی میباشد که تمامی عناصر گرفتار آن هستند.
وی با ناراحتی از عمری که به بیهودگی در سازمانی که هیچ محبوبیتی در داخل کشور نداشته و مردم به دیده انزجار به آن نگاه میکنند، گذشته! توضیح می دهد که من در طول همه سالهایی که در داخل سازمان بودم تحت شستشوهای شدید روانی بودم و همیشه فکر میکردم مردم از فرقه رجوی حمایت مینمایند ولی در عمل دیدم که تمامی آنها فقط شعارهای توخالی بود که سران فرقه رجوی در داخل سازمان آن را برنامه ریزی می نمودند تا ذهن ما را نسبت به داخل کشور و بخصوص خانواده مسموم نمایند.
آقای روزرخ در مورد افراد مسنی که پشت کامیپوتر نشسته و بازیهای سیاسی و بیشرمانه سران سازمان را در فضای مجازی پیاده مینمایند که چند روز پیش در اخبار نیز از ان صحبت شده بود. گفت که سران فرقه رجوی در داخل اشرف نیز چنین برنامه ای داشتند و چون بعد از جنگ عراق با امریکاییها به خارج از اشرف دسترسی نداشتند ، لکن از طریق فضای مجازی برای خودشان از عراقیها هوادار تشکیل میدادند و با جعل نمودن نام اشخاص آن را در غالب بیانیه به ارگانهای بین المللی میفرستادند تا نشان دهند که مردم عراق و بخصوص کشورمان از آنها حمایت مینمایند و این در حالی بود که روح عراقیها و هموطنانمان از این موضوع خبر نداشت. او ادامه میدهد که حتی خود او نیز در این برنامه ها حضور داشته و این برای همه عناصر اجبار بود که بطور شیفتی در این برنامه ها شرکت داشته باشند. البته بیشتر افراد برای چرت زدن در پشت کامپیوتر به انجا میرفتند.او می گوید پایه و اساس سازمان به اصطلاح مجاهدین بر اساس دروغ و خیانت می باشد و مطمئن باشید که عمر آنها به سر آمده و الان نیز به دست و پا زدن در منجلابی که در آن گرفتار شده اند مشغول میباشند که انشالله بزودی متلاشی خواهد شد.
از آقای روزرخ که زندگی نوینی آغاز نموده و بطور جد به کشاورزی مشغول میباشد تشکر نمودم و برای وی آرزوی موفقیت نمودم.

خروج از نسخه موبایل