سناریویی خونین به قلم مجاهدین خلق

پرده اول:
تاریخ 10 شهریور ماه 1392
اعضای سامان توسط دولت عراق از اشرف اخراج شده و به لیبرتی منتقل شده اند. تنها 100 نفر در اشرف باقی مانده اند. درمیان آنها نام افرادی همچون گیتی گیوه چیان، ژیلا طلوع و زهره قائمی دیده می شود. سازمان به زهره قائمی به عنوان فرمانده عملیات ترور شهید صیاد شیرازی افتخار می کند. این افراد در ساختمان 49 مقر فرماندهی مستقر هستند. ساعت 5 صبح گروهی مسلح با لباس و تجهیزات نظامی عراقی به قرارگاه وارد می شوند. طولی نمی کشد که تیراندازی و درگیری آغاز می شود. 50 نفر از اعضای سازمان در این درگیری ها کشته می شوند. در میان کشته شدگان نام زهره قائمی، ژیلا طلوع و گیتی گیوه چیان دیده می شود.
پرده دوم:
تاریخ 10 شهریور ماه 1392
ساعتی از درگیری نگذشته است. جنازه ها هنوز بر روی زمین هستند.خون های کشته شدگان هنوز کاملا خشک نشده است. نماینده ای از سازمان ملل وارد قرارگاه می شود و شروع به تهیه گزارش و تصویر برداری از جنازه ها می کند. دستگاه تبلیغاتی مجاهدین شروع به فعالیت کرده است. تصاویر ویدئویی این اتفاق پخش می شود. عجیب است تمام لحظات ثبت شده اند. رفت و آمدهای روزهای قبل، لحظه ورود مهاجمین، لحظه اثابت گلوله به بعضی افراد، تصاویری از صحنه درگیری، تصاویری از جنازه ها و …..
آیا کسی از این اتفاق خبر داشت؟ چرا همه چیز برای یک کار تبلیغاتی هماهنگ شده است؟
پرده سوم:
سازمان به لحاظ سیاسی و پس از اخراج از اشرف و انتقال به لیبرتی به شدت به مظلوم نمایی، جلب حمایت بین المللی و ایجاد فضای تبلیغاتی علیه دولت عراق نیاز دارد!
تحلیلی تاریخی بر مبنای شواهد و نمونه ها:
اساسا در سازمان هدف وسیله را توجیه می کند. اصلی ترین هدف قدرت است. سران سازمان در راستای قدرت طلبی خود حتی حاضر به پا گذاشتن بر روی خون دوستان و وابستگان خود نیز هستند. نمونه های این ادعا در تاریخچه فعالیت سازمان فراوان به چشم می خورد. جان انسان ها در سازمان کم ارزش ترین چیزهاست.
جمع بندی و نتیجه گیری:
این مهم بر عهده خود مخاطبان فهیم است.

خروج از نسخه موبایل