مجاهدین در لبه پرتگاه سقوط

اخراج جان بولتن ، سقوط دیوار ظلم بر سر ظالم است

مجاهدین که همواره بند نافشان با همدستی با ظالمان و جنایتکاران آمریکایی – اسرائیلی بسته شده بار دیگر در پرتگاه سقوط قرار گرفتند و بی یار و یاور شدند.
اخراج جان بولتن ، شرور ضد ایرانی، زبان و قلم به مزد که سالیان برای کینه توزی و ضدیت هیستریک با ملت شریف ایران و نظام جمهوری اسلامی باج کف کردن دهان خود را از مجاهدین میگرفت، شکست مفتضحانه دیگری را در کارنامه ننگین مجاهدین رقم زد.
خبر برکناری جان بولتن مرا به یاد خاطره ای انداخت که در زمان دستگیری عبدالله اوج الان و انتقال وی به زندان ایمرالی در ترکیه ، هواداران وی در زمانی کمتر از 2 الی 3 روز در آلمان تظاهرات صد هزار نفره برپا نمودند و در آن تجمع و تظاهرات”شوان پرور” خواننده سرشناس کرد با اجرای بسیار پرشور و هیجان در وصف رهبر دستگیر شده اش تمام حضار را به وجد آورد و صحنه هایی از عشق به یک رهبر را به نمایش گذاشتند.
انعکاس ان نمایش و تجمع در داخل مجاهدین اما.
مریم رجوی در قرارگاه سابق موسوم به قرارگاه اشرف نشستی برپا نمود که بنوعی به بررسی و تحلیل این موضوع بپردازد و البته این سرنوشت را در آن زمان برای خود و شخص مسعود دور از انتظار نمیدیدند و میخواستند تاثیرات این دستگیری اوج آلان بر وضعیت خودشان و احتمال حوادث مشابه برای خودشان را بررسی نمایند.
پرداختن به جزئیات نشست و آنچه که گذشت در حوصله این مطلب نمیگنجد اما نکته قابل توجه که جادارد بنا به اعترافات مریم قجر عضدانلو به آن بپردازیم این است که در ادامه از نظرتان میگذرد.
در شروع نشست برگزیده ای از فیلم تظاهرات اعتراضی هواداران اوج آلان در آلمان و اجرای حماسی شوان پرور در سالن قرارگاه اشرف پخش شد و فضای سالن را در برگرفت همه نیروها مبهوت از حادثه دستگیری اوج آلان از یک طرف و چشم گیر بودن این تجمع از طرف دیگر مردد مانده بودند تا مریم زبان گشود.
مریم با حسرت خطاب به نیروهایش اظهار داشت اگر مسعود هم اینقدر نیرو داشت و فردی مانند شوان پرور داشت اینگونه عاشقانه برایش می سرود میتوانستیم بر رژیم پیروز بشویم. اینها” اکراد” ترکیه ای در خلال 2 الی 3 روز توانستند صدهزار نفر در آلمان بسیج کنند اما ما شش ماه تلاش میکنیم و پول خرج میکنیم تا با نیروهای مختلف بتوانیم در یک کشور اروپایی تظاهرات چند هزار نفره برگزار کنیم.
این است تفاوت ما و پ. ک. ک .
شما به جوش و خروش این خواننده کرد نگاه کنید و عشق را در وجودش میبینید اما آیا مجاهدین یک نفر این شکلی دارند ؟
ما تمام تکیه مان به شخصیت های آمریکایی و اروپایی است چون از داشتن چنین نیرو هایی محروم هستیم.
این تنها بخش کوچکی از اعتراف هایی بود که مریم میتوانست در آن جمع بازگو نماید.
بنابراین مجاهدین در حالی که درست نقطه مقابل منافع و مصالح ملت ایران قرار میگیرند و برای پیشبرد اهداف ضد ملی خود به مصداق عبارت و شعار معروف شان که هدف وسیله را توجیه میکند دست به دامان هر فرد و دولت استعماری و استکباری میشوند ناگزیر هستند روی هر اسب بازنده ای چون جان بولتن نیزشرط بندی نمایند.
و از آنجاییکه خود نیز بوضوح اشراف دارند که نه تنها هیچ جایگاه و پایگاهی در میان مردم ایران ندارند بلکه مورد تنفر و انزجار مردم نیز هستند لذا دگر مجبور به حفظ ظاهر هم نیستند و علنا و آشکارا به شخصیت های ضد ایرانی دراروپا و آمریکا دخیل میبندند و از هرکدام چند صباحی با پرداخت هزینه های سنگین از آنان علیه مردم ایران استفاده میکنند و البته پولهای باد آورده را باد میبرد و قطعا پولهای عربستان و اسرائیل نیز باید برای عربده کشی و کینه توزی جان بولتن و رودی جولیانی و امثالهم هزینه شوند.
اما نکته ای که جای تعجب دارد این است که مجاهدین از شکست های تاریخی و تجارب تلخ خیانت، هیچ درس عبرتی نمیگیرند. در حالی که کافیست نگاهی به پروسه رفاقت و همدستی با دوستان گرمابه و گلستانی همچون مروین دایمیلی مشاور سابق کاخ سفید در دولت بوش ، و ریچارد پرل معاون سابق وزارت دفاع و پاتریک کندی بیاندازند و کمتر به رسوایی خود دامن بزنند.
مجاهدین و مریم رجوی هنگامی که در ویلپنت پاریس ریچارد پرل را که توسط مروین دایمیلی فریب خورده بود و در عمل انجام شده قرار گرفت و در جلسه شرکت کرد علیرغم اینکه از اظهار نظر و حمایت علنی از مجاهدین خودداری نمود اما مریم و مسعود رجوی قند در دلشان آب شده بود و سرنگونی نظام حاکم برایران را در جیب راست خود میدیدند و از شوق حمایت پرل سر از پا نمیشناختند و هفته ها حضور پرل را در رسانه خود تحلیل و بررسی میکردند.نتیجه آن را دیدند پرل پولهای کثیف را خورد و لگدی هم به مجاهدین زد اما باز هم برای جان بولتن چه غش و ریسه ای که نرفتند!!! و باز میگفتند ما 90 خواستیم اما با ورود جان بولتن الان 100 را در جیب داریم و لذا دخیل بستن مجاهدین در خلال دوران تبعید به ظالمان و سفاکانی که بمب های خوشه ای را برسر کودکان یمن و سوریه و افغانستان میریزند ، سرانجامی جز سقوط همان دیوار ظلم برسر خود و حامیان جنایتکارشان نداشته و نخواهد داشت اما کو گوش شنوا و کو درس عبرت. آزموده را آزمودن خطاست.
علی مرادی

خروج از نسخه موبایل