هرگز مرگ مسعوداعلام نخواهد شد ، اما مریم رهبر است!

چرا وقتی عضوی می میرد ، مسعود رجوی تسلیت نمی گوید؟

دیروز در سایت های منسوب به مجاهدین خبر مرگ دیگری را به مضمون زیر درج کردند که در خاتمه مریم رجوی مختصر تسلیتی گفته است.حال سئوال اصلی این است که آیا این نوع تسلیت گوئی از جانب مریم را باید دلیلی برخبر مرگ مسعود رجوی انگاشت؟

خبر اینگونه آمده است :

” خواهر مجاهد آذر اکرمی پس از ۴دهه مبارزه ، روز یکشنبه ۷مهر ۱۳۹۸ در اثر عارضه قلبی در بیمارستان در برلین درگذشت و به یاران شهید و صدیقش پیوست.”

در ادامه آمده :

” خانم مریم رجوی درگذشت قهرمان پاکباز مجاهد خلق آذر اکرمی را تسلیت گفت وگفت: شکی نیست که همرزمان و خواهران مجاهدش در شورای مرکزی مجاهدین جای این الگوی ایستادگی و پاکبازی زن ایرانی را پرخواهند کرد.”

اکنون باید پرسید پس از نصب آن عکس مشکوک در زندان مانز( که عکس مسعود رجوی را در کنار عکس بنیانگذاران کشته شده سازمان درج کرده بودند) ، آیا این روند تسلیت گوئی و پیام دادن ، اعلان رسمی خبر مرگ مسعود رجوی نیست؟

تا ما به یاد داریم ، گنجشک در آسمان اشرف پر می زد، مسعود پیام می داد، برای هر موضع گیری سیاسی و غیرسیاسی، مسعودتان یک خزعبلاتی به عنوان یک پیام می فرستاد!

 اگر این” خواهر مجاهد” 4 دهه به قول شما مبارزه کرده است و جزو شورای کذائی مرکزی بوده است ،آیا سزاوار نبود مسعود را به میدان آورده و لااقل برای مصارف داخلی تان هم که شده ، حداقل نام مسعود را زنده نگه دارید تا با این حربه ، زنجیرهای اسارت فرقه ای تان را مستحکم تر نمائید؟

گویا وضعیت بدتر از آنی است که ما اعضای جداشده از سازمان فرض می کنیم، مریم عزمش را جزم کرده که نام مسعود را هم محو کند.

با این روش اعلام مرگ می خواهند بگویند که اعضای فرقه باید همینطوری بپذیرند که مسعود مرده است و مریم جایش را گرفته است.

یا با این روش های غیرمستقیم سعی می کنند، به اسیران خود در آلبانی این پیام را بدهند که هرگز مرگ مسعوداعلام نخواهد شد ، اما مریم رهبر است. این کودتای فرقه ای که رهبر قبلی را درحالی که کشته شده است باید در هاله ای از ابهام زنده نگه داشت، آیا بی صداقتی با اعضاء نیست؟

وجه دیگر این مرگ و میرها چیز دیگری است، سازمان با دستان خودش مرگ های مشکوک را رقم می زند، حیات مریم به این مرگ و میرهاست، اگر کسانی نباشند که در اسارت نگه داشته شوند، دیگر مریم برای چه کسانی رهبر خواهد بود ، مریمی که هیچ کس بجز خودش ، او را قبول ندارد، به چه دردی خواهد خورد، پس امثال آذراکرمی ، باید در فرقه آنقدر بمانند و پیر شوند و بمیرند ، تا مریم بتواند به رهبری کذائی خود ادامه بدهد. مسعود را هم که با موفقیت ظاهری، حذف کرده است.

حال تکلیف مطالبات اعضای اسیر در فرقه هم که معلوم است، همه باید خفه شوند. همه باید کرو لال باشند ، احدی حق اعتراض ندارد، حتی یک نفر هم جرات نمی کند بپرسد که مسعود مرده است یا زنده ؟

مسعودکجاست ؟ البته برای سیاسیون پرواضح است که مرده و زنده او مهم نیست، آنچه که مهم است این است که در منطق ماکیاولیستی فرقه ی رجوی ، که هدف وسیله را توجیه می کند، دروغ آسان ترین واژه ای است که بر زبان ها جاری می شود، این گونه منطق ها از قبل شکست خورده است ، زنده نگه داشتن کسی که مرده است ، دیگر کم کم از کلام فرقه ای مریم نیز حذف شده است، آیا ارزش دارد که به هر بهائی وبا هر ننگی  مریم ، خود را رهبر تعدادی اسیر دست و پا بسته بنامد ؟ آیا این یک دیکتاتوری محض نیست ؟ مریم هزار بار هم در خمره ی رنگ رزی فرو رود وبه هزار رنگ درآید ، از او چیزی به نام” رهبر عقیدتی” ساخته نخواهد شد، این موضوع را خود مریم رجوی ، بیشتر از هر کس دیگری می داند! زمانی موجودیت نسبی این جریان قائم به یک فرد بود و آن مسعود بود، مریم هرگز نمی تواند این نوع رهبر نامیدن خود را تا به آخر ادامه بدهد، این دستگاه فروپاشی خود را از عراق آغاز کرده است و این روند هم چنان ادامه دارد تا فروپاشی کامل این فرقه ی جهنمی و مریمی…

فرید

خروج از نسخه موبایل